تحلیل اعتراضات شهریور 1401 از زبان مهدی جمشیدی
مصاحبهها و مشاهدهها نشان میدهد این اغتشاشها، مشتمل بر دو لایه است: یک لایه عبارت از نیروهای «گروهکی» و «اجیرشده» که نقش هدایتی و سازماندهی دارند و اغلب در پشت صحنه هستند؛ دیگری نیروهای «دهه هشتادی» که از طریق شبکههای اجتماعی غربی، سازماندهی شدند و فریب خوردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مهدی جمشیدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی طی یادداشتی نوشت: من معتقدم که جریان اغتشاش در کمین نشسته بود و مترصد شکار بود. ما این طعمه را در اختیار او قرار ندادیم، چون مسأله، «واقعیت» نیست، بلکه «روایت از واقعیت» است؛ یعنی واقعیت، چه خوب و چه بد، او میخواست آن را به نفع خود مصادره کند و از «هیچ»، فاجعه ببافد. علت این مرگ، همچنان مبهم است، درحالیکه از همان «لحظه نخست»، تیر اتهام به سوی پلیس امنیت اخلاقی روانه شد. بنابراین، هرگز نباید به این واکنشها، خوشبین بود و آنها را حملبرصحت کرد. من در تحلیلهایم، بسیار کم از «فرضیه توطئه» استفاده میکنم، اما در اینجا، شواهدی وجود دارد که نمیتوان نسبت به آنها بیتفاوت بود. من رد پای «مردم» را در این اعتراضها نمیبینم. آنچه که مشاهده میکنیم، جماعت «بسیار اندک و ناچیز» ی هستند که در گوشهوکنار، میکوشند با قتل و جنایت و تعدی و آتشافروزی و وحشیگری، «توجه مردم» را به خود جلب کنند، اما خوشبختانه، مردم به آنها اعتنا نکردند. این جریان در جذب مردم، ناکام ماند و نتوانست به یک «جنبش مردمی» تبدیل بشود. پس نباید اینان را «مردم» قلمداد کرد. اینان «معترض» هم نیستند؛ چراکه اعتراض، قواعد متفاوتی دارد و فرد معترض، اینچنین رفتار نمیکند. در همین ماههای اخیر، دهها تجمع اعتراضی در نقاط مختلف کشور در زمینه اقتصاد برگزار شد، اما به این وضع نینجامیدند. آنچه که دیدیم، «اغتشاش» و «شورش» بودیم، نه «اعتراض». معترض، به دیگران آسیب نمیزند و اموال عمومی را تخریب نمیکند و شعارهای ساختارشکنانه و حتی ضد دین، سر نمیدهد. مصاحبهها و مشاهدهها نشان میدهد این اغتشاشها، مشتمل بر دو لایه است: یک لایه عبارت از نیروهای «گروهکی» و «اجیرشده» که نقش هدایتی و سازماندهی دارند و اغلب در پشت صحنه هستند؛ دیگری نیروهای «دهه هشتادی» که از طریق شبکههای اجتماعی غربی، سازماندهی شدند و فریب خوردند. این عده، «بسیار اندک» هستند و این نشان میدهد که برخلاف تصور رایج، دهه هشتادیها در برابر انقلاب نیستند. اغتشاش، هویتی ندارد که «طبقاتی» و «شأنی» باشد و بتوان گفت «زنان» در آن چگونه بودند. این اغتشاش، «خصوصیت زنانگی» نداشت و با این برش و از این زوایه نمیتوان آن را فهمید. زن و حقوق زن، فقط همان «جرقه ابتدایی» بود و بس. از این مرحله به بعد، اغتشاش از نقطه آغاز خویش فاصله گرفت و درون و باطن خویش را آشکار کرد و نشان داد که مسألهاش، مواجهه با «اصل و اساس نظام جمهوری اسلامی» و «هویت دینی جامعه ایران» است.