سه‌شنبه 6 آذر 1403

تحلیل جلال چراغپور از وقایع روز فوتبال ایران / از سرمربی استقلال چیزی ندیدم

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
تحلیل جلال چراغپور از وقایع روز فوتبال ایران / از سرمربی استقلال چیزی ندیدم

کارشناس فوتبال کشورمان معتقد است کیفیت لیگ این فصل نسبت به فصل گذشته تغییری نداشته و مربیان خارجی هم نتوانسته‌اند تغییری در این وضعیت به وجود آورند.

به گزارش مشرق، جلال چراغپور کارشناس و مدرس فوتبال کشورمان در مصاحبه ای، در خصوص شرایط لیگ ایران و مسائل دیگر حرف های تازه ای زد که در ادامه می خوانید:

*از همین چند بازی که در سه هفته اول برگزار شده چیزی که به نظر می‌آید تغییر نکرده و هنوز وجود دارد، نسبت به فصل گذشته یکنواختی نوع بازی تیم‌هاست. مثلا بازی پرسپولیس و آلومینیوم. اگر آن اتفاقی که روی گل رخ داد نبود آنجا هم بازی کاملا عادی دنبال می‌شد. بازی‌ها خیلی یکنواخت است. نحوه بازی تیم‌ها به‌طور عجیبی به هم نزدیک شده. تفاوتی هم روی استایل بازی وجود ندارد.

اگر برد و باختی رخ می‌دهد با حداقل اختلاف و روی حادثه رقم می‌خورد. حالا که بازی‌ها به هم نزدیک شده می‌توان یک برداشت کرد. اینکه طراحی حمله و «کوشش با الگو» که به‌کرات ببینیم وجود ندارد. یا ریتم حمله را نمی‌بینیم. این وجود ندارد که ببینیم اینها چند بار با یک الگوی مشخص می‌آیند وارد منطقه حمله یکدیگر می‌شوند. یا یک گونه‌های خاصی را ببینیم که به پاس‌های فوتبال ما اضافه شده.

فوتبال ما از پاس‌های 6‌گانه یا 7‌گانه با 3 پاس بازی می‌کند. بعضی از پاس‌ها یعنی سه، چهارتا از پاس‌های معروف فوتبال اروپا و فوتبال روز دنیا در فوتبال ما نیست. یعنی بچه‌های ما با این پاس‌ها آشنایی ندارند. مربیان ما هم این نوع پاس‌ها را کار نمی‌کنند. آنها هم اجرا نمی‌شود. حالا ممکن است در خلال بازی برحسب حادثه یک بازیکن یک‌بار گونه‌ای از پاس را بدهد که از تمام خط میانی و خط دفاع عبور کند و در زاویه مناسب به مهاجم برسد و مهاجم تک به تک شود و گل بزند، اما بقیه پاس‌ها وجود ندارد.

*استفاده از همه انواع پاس در فوتبال آسیا نیست و فوتبال ما هم ندارد. در فوتبال عرب‌ها هم نیست. ازبک‌ها و بلوک شرقی‌ها یک پاس اضافه‌تر نسبت به ما دارند آن هم به این دلیل که با فوتبال قدیم بلوک شرق بازی می‌کردند. آنها با 4 نوع پاس بازی می‌کردند. می‌شود به صورت آماری بررسی کرد که ما بیشتر با چه پاسی بازی می‌کنیم. مثلا می‌گویند یک تیم 200 پاس داده در بازی. اما 200 تا پاس مثل این است که بگوییم 200 کیلو دادیم! بعد طرف می‌پرسد 200 کیلو چی؟ جواب می‌دهیم پرتقال و نارنگی و نارنج. وقتی می‌گوییم 200 کیلو باید تفکیک کنیم چه چیزهایی است. وقتی هم می‌گوییم 200 پاس باید مشخص شود چه نوع پاس‌هایی بوده. مثلا می‌گویند پرسپولیس در یک بازی 300 پاس داد.

جالب است در کارشناسی تلویزیون هم تعداد پاس را می‌گویند اما خودشان هم نمی‌دانند که دارند یک چیز فوق‌العاده غلط را می‌گویند. چون باید مشخص شود که از این 300 تا 25 درصدش بک پاس بوده. پاس به عقب بوده. 25 درصد بعدی پاس توی عرض بوده. این می‌شود 50 درصد. پس 50درصد پاس‌ها پلی بوده، گیم نبوده. یعنی به قصد باز کردن دهانه دروازه حریف نبوده. وقتی این شکلی باشد بازی در جهت پلی حرکت می‌کند. بعد می‌گویند 18 تا 20 درصد بعدی اسکوار پاس بوده. یعنی اندکی زاویه به طرف جلو داشته. این شد 70درصد. می‌ماند 30درصد. از این 30درصد هم 15تاش لانگ پاس بی‌هدف است. یعنی بلند می‌زنند اما به مقصد نمی‌رسد. یا یک ضرب می‌رود توی اوت یا یک ضرب می‌رود توی کرنر یا دفاع حریف می‌زند. 15درصد می‌ماند.

بیشتر بخوانید:

نقطه ضعف بزرگ استقلال در 3 بازی ابتدایی لیگ

من و شما یک بعدازظهر از خانه می‌زنیم بیرون. می‌رویم استادیوم. می‌رویم توی گرما و بی‌آبی و شلوغی که از 90 دقیقه 15درصد فوتبال لذتبخش ببینیم. در حالی که آن اروپایی وقتی می‌نشیند فوتبال می‌بیند 15درصدش به درد نخور است. 85درصد آن پاس نفوذ است. ورتیکال پاس و ترو پاس و دیاگونال پاس است. هرقدر نگاه می‌کنیم آنها عرضی و رو به عقب و اسکوار کم می‌دهند در عوض ما اینها را زیاد استفاده می‌کنیم. در نتیجه این می‌شود فوتبال آسیا و آن می‌شود فوتبال اروپا. در فوتبال اروپا چون 85 درصد رو به جلو است می‌شود داینامیک گیم و فوتبال ما می‌شود استاتیک. وقتی استاتیک باشد دیگر گیم نمی‌شود بلکه پلی است. در نتیجه ما با توپ بازی می‌کنیم و آنها فوتبال بازی می‌کنند. این تفاوت ماست.

*در لیگ ما در فصل جاری هم همچنان بخش پلی از گیم بیشتر است. مربی خارجی هم هیچ تغییری تا این لحظه من ندیدم ایجاد کرده باشد. حتی توی استقلال. این آقا بیشتر حواشی و قربونت بروم و لگد زدن و فرمول‌های این شکلی دارد. استراماچونی هم اوایل این شکلی بود. مثل اینکه اینها با هم در تماس هستند و به هم می‌گویند آنجا رفتی برای اینها قیافه بگیر می‌ترسند! (با خنده) مثل این لات‌های قدیمی که در محله‌ها می‌خواهند برای خودشان جانشین پیدا کنند. طرف می‌آمد و الگوش قبلی بود. با این دید می‌آمد که کاری کند همه بترسند (با خنده). در واقع مربیان خارجی تا این لحظه که با شما صحبت می‌کنم در سه تا بازی هیچ تغییری در استایل گیم و بازی ایجاد نکرده‌اند. دلیلش هم این است که در پاس‌ها تغییری ایجاد نشده. تا وقتی که با 3 و نهایت 4 پاس بازی صورت می‌پذیرد، 75درصد بازی می‌شود همان فوتبال استاتیک ساکن رو به عقب بدون دوندگی و بدون استارت.

*در لیگ ما دوندگی در حالت دفاع بیشتر از حالت حمله است. اما در حالت دفاعی دوندگی یک خورده اضافه شود می‌شود ضد فوتبال. اصلا غلط می‌شود. دفاع خیلی دوندگی ندارد. با ثبات دفاع کردن دوندگی اضافه ندارد. در یک زاویه‌ای با یک سرعتی باید بروی در موقعیت من تو من قرار بگیرد. یا در موقعیت قطع توپ قرار بگیری. دلیل ندارد مدافع بی‌دلیل دور خودش بچرخد. پستش را و جایش را ول کند و بشود دو پسته یا سه پسته. آدم خسته می‌شود وقتی می‌بیند بازیکنان این‌قدر بی‌دلیل می‌دوند. دوندگی‌ها در سه هفته اول لیگ همچنان غلط بوده و همچنان اضافه می‌دوند؛ غیر لازم می‌دوند.

*یک درسی در مربیگری های‌لول کوچینگ کورس یعنی بالاترین سطح مربیگری هست که به آن می‌گویند ببین چه داری از نظر بازیکن. ببین چه در دسترس داری. برای همین گواردیولا وقتی می‌بیند به بن‌بست رسید یکهو تیمش را عوض می‌کند، چون معتقد به بازیکن در دسترس است. اینکه چه می‌توانی بخری از بازار. مثلا می‌رود بهترین پدیده دو سال گذشته لیگ آلمان را می‌آورد می‌گذارد سنتر فوروارد. حالا این مهم نیست که گواردیولا چقدر سواد دارد. این مهم است که دسترسیش به بازیکن چقدر است. یا آنور در لیورپول. الان می‌بینیم یک تغییرات کوچکی که درونش رخ داده هماهنگی تیم به هم خورده. وقتی سادیو مانه بود تیم خیلی تنظیم بود و الان یک خرده تنظیمش به هم ریخته. تنظیم کلا طول می‌کشد. مربیان خارجی که آمدند اینجا سه حالت دارند.

حالت اول این هست که اینها مربیان سواددار کلاسیک باشند. یعنی سلسله مراتب را در کشور خودشان از لحاظ سواد و کلاس و دوره رفتن و طی کردند و نمره‌های کلاسی که گرفتند چه بوده. کسی نمی‌رود تحقیق کند ببیند این مربی رده B را با چه نمره‌ای گذرانده یا رده A اروپا را. ببیندهای لول کوچینگ کورس را گذرانده یا پروفشنال کوچینگ کورس را رفته یا نرفته. ما یکهو می‌بینیم یک مربی می‌آید و لگد می‌زند به نیمکت و می‌گویند این مربی.

حالت دوم می‌شود اینکه درست است اروپایی‌اند و از آنجا آمدند اما سنتی اروپایی‌اند. یعنی مدارج را طی نکردند و آنجا آدم‌های بزرگی نشدند، تیم‌های درشت به آنها ندادند یا اگر دادند به سرعت پس گرفتند و با دو باخت اخراج شدند و مانده و مانده و رسیده به جابه‌جایی مربیان و دلال‌ها و ایجنتیسم و درنهایت نصیب ما شده.

مورد سوم هم اینکه بیاییم خوش‌بین باشیم. بگوییم همه‌چیز درست بوده. مثلا در مورد کی‌روش که نمی‌توانیم بگوییم سواد ندارد. 15 سال منچستر بوده. نمی‌توانیم هم بگوییم بلد نیست. طرف سرمربی رئال بوده. کی‌روش آمد اینجا دید بازیکن در دسترس ما محدود است. از بچه‌های با استعدادی که از ایران می‌رفتند استفاده می‌کرد تا جایی که هشتاد درصد تیم لژیونر بودند. الان هم مربیانی که آمدند می‌خواهند با چهار تا پاس بازی کنند ولی به این دلیل که کشش فوتبالیست‌های ما از پایه مشکل دارد که اشکال ساختاری فوتبال ما هست نمی‌توانند. شما سمینار برگزار کنید و از مربیان داخلی بپرسید 7 تا پاس را بگویند ببیند چند نفر بلدند. حالا کوچینگ و تمرینات و از بازیکن خواستن هیچی! ببینید اصلا اسم پاس‌ها را بلدند.

*الان همین سه تا بازی که دیدیم. استقلال که یکی را باخت. آن بردی هم که پنجشنبه آورد روی تیزهوشی و بادی پوزیشن مهاجم خارجی و بلاک کردن توپ و قاطی کردن آن دو تا و خطایی که مدافع کرد و خودش فریز شد و ایستاد که داور خطا بگیرد ولی داور خطا نگرفت رقم خورد. گل استقلال یک حادثه بود که در شلوغی رقم خورد. نمی‌توان گفت کار مربی است. نمی‌توان گفت کار تیمی است. نمی‌توان گفت کار تاکتیکی بود. اتفاق بود. نمی‌شود گفت مربی خواست آن شکلی سانتر کنند و بعد آن اتفاقات رخ بدهد. آن یک تصمیم لحظه‌ای بود. اما فوتبال چی؟ مس خیلی خوب بازی کرد.

اگر یک بازیکن بومی مثل فرزاد حسین‌خانی با تیم مس در آزادی آن فوتبال را بازی می‌کند می‌توانیم بگوییم تفاوت سواد فاحشی میان فرزاد حسین‌خانی و ساپینتو وجود دارد؟ شما این تفاوت فاحش را دیدید؟ اگر چنین چیزی نیست پس همه فوتبال ما با دو تا سیم و دو تا نت نواخته می‌شود. فوتبال هفت تا سیم دارد. هفت تا صدا ازش بلند می‌شود: دو ر می‌فا سو لا سی. مال ما فقط دو ر دو ر دو ر دو ر. هی بزن زیرش طرف مقابل بزند زیرش. شما بزن زیرش آن یکی پاس غلط بدهد. این لو بدهد آن لو بدهد حالا بده به عقب. عقبی بدهد به عقبی و همین‌طور تا هافبک و او می‌خواهد پاس توی عمق بدهد که توپ لو می‌رود. این‌قدر اینها تکرار می‌شود که حوصله آدم سر می‌رود به حدی که می‌رود چای می‌ریزد، چرت می‌زند، می‌نشیند، می‌رود توی گوشی‌اش، می‌رود باغچه را بیل می‌زند و برمی‌گردد و می‌بیند تازه دقیقه هشتاد شده و باز همان وضعیت است.

*اینها که گفتم منظور این نیست که به فوتبال ما توهین بشود. ولی خب واقعا حوصله‌سربر شده فوتبال ما. شمای خبرنگار توی تحریریه زیر باد کولر نشستی و تلویزیون می‌بینی باز حوصله‌ات سر می‌رود. آن تماشاچی که در آفتاب و گرما و سرما و شلوغی و وسط آدم‌ها در کرونا رفته استادیوم چی. واقعا استادیوم آزادی رفتن و برگشتن کار سختی است. می‌دانی یعنی چی؟ یعنی اتوبوس و مینی‌بوس و کرایه و 200، 300 هزار تومان پول و نشستن لای جمعیت. اگر این فوتبال برای اوقات فراغت و برای ریلکسیشن یک جامعه بازی می‌شود بدانیم که نه تنها تماشاچیان ریلکس نمی‌شوند که بیشتر عصبی می‌شوند و می‌روند خانه.

منبع: اعتماد

تحلیل جلال چراغپور از وقایع روز فوتبال ایران / از سرمربی استقلال چیزی ندیدم 2
تحلیل جلال چراغپور از وقایع روز فوتبال ایران / از سرمربی استقلال چیزی ندیدم 3