دوشنبه 28 آبان 1403

ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند

گروه جامعه؛ نعیمه جاویدی: ماجرای صید ترال را کدام ایرانی است که نداند؟ همان حضور کشتی‌های بزرگ با تورهای عجیب‌وغریبشان در آبهای جنوب کشور که حسابی خبرساز شد. همین چند سال قبل بود که بازار کار صیادان بومی جنوب کشور، کساد شد. گله داشتند از اینکه کشتی‌هایی آمده‌اند، کف دریا را هم جارو می‌کنند و می‌برند. برخی افراد منتفع و مرتبط با این ماجرا حتی ادعاهایی کرده و این کشتی ها را به برخی نهادهای خاص نسبت داده بودند. ادعایی که صیادان بومی همسایه دریا را که دست خالی از دریا و صید برمی‌گشتند، دلسرد و بدبین می‌کرد.

عابد قاسمی، خبرنگار

مدتی بعد خبر آمد که این نوع صید، متوقف‌شده است. «عابد قاسمی»؛ یک جوان و خبرنگار بومی چهار سال ماجرا را پیگیری و مطالبه کرد تا به نتیجه رسید. با او درباره اینکه چطور اعتراض صیادان بومی، مردم جنوب و حفظ محیط‌زیست دریا به یک مطالبه تبدیل شد و به نتیجه رسید، گفتگو کرده‌ایم.

***صید ترال در دریای عمان از قبل هم بوده اما چه شد که دهه نود، صیادان بومی به‌خصوص صیادان جاسک گلایه‌مند و به این موضوع حساس شدند؟

صید ترال چیز جدیدی نیست و به همین سال‌های اخیر برنمی‌گردد. درواقع سه دهه 70، 80 و 90 هم صید ترال در کشور داشتیم. منتها آن موقع ناوگان صید ترال کم بود و به این اندازه نبود که اینقدر بیایند و صید صیادان محلی کم شود. به‌هرحال اما جامعه صیادی کشور از همان موقع، نگرانی‌هایی داشته است. تا اوایل دهه نود؛ سال 1392 و 1393 می‌دیدم که در جاسک، صیادان بومی و محلی که قایق دارند روزبه‌روز، بدهی‌شان بیشتر می‌شود. یعنی هزینه و درآمدشان در بحث صید باهم نمی‌خواند. درنتیجه ورشکسته می‌شدند و من عملاً این را می‌دیدم. قایق‌های صیادان بومی برای ماهیگیری می‌رفتند اما صیدشان کم بود. وقتی پیگیر دلیل می‌شدم، می‌گفتند که یکسری کشتی آمده معروف به کشتی چینی با پرچم و مشخصات. ترال انجام می‌دهند ماجرا مال سال‌های 1393، 1394 و 1395 است. همین شد که رفتم و از نزدیک خودم دیدم که یک سری کشتی ترال آمده، ماهی‌های بسته‌بندی‌شده با سایز و گونه‌های مختلف خالی می‌کند و بسته‌ها می‌رفت داخل کانتینرها. خلاصه که روی موضوع حساس شدم و هرقدر با بعضی مسئولان مربوطه صحبت می‌کردم، به نحوی ابهام‌آمیز صحبت می‌کردند. صحبتی هم اگر می‌شد، گاهی تکذیب می‌کردند. همین باعث شد، بروم سمت این سوژه، پیگیری و به نتیجه رساندن آن که چند سالی طول کشید.

*** پیگیری‌هایتان برای لغو صید ترال چقدر طول کشید تا به نتیجه برسد، کار چطور پیش می‌رفت؟

4سال باهدف پیگیری و به نتیجه رساندن این ماجرا و پیگیری دغدغه مردم، تولید محتوا داشتم. گزارش‌های مکتوب متعددی نوشتم. هم برای خبرگزاری فارس هم برای صداوسیما چون خبرنگار آزاد خبرگزاری صداوسیما در مرکز خلیج‌فارس هستم.10، 12 گزارش با همین موضوع از من پخش شد اما برخی مسئولان چون این اطلاع‌رسانی از پایین بود به میزان کافی پاسخگو نبودند. برخی مواقع هم جَوی درست می‌شد در برابر این گزارش‌ها. این شد که به نتیجه رسیدن این گزارش‌ها طول کشید اما خسته نمی‌شدم و ادامه می‌دادم چون می‌دیدم معیشت بومیان سخت شده و دریا هم آسیب‌دیده است. این نوع صید با انداختن تورهای عظیم و تخته‌های سنگین کف دریا، به‌جز تخریب‌هایی که به دنبال صید در حجم بالا دارد، به اکوسیستم کف دریا و صخره‌های مرجانی که از مهم‌ترین گونه‌ها و زیستگاه‌های آبزیان دریایی بشمار می‌روند هم آسیب زیادی می‌زند. این سبک صید، چرخه حیات و تعادل گونه‌های زیستی دریا را بهم می‌زند و این متاسفانه اتفاق افتاده است.

***منظورتان از اینکه این اتفاق افتاده را توضیح می‌دهید، یعنی گونه خاصی از ماهی کم شده؟!

اکنون به نحوی شده که اگر به دریا بروید و قلاب بیندازید و به صیادی هم وارد نباشید به‌جای یک ماهی، دو ماهی صید می‌کنید؛ گونه خاصی از ماهی زیاد شده است. بعضی ترال‌ها انواع گونه‌های ماهی صید می‌کردند ازجمله «یال اسبی» که کیفیت، قیمت و سود خوبی هم برایشان داشت. کشتی‌های ترال به‌صورت عمده، یال اسبی صید می‌کردند. الان که کشتی‌ها نیستند با قلاب معمولی و توسط همین قایق‌های کوچک، صیادان بومی صید می‌کنند و الان در دریاهای جنوب کشور به وفور هست. درنتیجه به نظر من سال‌های آینده ما قطعاً وفور گونه شیر ماهی که غذای اصلی‌شان یال اسبی است در دریای جاسک و این حوالی خواهیم داشت. یک‌گونه ماهی دیگر هم هست که ما به آن می‌گوییم ماهی «کدر» یا «پاراکودا» الان این‌گونه هم زیاد شده. به نظرم هیچ کارشناس منصف شیلات، نمی‌تواند بگوید که این افزایش یک‌باره و تغییر، دلیل دیگری داشته جز، بهم خوردن روال عادی چرخه زندگی آبزیان به علت صید ترال. حالا که این نوع صید ممنوع شده است، می‌توان اثرش را به‌خوبی دید.

***درک منطق گفته شما برای من شنونده، سخت و حتی کمی دور از ذهن است. مگر نه اینکه طبق باور عموم و رایج اگر گونه‌ای مورد تهاجم و صید قرار بگیرد، میزانش کمتر می‌شود. شما اما حالا عکس این ماجرا را مطرح می‌کنید. بیشتر توضیح دهید، لطفاً؟

گونه شکار شده، تکثیر می‌شود. زادو ولد و تلاش می کند برای بقا و ادامه چرخه حیاتش. قبل از ترال هم به همین شکل بوده است. یال اسبی الآن‌هم چون مشتری خارجی دارد توسط صیادان بومی صید می‌شود و به خارج از کشور می‌رود. در این مدت که ترال تعطیل‌شده این گونه‌های ماهی با توجه به فراهم بودن منابع غذایی‌اش به میزان خوب و کافی، دوباره زاد و ولد کرده‌. قبل از این، تعداد این‌گونه اینقدر نبود البته. با شناختی که از اکوسیستم دریا دارم، می‌گویم که تعداد آن نسبت به قبل افزایش پیداکرده است. از طرفی ویدئوهایی که صیادان بومی برایم ارسال می‌کنند مبنی بر اینکه با هر بارقلاب انداختن به‌جای یک ماهی، دو ماهی از این نوع به قلاب می‌افتد حتی وقتی صیادان تازه‌کار قصد صید دارند، این موضوع را تائید می‌کند و نشانه‌ای از همین ماجراست.

***شما آماری درباره کشتی‌های ترال و حضور دوباره شان در دریا دارید؟ این را با توجه به صحبت‌های اخیر یکی از مسئولان شیلات می‌پرسم که در تلویزیون درباره ترال صحبت کرد.

کشتی‌های صید، کلاس کاری دارند برای مثال سه، چهار گروه ترال و سه، چهار کلاس صیادی برایشان تعریف‌شده است. قبلاً کشتی ترال داشتیم در دریای عمان و خلیج‌فارس. عددش را الان نمی‌دانم دقیق ولی تخمینی فکر می‌کنم بالغ‌بر 200 کشتی بودند. حالا اما با توجه به توقف صید ترال، توقیف‌شده‌اند و مجوز صید ندارند. برخی حامیان ترال الآن‌هم زور و زر، نفوذ و پول‌دارند. می‌خواهند دوباره بیایند و ترال داشته باشند در دریا. ما هم تمام تلاشمان را می‌کنیم این اتفاق دوباره نیفتد.

***کدام نهادها پای کار توقف ترال بودند؟

بررسی صید ترال در آذرماه سال 1399 بود که در مجلس شورای اسلامی مطرح شد، خانم رفیعی عضو کمیسیون محیط‌زیست، خیلی پای‌کار ایستاد و قوه قضاییه که رئیس وقت آن، یعنی آقای رئیسی بود. این‌ها صید ترال را ممنوع اعلام کردند و الان کشتی در جاسک بابت صید ترال فعال نیست. الحق و الانصاف نیروی دریایی سپاه، سردار تنگسیری هم مردانه ایستاد پای‌کار. سپاه در دریا می‌دید که چه اتفاق‌هایی می‌افتد و معیشت صیادان بومی به چه تنگنایی دچار شده و اگر نیروی دریایی سپاه پافشاری نمی‌کرد و پای‌کار مردم نمی‌ماند، شاید ماجرا به همان شکل باقی می‌ماند.

***ترال، رقیب سرسخت صید سنتی است. به‌جز مسائل محیط‌زیستی انجام ترال چه تأثیری روی معیشت و اقتصاد بومیان و همسایگان دریا دارد. قاعدتاً اگر انتفاعی برای آن‌ها در کار بود، سیل گلایه‌ها باز هم راه می‌افتاد؟

صیادان محلی برای چه می‌روند دریا؟ برای معیشت و تأمین نان شب. صیاد بومی به‌اندازه نیازش از دریا برداشت می‌کند؛ طمع ندارد. حرمت و حریم دریا و سفره‌ای که برایش پهن کرده را خوب می‌داند. فکر تجارت نیست و طمع ندارد. ولی ترالرها و کشتی‌های عظیم صید ماهی برای تجارت می‌روند دریا، برای صید صنعتی. موقعی که صید صنعتی شکل و جای صید سنتی را بگیرد و انبوه صید کند، طبیعی است که صیاد بومی با محدودیت برای صید آبزیان روبرو می‌شود. اینجاست که سبب می‌شود، اشتغال چند صد هزار نفر که معیشتشان وابسته به این دریا، صید و صیادی است، از سمت دریای خوزستان گرفته تا آخرین نقطه سیستان و بلوچستان، بوشهر و هرمزگان آسیب ببیند.

***وقتی از مسئولان وقت ماجرا را پیگیری می‌کردید، مهم‌ترین دلیل و منطقشان برای ارائه مجوز صید به ترالرها چه بود، آن‌هم باوجوداینکه نارضایتی بومیان را می‌دیدند؟ سود ترالرها فقط در صید ماهی بود یا دریا منافع دیگری هم برایشان داشت؟

توجیه شیلات این بود که ما پودر ماهی وارد می‌کنیم و ترالرها با صید فانوس ماهی یا میکتوفیده که ماده اولیه و مهم تهیه پودر ماهی که به‌وفور هم اینجا هست، می‌توانند جلوی این واردات را بگیرند. این از نظر اقتصادی برای کشور لازم است. از طرفی اما دولت باید برای صید در دریا به کشتی‌های ترال، سوخت یارانه ای می‌داد که عدد و رقم‌هایش زیاد است. دولت، میلیاردها تومان باید به هر کشتی یارانه سوخت می‌داد که این خودش به نوعی هزینه ای بزرگ بود. بعضی از این ترالرها که تعدادشان کم هم نبود، ترال می‌رفتند تا سوخت بگیرند و بفروشند. سودی که این‌ها از تجارت سوخت داشتند گاهی بیشتر از سود صید بود. چون قیمت سوخت اینجا نسبت به بهای بین‌المللی کمتر است. این موضوع اکنون هم با توجه به قیمت نهایی انرژی در جهان و اتفاقات در این حوزه، مسئله بسیار مهمی است و باید توجه ویژه داشت.

***و راه دیگری برای تامین ماده اولیه پودر ماهی به غیر از ترال نبود؟

اینکه گفته می‌شود باید خودمان پودر ماهی تولید کنیم برای تغذیه آبزیان پرورشی، کاملاً نکته درستی است. اما تجربه ترال و تأمین سوخت نشان داده اگر بخواهیم این پودر را وارد کنیم هزینه‌هایش بسیار کمتر به‌پای ما باشد. برای این خودکفایی چند راه وجود دارد و یکی از مهم‌ترین راه‌هایش استفاده از ظرفیت صیادان بومی و تشویق آن‌هاست. کارخانه پودرماهی بندر جاسک قبلاً هم با ظرفیت همین صید صیادان بومی، پودر ماهی تولید می کرد. در این حالت، هم اشتغال آفرینی داشتیم، هم نیروی بومی معیشت بهتری داشت و بدون شک اکوسیستم دریا هم بهتر حفظ می‌شد نه مثل آنچه در ترال رخ می‌دهد، تخریب! به نظر من هزینه ترال میکتوفیده و تأمین سوخت آن چیزی حدود10، 20 برابر هزینه واردات است به‌علاوه خسارت‌هایی که به اکوسیستم وارد می شود.

****وقتی درباره صید ترال جستجو و مطالعه می‌کنیم، اطلاعاتی مبنی بر تعطیلی کارخانه تولید پودر ماهی و سردخانه بزرگ بومی نگه‌داری و بسته‌بندی آبزیان، آن‌هم هم‌زمان با ترال، توجه مان را جلب می‌کند. ازیک‌طرف گلایه صیادان بومی از طرفی تعطیلی این مراکز و به دنبال آن، بیکاری نیروهای کاری‌اش این پرسش را در ذهن ایجاد می کند که چرا این اتفاق ها رخ داده آن هم با وجود ترال؟

برخی حامیان ترال در دریای عمان و خلیج‌فارس چه از کشور خارجی چه ایرانی در زمینه شیلات ذی‌نفوذ بودند و ما در مستند ویدئویی دریابست به این موضوع اشاره کرده ایم. زمانی که کشتی‌ها به بهانه صید برای تهیه مواد اولیه پودر ماهی در دریا با تمام قدرت و قوا مشغول صید بودند، کارخانه‌های پودر ماهی در ساحل جاسک و بندرعباس به علت اینکه مواد اولیه و خام نداشتند، تعطیل بودند که در مستند دریابست و ترال هم به این موضوع اشاره‌شده است. پس، این نشان می‌دهد که ترالرها در دریا چیز دیگری صید می‌کردند. میکتوفیده لازم و کافی برای ساحل نمی‌آوردند که اگر می‌آوردند چرا بایدکارخانه تولیدکننده پودر ماهی در نزدیکی ساحل تعطیل می‌شد؟

***اگر ترال‌ها فقط میکتوفیده یا همان فانوس ماهی شکار می‌کردند، چرا صیادان بومی برای شکار انواع دیگر آبزیان مشکل داشتند و دست‌خالی برمی‌گشتند؟ به نظر می‌رسد اینجا یک حلقه مفقوده وجود دارد...

اول اینکه میکتوفیده‌ها یا همان فانوس ماهی جایگاه مهمی در زیست‌بوم دریا و چرخه تغذیه آبزیان دریایی دارند. جزو منابع تغذیه بسیاری از آبزیان هستند. اما نکته‌ای که می‌گویید، درست است. صید صنعتی که شکل بگیرد، صیادان محلی آسیب می‌بینند. مسئولان شیلات بارها و بارها گفته‌اند که صید صرفاً میکتوفیده، صرفه تجاری و اقتصادی ندارد؛ همین‌گونه ماهی که کشتی‌های ترال برای صید آن به دریا می‌رفتند. برای اینکه صید برای ترالرها صرفه داشته باشد، اجازه داده شد 40 درصد از مجوز صیدشان را از انواع گونه‌های ماهی صید کنند. این همان چیزی است که باعث شد تنوع گونه‌های زیستی دریا و معیشت صیادان بومی آسیب ببیند.

***حتماً قوانین، تقسیم‌بندی، مجوز شفاف و ضوابطی هست که هر صیاد طبق آن در دریا دست به صید بزند. با این مقدمه پس این تصمیم‌گیری، منظورم اجازه 40 درصد صید انواع دیگر ماهی که به آن اشاره کردید، به‌اندازه کافی شفاف و مشخص نبوده که مشکل ساز شده است؟

کشتی‌ها سه، چهار تیپ و کلاس داشتند. هر تیپ برای صید گونه خاصی بود. مثلاً تیپ «فردوس ماهیان»، ماهی‌های تجاری صید می‌کردند. برخی کشتی‌های کلاس «کیش» هم ماهی‌های تخصصی؛ یال اسبی صید می‌کردند اما یکسری کشتی جدید که آمد و این مسئله باعث شد، مشکلاتی به وجود بیاید و مردم اعتراض کنند تا مسئولان فکری برای رفع این مشکل کنند، بیشتر همین کلاس «فانوس ماهیان» بودند. این‌ها آمده بودند که میکتوفیده؛ فانوس ماهی صید کنند. صادرکنندگان مجوز صید می‌گفتند، کشتی که می‌خواهد برود دریا، فرضاً هزینه دریا روی‌اش 300 میلیون تومان است. هزینه سوخت، جیره، خدمه، کشتی و... حالا اگر به دریا برود و صد درصد ماهی میکتوفیده صید کند به فرض، به فرض درآمدش می‌شود، 10 میلیون تومان. بنابراین درآمد و هزینه باهم نمی‌خواند. بنابراین شیلات برای اینکه این خلأ را پر کند، گفت که 40 درصد از ظرفیت و مجوز صیدتان را می‌توانید ماهی دیگر صید کنید، ماهی یال اسبی یا انواع ماهی‌های خوراکی دیگر. این به نظر من یکی از زمینه‌سازهای تخلف بود که درزمینه ترال رخ داد.

***منظورتان از «تخلف» را روشن‌تر توضیح می‌دهید، یعنی می‌پرسم که چقدر از واژه‌ای که انتخاب کرده‌اید مطمئن هستید و چه مستنداتی برایش دارید؟

مستندات تمام حرف‌هایی که می‌زنم را دارم. درواقع این پرانتزی بود که شیلات در اساس‌نامه برای این کشتی‌ها باز کرد تا به نحوی صرفه و سود دریا روی‌هایشان تأمین شود. همین موضوع خواسته یا ناخواسته زمینه تخلف برای ترالرها باز می شد چون نظارت کافی وجود نداشت. این خلأ به‌خوبی و به‌طور مستند در پیگیری‌های ما در مستند مفصل ویدئویی دریابست نشان داده می‌شود. دومین تخلف این بود که کشتی باید به فرض در نقطهA صید کند، می‌رفت در نقطه B و C یا کنار ساحل، ماهی تجاری و باارزش صید می‌کرد. یک توضیحی بدهم که برخی گونه ماهی‌های نزدیک به ساحل، معمولاً ارزش مالی بیشتری دارند. شیلات می‌گفت ما روی کشتی‌ها ردیاب و از طریق آن به ترددشان، نظارت داریم و رصد می‌شوند. ترالرها برای اینکه رد کشتی زده نشود، روی ردیاب، قابلمه می‌گذاشتند یا خاموشش می‌کردند این هم در همان مستند ویدئویی هست. شیلات هم متوجه این موضوع نمی‌شد.

نکته سوم اینکه در همان مقطع زمانی که صید ترال خیلی سروصدا بپا کرده بود، گشت ساحلی شیلات یا منابع حفاظت آبزیان در جاسک متأسفانه تعطیل بود به‌این‌علت که شیلات شناور ندارد. یکی از مسئولان وقت شیلات خودش این را اذعان کرده و گفته بود. مستندات این صحبت‌ها هم وجود دارد. حالا، بهتر روشن می‌شود وقتی از ضعف نظارت صحبت می‌کنیم، منظورمان چیست.

*** بعضی سایت‌ها از تلف شدن گونه‌های ماهی در جریان صید ترال نوشته‌اند و اینکه این تورهای غول‌آسا کف‌روبانه صید می‌کنند. بنابراین گونه‌هایی با تور بالا می‌آیند که اصلاً نباید شکار شوند و عمدتاً لاشه‌شان به دریا برمی‌گردد مثلاً لاک‌پشت‌ها و... شما در پیگیری‌هایتان به چنین مواردی برخورد کردید، این گفته ها صحیح است؟

آسیب‌های که در ترال به محیط‌زیست زده می‌شود، خیلی زیاد است و این هم یک نمونه آن. پاسخم به این سؤال مثبت است. ماهی صید می‌شد و می‌دیدند، ارزش آن کم است. داخل سیستم ماهی یابشان مشخص می‌شد از سمتی دیگر یک گله ماهی مثلاً گونه A باارزش تجاری بیشتر در حال عبور و نزدیک شدن به کشتی است. بنابراین تصمیم می‌گرفتند آن را صید کنند و گونه‌های کم‌ارزش‌تر قبلی را بریزند در دریا. این اتفاق بارها و بارها رخ می‌داد و صیادان بومی شاهد این ماجرا بودند و مستنداتش وجود دارد. ازجمله در مستند «دریابست» هم به آن اشاره‌شده است. ماهی‌های مرده رها می‌شدند در دریا به آن وسعت. تقریباً تمام ماهی‌هایی که تور ترال می‌کشد و می‌آورد بالا، همان موقع می‌میرند. ماهی‌هایی که در این سبک صید، مفت به کشتن داده می‌شوند. ماهی که می‌گیری، می‌کشی و دوباره می‌ریزی به دریا، عملاً اکوسیستم دریا نابود می‌شود. لاک‌پشت‌ها، ماهی‌های مختلف، ستاره دریایی و... به تور این‌ها می‌خوردند و به همین سرنوشت ناراحت‌کننده دچار می‌شدند.

***اگر در یک‌کلام بخواهید ریشه اشتباهاتی که در انجام ترال در دریاهای جنوب کشور رخ داد را نشان بدهید و به تعبیر اقتصادی و قضایی گلوگاه مؤثر بر بروز تخلف و فساد را چه می‌گویید و ماحصل این تحقیقات مفصل چهارساله در چند جمله کوتاه چیست؟

به نظرم آنجایی که باعث شد ترال به آن شکل اجرا و زمینه‌ساز نارضایتی صیادان سنتی و بومیان جاسک شود، مسئله خود نظارتی یک‌نهاد بود. درواقع شیلات خودش قانون و تبصره می‌نوشت، دستور و مجوز صید صادر می‌کرد، خودش مجری آن بود و خودش هم به خودش نظارت می‌کرد؛ همین بود به نظرم. این اختیارات تام و خود نظارتی به این نحو باعث شده بود این اتفاق‌ها بیفتد و به‌طورکلی ترال با آن سازوکاری که دارد، مخرب محیط‌زیست است. برای اینکه آسیب‌های محیط‌زیستی ترال از بین برود با توقف یک روز، چند ماه یا یک سال نمی‌توان به نتیجه رسید، سال‌ها وقت لازم است تا جبران شود آنچه آسیب‌دیده یا ازدست‌رفته.

*** چه شد که نیروی دریایی سپاه پاسداران دستور توقف ترال و توقیف کشتی‌های ترال را داد؟

یادم هست که رفته بودم اطراف برای تهیه گزارش درزمینه ای دیگر. تلفنم نزدیکم نبود. بعد که آمدم نزدیک کیفم، دیدم از چند شماره خاص و نیروی دریایی سپاه بارها با من تماس گرفته‌شده است. به من گفتند بیا فرودگاه جاسک که فرمانده (فرمانده وقت) سپاه، سردار جعفری که مستند دریابست را دیده، می‌خواهد درباره گزارش‌های ترال سؤال بپرسد. مستند در جشنواره فیلم مردمی «عمار» و برنامه تلویزیونی «تا ثریا» پخش‌شده بود، سردار با اکیپی از فرماندهان نظامی آمده بودند. همان‌جا 3،4 دقیقه فرصت شد و توضیحاتم را شنید. بلافاصله دستور داد، کشتی‌های ترال را توقیف کنند. سردار تنگسیری هم بدون وقفه اقدام کرد و کشتی‌ها توقیف شد. اینکه از مطالبه و مطالبه گر حمایت شود، دلگرمی بزرگی است. برای خبرنگاری که بخواهد یک موضوع را پیگیری کند بن بستی وجود ندارد و خدا کمک می کند.

***در این سال‌ها که صید ترال متوقف‌شده است، خبری از سفره صیادان بومی دارید؟ به امید خدا دست‌خالی که از دریا برنمی‌گردند؟

الان وضعیت صید بومی‌ها خوب شده است، شکر خدا. چند وقت قبل می‌رفتم چابهار به سمت کنارک، یکی از صیادان محلی من را شناخت، آمد جلو گفت: «خدا خیرت بدهد، وضعیت ما خوب شده، می‌رویم دریا و ماهی صید می‌کنیم.» بارها و بارها این را به من گفته‌اند. حتی در بندرعباس، بوشهر و... باوجوداین تورم و گرانی که هست بااینکه لوازم کارشان عمدتاً وارداتی و خارجی است، صید برایشان به‌صرفه است به لطف خدا. شرمنده خانواده نمی‌شوند. دیدن این صحنه‌ها برای من که دیده بودم ترال چقدر معیشت بومیان را سخت کرده، حال خوبی دارد.

قبلاً می‌دیدم یک نفر که ماشین داشته؛ پژو پارس و در دریا ماهی صید می‌کرد، بعد از ترال دیدم که ماشینش را فروخته، قایقش را هم. خودش هم درگیر اعتیاد شده است. گفت من برای تهیه قایق کلی وام گرفتم. اوایل وضعم خوب بود، می‌رفتیم دریا، ماهی می‌گرفتیم و قسط‌ها را پرداخت می‌کردیم. درآمد خودمان را هم داشتیم با آمدن کشتی‌های ترال، وضعیت بد و صید کم شد. مجبور شدم ماشین را بفروشم بعد قایق را و مقروض شدم. ناچار رو آوردم به این وضعیت از شدت غصه. الان که صید ترال متوقف‌شده، خبردارم دوباره شکر خدا یک قایق برای خودش گرفته است. آبزی‌ای که در این دریاست فقط سهم من جاسکی نیست. برای آن‌کسی که در شمال کشور است در آذربایجان و... هم هست باید حفظ و ساماندهی شود. حفظش روی زندگی همه ما اثر دارد.

***چه چیزی در مسیر این مطالبه باعث می‌شد، مردم برای پیگیری خواسته و حقشان دچار تردید، دلسردی و بدتر از آن؛ بدبینی شوند؟ اینجا چقدر شیطنت‌ها و شایعه‌ها برای منحرف کردن مسیر درست مطالبه نقش داشتند؟

برخی فرصت طلبان در اذهان عمومی جا انداخته بودند که این کشتی‌ها مال سران کشور است، مال امنیتی‌هاست که سراغ این‌ها نروند و حاشیه امن ایجاد شود. نام فلان نهاد نظامی - امنیتی را می‌بردند. صیادان محلی هم که در دریا تور می‌انداختند برای صید، این کشتی‌ها می‌آمدند و تورشان را می‌بردند در جریان آب. بندگان خدا، می‌ماندند به کجا مراجعه کنند شیلات یا...؟ من هم با یک ترس و لرزی برای دفعات اول رفتم روی این کشتی‌ها به‌عنوان خریدار ماهی، پول دادم مقداری ماهی گرفتم و از نزدیک دیدم که چه اتفاقی می‌افتد. سال 1393 یا1394 بود که رفتم دریا سمت کوه «مبارک»، روی عرشه یکی از کشتی‌های چینی که حالا به آن می‌گویند فانوس، روی عرشه‌اش پر از ماهی «سرخو» باکیفیت و یکدست بود. اصلاً چنین ماهی‌هایی را هیچ جا ندیده بودم با این کیفیت اما روی عرشه بزرگ آن کشتی دیدم. این‌ها به این شکل کار و صید می‌کردند. مشخص است که این شایعه‌ها هم برای چه بود...

***شما یک دوره معلم بودید. چه چیزی یک معلم را تبدیل کرد به یک کنشگر اجتماعی و خبرنگار؟

البته من از قبل وارد کار رسانه شده بودم. من در بشاگرد هستم. یک شهرستان کمتر توسعه‌یافته و خیلی مسائلی که اینجا پیش می‌آید و محرومیت‌هایی که ممکن است دیرتر از مراکز شهرها، رفع شود به دلیل کمرنگ بودن حضور رسانه. در غیاب رسانه، احساس مسئولیت کردم. خودم دست‌به‌قلم شدم، مطالب را به رسانه‌ها می‌رساندم و منتشر می‌کردم. ناخودآگاه دیدم که خبرنگار شدم. بعد دیدم باید یک دوربین عکاسی و تجهیزات بیشتر برای کارم بگیرم و... الان در هرمزگان من را با عنوان خبرنگار می‌شناسند تا معلم.

می‌دانستم در این موضوع یعنی ترال برخی صاحبان منافع متأسفانه به نحوی حق را ناحق جلوه داده‌اند و مثبت را منفی. سر این مسئله به‌یقین رسیدم و می‌دانستم که اگر بتوانم مسئله را باز و توجیه کنم، یقیناً مسئولان هم همراهم می‌آیند. ممکن است، برخی نیایند اما بقیه می‌آیند و همراه می‌شوند. اتفاقاً از خود شیلات هم برخی کارشناسان آمدند، کمک کردند چون بحث تخصصی و علمی بود.

***یعنی از خود شیلات هم به شما کمک کردند در این راه...

شیلات، مجموعه گسترده‌ای است. برخی کارشناسان که قدرت تصمیم‌گیری در سازمان نداشتند اما در این حوزه کارشناس و خبره بودند، آمدند و کمک کردند بدون نام البته. چون به‌هرحال می‌دانستند من یک رویکرد انتقادی دارم. خدا خیرشان بدهد، دستم را از اطلاعات درست، پر می‌کردند. برخی مسئولان شیلات به من می‌گفتند که کل دنیا ترال دارد، وضع به همین منوال است و اگر انجام نشود، اقتصاد کشور می‌خوابد... ممکن بود این توضیحات من را قانع می کرد اما چون آن عزیزان اطلاعات صحیح و لازم را به من داده بودند، می‌دیدم که برخی اشتباه می‌گویند و دانسته یا ندانسته آدرس غلط می‌دهند. آنجا بود که اطلاعات فنی این 3، 4 عزیز در بندرعباس و تهران حسابی کمکم کرد.

***به نکته مهمی اشاره کردید؛ آگاهی در مسیر مطالبه. اینکه این اطلاعات صحیح و آگاهی کمک کرده آدرس‌های غلط را شناسایی کنید و از مسیر منحرف نشوید. برای کسب این آگاهی دیگر چه‌کارهایی انجام دادید؟

گاهی مسئله و ابهام پیش می‌آمد. من باید کتاب‌های متعددی درزمینه صید و روش‌های صید، منابع و... می‌خواندم و آشنا می‌شدم با موضوع تا با اشراف پیش بروم و حق مردم را مطالبه کنم و گزارش دقیق بنویسم. این‌ها به ما کمک کردند و اطلاعات فنی دادند. هر موقع ابهام بود، تماس می‌گرفتم و پرس‌وجو می‌کردم که در فلان کشور صید ترال به چه نحوی انجام می‌شود و در ایران چطور؟ ابهاماتم در بحث دریا، شیلات، آبزیان و اکوسیستم دریایی باید رفع و دستم از اطلاعات صحیح پر می‌شد، بنابراین خیلی مطالعه کردم. گاهی کتاب پیدا نمی‌شد، فایلش را در فضای مجازی پیدا می‌کردم، پرینت می‌گرفتم و می‌خواندم.

***از غیاب رسانه گفتید، به نظر می‌رسد منظورتان بیشتر یک خبرنگار وارد به حوزه دریا، اقتصاد دریا و محیط‌زیست آن باشد...

من کمتر خبرنگاری که کامل به احوال و اخبار دریا مسلط باشد و نگاه تخصصی داشته باشد، دیدم. البته به کسی برنخورد. انواع حوزه‌ها و خبرنگارانش را داریم اما حوزه دریا، حوزه گسترده‌ای است. اگر جایی از این زنجیره ماهیان، صید و فروش و... را درست متوجه نشوی، نمی‌توانی محتوای درست و مؤثر تهیه کنی. در حوزه دریا و رسانه که کلی زیرشاخه دارد؛ من این فقدان آگاهی لازم و کافی را لمس می‌کردم. مثلاً کسی می‌آید از تهران یک گزارش از حوزه دریا می‌گیرد و می‌رود، گاهی مسائل را به دلیل همین عدم اشراف، اشتباه یا برعکس متوجه می‌شود. اگر پژوهش و مطالعه‌هایم نبود و این راهنمایی‌های فنی و مفید کارشناسان دلسوز، به نظرم این مطالبه حتی باوجود بومی بودن من روی زمین می‌ماند. در همان گذرگاه‌های اول پیگیری و مطالبه؛ ممکن بود با اطلاعات و ادعاهای اشتباه قانع شوم. مثلاً همین‌که مدام تأکید می‌شد که ترال به اقتصاد کشور کمک می‌کند، در تمام دنیا به همین شکل است یا اینکه باید انجام شود. بررسی هایم اما نشان داد این گفته به این شکل درست نیست.

***موافقم. برخی وقتی با صیادان بومی مصاحبه می‌کردند، می‌نوشتند دریا با صیادان قهر کرده است. جملات حسی همیشه هم کار را پیش نمی‌برد...

این به نظر من یک حرف واقعاً بی‌ربط است. دریا قهر کرده! چرا از کشتی‌های ترال قهر نکرده؟ چرا با صیادان بومی و سنتی که سال‌ها سر همین سفره بابرکت و آبی همین دریا نشسته و همسایگان قدیمی دریا هستند، حرمت صید و نان حلال را به‌خوبی می‌دانند، قهر کرده باشد! این ابهام‌ها و این تعابیر فقط بازی ژورنالیستی برای فرار روبه‌جلوست یا خدای‌نکرده و ندانسته منحرف شدن یا منحرف کردن مسیر مطالبه.

***دریا وسعت عجیب‌وغریبی دارد، پیدا کردن ترالرها برای شما که یک خبرنگار بومی با معمولی‌ترین تجهیزات ممکن بودید، چطور مقدور شد و چه سختی‌ها داشت؟

بومی‌ها خیلی کمکم کردند. اوایل کار که برای پیدا کردن کشتی‌های ترال می‌رفتم دریا. صیادها می‌گفتند کشتی در فلان محدوده است 2، 3 مرتبه، یکی، دو روزگشتیم اصلاً نتوانستیم پیدایشان کنیم. یک نفر را پیدا کردیم که دستگاه موقعیت‌یاب داشت از طریق همان توانستیم محدوده حضورشان را پیدا کنیم.

***باوجود مستندات شما درباره اینکه کشتی‌ها ترال در دریا هستند، گفتید که برخی به نحوی موضوع ترال را نمی پذیرفتند. برای اثبات این ادعا چه اقدامی انجام دادید؟

14 مرتبه به‌عنوان خبرنگار و گزارشگر به دریا رفتم برای تهیه گزارش. گاهی مواقع صاحبان کشتی‌ها برای راندن صیادان بومی معترض، خشونت ها و شیوه های ناراحت کننده ای به خرج می دادند حتی به من هم می‌گفتند، حق نداری وارد کشتی من بشوی چه کشتی‌داران ایرانی چه خارجی. 3 مرتبه از این موارد تور ترال را دیدم و از این سه بار، یک‌بار توانستم از بالا کشیدن تور ترال و به‌اصطلاح ماحصل صیدترال که توی تور بود، تصویر مستند تهیه کنم. بعد آن عکس‌ها را دادم یک خبرگزاری، آنجا منتشر و ادعای ما ثابت شد. ستاره دریایی، انواع ماهی، جانداران دریایی و... در تور بود. تصور کنید که یک کمپرسوری ده تن، ماهی خالی کند. برخی مرده بودند و برخی هم آخرین نفسشان را توی تور می‌زدند. چیزی به اسم میکتوفیده داخل تور این‌ها بالا نیامد و من ندیدم.

***این نتیجه صید از صیادان این کشتی‌های عظیم تجاری آشنا به دریا و اقیانوس، کمی بعید نیست؟

این از روی اتفاق و ناشی گری ترالرها نیست، این‌ها اتفاقاً در صیادی کارکشته‌اند، دریا را می‌شناسند و تجهیزاتی دارند که به آن‌ها نشان می‌دهد که الان یک گله ماهی گونه فلان از کدام مسیر در حال نزدیک شدن است و برای صید، اقدام می‌کنند. تنها ماهی که توی تور ندیدم، میکتوفیده بود. اصلاً خود شیلات بررسی و برآوردهای دقیق کارشناسی دارد که در فلان محدوده، فلان عمق و تا چه میزان می‌توان میکتوفیده صید کرد که چرخه دریا هم آسیب نبیند. اینکه یک کشتی با مجوز صید ترال میکتوفیده و 40درصد صید گونه‌های دیگر ماهی به دریا برود، آن‌هم جایی که حسابی میکتوفیده دارد اما در تور خبری از میکتوفیده نباشد، عادی نیست و نکته مهمی است.

***جایی اشاره کردید، بومیان برای مصاحبه دلسرد بودند و امید زیادی نداشتند، چرا؟ وقتی دیدند کار به نتیجه رسید حتماً حس خوبی داشتند...

مردم می‌دیدند بحث صید ترال تکذیب یا گفته می‌شود که صید ترال برای تأمین پودر ماهی، صید میکتوفیده، برای اقتصاد لازم و موجب کارآفرینی است اما در عمل و پیش چشمشان اتفاق دیگری می‌افتاد. از طرفی وقتی به دریا می‌رفتند، ترالرها بد برخورد می‌کردند. معیشت و شغل آبا و اجدادی‌شان را ازدست‌رفته می‌دیدند. بدتر از همه برای اینکه آن‌ها را از پیگیری منصرف کنند به‌دروغ توسط برخی منفعت طلبان گفته می‌شد این کشتی‌ها برای فلان نهاد امنیتی و نظامی است. این موضوع مردم را خیلی دلسرد می‌کرد. از طرفی، طبق تصور رایج و به نظرم اشتباه عموم، رسانه فرمالیته است و مطالبه محقق نمی‌شود. در اذهان عمومی این، جاافتاده اما در عمل این نیست. بارها می‌شنیدم که مردم می‌گفتند تو می‌روی این گزارش‌ها را می‌گیری اما پخش نمی‌شود. صیادان بومی می‌گفتند، مصاحبه کنیم که چه شود؟ صدای ما و شما که به‌جایی نمی‌رسد. کشتی‌ها مال خودشان است، مال تهرانی‌ها! ولی برخی که این را می‌گفتند پایان کار که نتیجه گرفتیم، می‌گفتند: نه! مثل‌اینکه این گزارش‌ها راستی بود و نتیجه داد... مردم‌باور کردند صدایشان از جاسک به صحن مجلس در بهارستان تهران هم می‌رسد.

***سرتان شلوغ شده حالا لابد هر کس هر مشکلی به نظرش می‌رسد، تماس می‌گیرد...

در زلزله غرب هرمزگان که 400 کیلومتر و خرده‌ای فاصله داشت از ما و گمانم تیرماه بود که رخ داد، تماس‌هایی از طرف مردم داشتم. مردم «سایه خوش» بندرلنگه بودند که می‌گفتند: قاسمی بیا و مصاحبه بگیر... یا در سیل که مردم یک روستا می‌خواستند دولت، خانه‌هایشان را بسازد و به نتیجه برسند. این، نتیجه خوب آن تحقق مطالبه و تقویت اعتماد مردم است. حالا من می‌ترسم که اگر جایی برای پیگیری مشکلات و مطالبات مردم می‌روم باید به نحوی پیگیری کنم و بنویسم که حتماً به نتیجه برسد. نسبت به قبل خیلی بیشتر احساس مسئولیت می‌کنم چون حس می‌کنم مردم توقع بیشتری دارند.

***4سال اصلاً زمان کمی نیست برای پیگیری یک سوژه. در این راه که به نظر می رسد کم نشیب و فراز هم نبوده، چه چیزی شمارا دلگرم به ادامه دادن پیگیری‌ها کرد؟

اینکه می‌دیدم کم‌کم کار ما پیشرفت پیدا می‌کرد در نقطه «الف» بودم و به نقطه «ج» رسیده‌ام این خودش، امید و انگیزه ایجاد می‌کرد. مرحله‌به‌مرحله راه برای تکذیب، بسته و حقیقت روشن می‌شد. مستندات خوبی جمع‌آوری کرده بودم تا بتوانیم ادعاهایم را ثابت و این حق را مطالبه کنم. از طرفی دلسردی برایم معنا نداشت؛ این موضوع برایم حیثیتی بود. با خودم می‌گفتم هرچقدر لازم باشد، هزینه برایش بدهم، این کار را می‌کنم. من هزار و 400، 500 لیتر بنزین در دریا سوزاندم چون در این دریا روی‌ها حسابی سوخت استفاده شد. هر مرتبه می‌رفتم دریا، 140 تا 210 لیتر سوخت در دریا می‌سوخت تا بتوانم ردی از ترال و ترالرها بزنم. وقتی با قایق صیادان محلی برای تهیه گزارش و پیگیری‌ها می‌رفتم، خودم سوخت تهیه می‌کردم و می‌بردم تا فشار مالی به آن‌ها وارد نشود.

***پس هزینه‌های مادی هم برایتان داشته؟

بله. این گزارش‌ها برایم هزینه روحی کم نداشت. به نظر من اگر صید ترال، ادامه پیدا می‌کرد دریا خشک می‌شد. در این ماجراها همه فکر و ذهن آدم درگیر می‌شد. گاهی پیش می‌آمد که 2، 3 شب خوابم نمی‌برد. به این فکر می‌کردم که چطوری بروم تا وارد کشتی شوم. هیچ‌کس که نمی‌آمد علیه سازمان خودش به من اطلاعات بدهد. البته من هم دنبال این نبودم. ما و صیادان بومی می‌خواستیم حقیقت روشن شود و ترال متوقف. خلاصه که همه این موارد کار را پیچیده‌تر می‌کرد.

***چرا این ماجرا را تنها پیگیری کردید، شاید تقسیم‌کار، این فشار ذهنی را روی شما کمتر می‌کرد؟

بعضی خبرنگاران مدتی برای کمک به من در این زمینه می‌آمدند بعد از مدتی حس می‌کردم منصرف شده یا به نحوی کاری بهشان سپرده‌شده است. خیلی روشن نمی‌گفتند که دیگر همراهت نمی‌آییم اما از اتفاقات و تغییراتی که می‌دیدم و باعث تأخیر در کارها می‌شد، خودم متوجه می‌شدم. این شد که بسیاری مسائل را تنهایی پیگیری کردم اما از یکجا به بعد، از سال سوم پیگیری‌ها یعنی سال 1397 با خبرنگاری در هرمزگان به نام «محمود شهبازی» آشنا شدم، راش‌ها و مستندات را به او دادم، بومیان را هم به مصاحبه دعوت کردیم. انصافاً ایستاد پای‌کار و نتیجه شد، مستند دریابست. خدا پشت‌وپناهش باشد.

***شما خواستید از موضوعی گزارش تهیه کنید که برای برخی خوشایند نبود و چه‌بسا متضرر می‌شدند. جایی حس کردید که سازوکاری برای منصرف کردنتان چیده‌اند؟ خانواده‌تان در این سال‌ها چه احوالی داشتند؟

4سال بی‌وقفه گزارش می‌نوشتم. موضوع را سفت‌وسخت، پیگیری می‌کردم. طبیعی است که پیشنهاد تطمیع، تهدید یا ارعاب هم داشتم. این مسئله برایم حیثیتی بود. هرچه تصور کنید در این راه برای من انجام دادند ولی خدا همراه و پشت‌وپناهم بوده و هست. بالاخره خانواده آدم نگران می‌شود. من دو دختردارم و همسرم هم هست. یک‌بار که یک جلسه مهم بابت پیگیری یک تخلف در حوزه دیگر داشتم، همسرم باعجله خودش را به من رساند و با لحنی مطمئن و محکم گفت که: «عابد! این مسئله، مسئله حق‌وحقوق مردم است. الان نوبت دست‌تو افتاده، معامله نکنی؛ غفلت نکنی! حواست به خدا و حق مردم باشد.» خیلی به داشتن چنین همسری افتخار می‌کنم. به قول امروزی‌ها در این راه نه‌تنها من را منصرف نمی‌کرد که روبه‌جلو هول می‌داد. خدا را شکر می‌کنم که در این مسیر همیشه حواسش به من بوده تا پیگیری کنم و خطایی نکنم.

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید ترال جاسک عابد قاسمی این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 2
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 3
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 4
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 5
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 6
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 7
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 8
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 9
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 10
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 11
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 12
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 13
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 14
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 15
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 16
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 17
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 18
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 19
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 20
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 21
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 22
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 23
ترال پرحاشیه چگونه متوقف شد؟/ گفت‌وگو با خبرنگاری که صدای جاسک را به بهارستان رساند 24