ترس از پاسبان را که یادآور پیش از انقلاب است، احیا نکنید!
عصرایران نوشت: داستان حجاب یا حجاب اجباری یا نوع مواجهه با آن و تفکیک بیحجاب از کمحجاب و شُلحجاب و بدحجاب یک روی سکه است با بحثهای حقوقی و شرعی و سیاسی و امنیتی. اما یک روی دیگر هم دارد و این یادداشت به خاطر آن است.
_ در روی اول این بحث درمیگیرد که از منظر شرعی اگر گناه است مگر برای هر گناه بگیروببند راه میاندازند مثل دروغ و غیبت و اگر جرمانگاری شده که در تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی مصوب 1362 چنین است و موضوع را حقوقی میکند و کجای آن انتقال فرد با گشت ارشاد را دارد و مگر زندان از دو روز تا دو ماه یا 5 تا 50 هزار تومان جریمه آن هم برای بیحجاب نه بدحجاب و کمحجاب و شلحجاب در آن نیامده پس چرا برگ جریمه صادر نمیکنند و خلاص؟
_ اگر سیاسی و امنیتی است و برای مقابله با القائات و تبلیغات «مسیح علینژاد» - و به خاطر همین ارسال فیلم برای او در زمره جرایم درآمده - چرا به وضوح اعلام نمیشود تا زنان و دختران بدانند حکومت به لحاظ امنیتی با شالِ شُل مشکل ندارند و بر سر حداقل آتشبس برقرار شود و همین که زنان روسرییی به سر داشته باشند به لحاظ سیاسی کافی است یعنی عناد سیاسی نداریم و مشخصا نمیخواهیم با مسیح علینژاد همراهی کنیم اما از جنبه های دیگر، چون شوهرمان منع نکرده یا اصلا شوهر نداریم یا خودمان را مالک بدنمان میدانیم و اگرچه حجاب را هم قبول داریم اما در این فقره هنوز کامل نیستیم و قدری از زلفمان را بیرون میاندازیم یا اصلا قصد دل ربایی هم نداریم سبک زندگی و پوشش ما این گونه است چندان که مادرمان هم با مادربزرگ متفاوت است و او به نسبت مادربزرگ برقعپوش خود متفاوت میپوشید.
_ روی دیگر اما اصرار بر سرکوب به دست پلیس در این ماجراست تا جایی که خانم انسیه خزعلی معاون امور زنان آقای رئیسی گفته "اصلا گشت ارشاد نداریم و پلیس امنیت اخلاقی داریم". حالا خوب است نگفته اصلا پلیس هم نداریم چون آقای احمد خاتمی قبلا گفته بود "اصلا حجاب اجباری نداریم".
_ شاید خانم خزعلی یادشان افتاده که آقای ابراهیم رئیسی در ایام انتخابات در پاسخ به وضعیت گشت ارشاد در دولت او گفته بود "گشت ارشاد مدیران راه میاندازند" و با این پاسخ طفره رفته بود.
_ در ویدیوهایی که درباره مواجهه با دختران و زنان ایرانی ولو به صورت مکرر و با بزرگنمایی منتشر میشود یک طرف داستان دختران و زناناند و سوی دیگر پلیس است و این یعنی بازگشت یا بازگرداندن نیروی انتظامی به عصر پاسبانی.
بیشتر بخوانید:
_ پاسبان، نماد سرکوب در دوره پهلوی اول و دوم بود. پاسبان رضاشاه چادر از سر زنان میکشید و اول بار روایت مادر بزرگم از پاسبانی که در کوچه آبشار به دنبال او میدویده تا چادر از سر او بکشد تصویری از آن دوران در ذهن من در خردسالی ترسیم کرد و آن قدر پررنگ بود که تا سالها هر کار دیگر را ذیل آن قرار میدادم و آن قدر نمره منفی داشت که تأسیس دانشگاه تهران و فرهنگستان یا ساخت جاده و تونل و نوسازیهای مادی و معنوی دیگر چون شناسنامهدار شدن ایرانیان و دادگستری مدرن همه تحتالشعاع قرار گرفت.
_ وجهه نیروی انتظامی حتی در وقایع سال 88 و طی 8 ماه اعتراض در خیابانهای تهران خدشه زیاد ندید اما اکنون به نظر میرسد اعتبار اجتماعی این نیرو به شکل نگرانکنندهای رو به نزول است و مهمتر از آن برخی برآناند تا شناسه حکومت پهلوی را که پاسبانها بودند بازتولید کنند.
_ ترس از پاسبان و پلیس اما زیبنده جمهوری اسلامی نیست و حال که اصولگرایی ایرانی نام مستعار «انقلاب» را برای خود برگزیده باید به این مهم توجه داشته باشد که حضور پررنگ پلیس و ترساندن مردم با پاسبان، کاری بود که در رژیم شاه به نفرت انجامید و نسبتی با انقلاب ندارد.
_ جایگاه خانم خزعلی هم برای دفاع از حقوق زنان است نه پاک کردن صورت مسأله با تغییر نام گشت ارشاد به پلیس امنیت اخلاقی یا هر پلیس دیگر.
21217
کد خبر 1655745