شنبه 3 آذر 1403

تسلیح کرانه‌ی باختری؛ فروپاشی اسرائیل

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
تسلیح کرانه‌ی باختری؛ فروپاشی اسرائیل

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، به نقل از المیادین، علی فواز؛ مسیر تسلیح کرانه‌ی باختری و فعال کردن آن ضد نیرو‌های اشغالگر و شهرک سازی به یک بعد منحصر نمی‌شود. از جمله این ابعاد میتوانیم از درگیر کردن دشمن و خسته کردن وی در سطح نظامی صحبت کنیم که ثمره‌ی آن وضعیت، تناقض سیاسی و اجتماعی در داخل اسرائیل است که در بعضی جوانب درگیری بأس الأحرار انعکاس یافت. اگرچه رهبران اپوزیسیون...

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، به نقل از المیادین، علی فواز؛ مسیر تسلیح کرانه‌ی باختری و فعال کردن آن ضد نیرو‌های اشغالگر و شهرک سازی به یک بعد منحصر نمی‌شود. از جمله این ابعاد میتوانیم از درگیر کردن دشمن و خسته کردن وی در سطح نظامی صحبت کنیم که ثمره‌ی آن وضعیت، تناقض سیاسی و اجتماعی در داخل اسرائیل است که در بعضی جوانب درگیری بأس الأحرار انعکاس یافت. اگرچه رهبران اپوزیسیون به رهبری یایر لاپید و بنی گانتز در کنار این روند قرار گرفتند. از نتایج احتمالی این مسیر تقویت تناقضات بین اسرائیل از یک سو و جامعه‌ی بین المللی و مسیر عادی سازی عربی از سوی دیگر است. نشانه‌ها و دلایلی دال بر این موضوع در خلال درگیری بأس الأحرار آشکار شد؛ از آنجا که آمریکا علیرغم تفاهم نامه و اظهارات قبلی اش، شهرک سازی صهیونیست‌ها و ظلم شهرک نشینان را محکوم کرد. جدای از حمایت رهبران اپوزیسیون اسرائیل از این روند، پاسخی به این عمل از جانب فلسطینی‌ها ظهور یافت که این پاسخ، می‌تواند مردم را در ساخت فلسطین و تثبیت جمعیت فلسطینیان حول مقاومت قهرمانانه و نمونه و الهام بخش جنین بسیج کند.

کرانه‌ی باختری از نظرگاه امنیت ملی اسرائیل

صحنه‌ی تسلیح کرانه‌ی باختری از جهت پیامد‌های آن، بدون توجه به ویژگی جغرافیایی کرانه‌ی باختری و اهمیت موقعیت مکانی اش برای امنیت ملی اسرائیل، کامل نمی‌شود. چنانچه وزیر امنیت ملی اسرائیل، اتمار بن غفیر، بیان کرد که تصویب شهرک جدید در کرانه‌ی باختری نیاز حیاتی آینده‌ی رژیم صهیونیستی به حساب می‌آید که غالب رهبران و احزاب سیاسی اسرائیلی که چپ یا سکولار باشند از این نظریه امتناع نمی‌کنند. برای مثال رئیس سابق ستاد ارتش اسرائیل و رهبر حزب سفید آبی، بنی گانتز، در دشمنی با حمله‌ی انتخاباتی سال 2019 اعلام کرد: از ائتلاف شهرک سازی در کرانه‌ی باختری و از قدس و از دره‌ی اردن عقب نشینی نمیکنم. این بیان صریح و واضح تقریبا از اصول ثابت اسرائیل به عنوان نقطه اجماع در سطح سیاسی و نظامی به شمار می‌رود. جدای از این، به عنوان عنصری ثابت در نظریه‌ی امنیت ملی اسرائیل به شمار می‌رود که به نقشه‌ی الون خوانده می‌شود که به یگال آلون نظامی که به حزب کارگران اسرائیل پیوست و در منصب وزارت در طول دهه‌های 60 و 70 قرن گذشته مشغول به کار بود؛ نسبت داده می‌شود. نقشه‌ی او بر ضرورت حفظ سلطه‌ی نظامی اسرائیل و شهرک سازی در کرانه‌ی باختری علاوه بر سیطره بر دره‌ی اردن و کوهپایه‌های شرقی و جاده‌های وصل کننده‌ی اریحا و قدس تاکید می‌کند. دلیل قانع کننده‌ای پشت این نقشه وجود دارد چرا که که کوه‌های کرانه‌ی باختری با ارتفاع 1000 متری از تل ابیب به داخل سرزمین اشغالی کاملا اشراف دارد. طوری که در کم‌ترین حالت، خمپاره‌ها برای تل ابیب تهدید به حساب می‌آیند. این وجه تمییز به کرانه‌ی باختری، در صورتی که کرانه بتواند به لحاظ نظامی پیشرفت کند به او جایگاه والاتری خواهد داد.

از دست دادن موقعیت ژئواستراتژیک

اسرائیل عمق موقعیت ژئواستراتژیک خود را از دست داده است و این یکی از بارز‌ترین دلایل ضعف او در زمینه‌ی دفاعی است. اسرائیل از ابتدای شکل گیری اش در تلاش بود عمق طبیعی ژئواستراتژیکی خود را با عمقی ساختگی و تصنعی جلوه دهد تا مانع نیرو‌های مقاومت مخصوصا از جهت شرقی شود و نیرو‌های مقاومت را خسته و به میدان عملیات منتقل کند. شهرک سازی و الحاق، دوپایه در این عمق ژئواستراتژیک تصنعی در سیستم دفاعی جغرافیایی اسرائیل است. این نقشه به نظریه‌ای متقن در شورای امنیت ملی اسرائیل و بر اساس نقشه‌ی آلون تبدیل شده است که بر پایه‌ی تسلط بر کل سرزمین و تبدیل کردن آن به عمق استراتژی است. شورای صلح و امنیت اسرائیل با جستجو در بیانیه‌ی سال 2011 در صحت و سقم این ایده مناقشه می‌کند و این مسئله را که بقای سلطه‌ی اسرائیل بر کرانه‌ی باختری به هر حال در تقویت امنیت اسرائیل نقش دارد را انکار می‌کند. مرکزی که بازنشستگان سازمان‌های امنیتی و نظامی را در برمی گیرد اصرار می‌کند که خلاف این نظریه درست است. با بیان اینکه اسرائیل هر کاری کند، جغرافیای طبیعی اش به او اجازه نمیدهد عمق استراتژی ایجاد کند؛ و اگر به توافقنامه‌ی دائمی با فلسطینیان بپیوندد به تنهایی میتواند به عنوان پشتوانه‌ای برای قانونی نشان دادن اسرائیل و بهبود امنیت آن باشد. با صرف نظر از این نظریه و تاریخچه‌ی آن، این نظریه جهت گیری غالب در داخل رژیم صهیونیستی نیست به این صورت که اغلب تصورات و موضع گیری‌ها به این سمت برود که شهرک سازی عاملی استراتژی برای بقا و استمرار رژیم صهیونیستی به شماربرود. اما این موضوع ضرورتا تنها به امنیت ملی اختصاص ندارد؛ بلکه وسعت بخشی و طرد فلسطینیان تا جایی که امکان داشته باشد، اساس و جوهر قانونی رژیم صهیونیستی اشغالگر را تشکیل می‌دهد. در سایه‌ی وضع موجود که حداقل از معاهدات اسلو امتداد یافته، موسسه‌ی نظامی و امنیتی اسرائیل میبیند که کرانه‌ی باختری نقش اساسی را در تمامی خیزش‌های نظامی و عملیات جنگی بازی می‌کند و نزدیکی اش به مناطق مسکونی و به مراکز حیاتی رژیم اشغالگر لازم میدارد که این مکان هم چنان تحت سلطه‌ی اسرائیل باقی بماند. افزون بر این سازمان امنیتی و نظامی اسرائیل اعتقاد دارد برای تسلط کامل بر منطقه‌ی رود اردن توانایی انتشار نیرو‌های نظامی برای مقابله با هرگونه تهدید قریب الوقوعی لازم است همچنین تسلط کامل بر دره‌ی رود اردن ضروری است.

ایا اسرائیل امروز، انتفاضه‌ی جدیدی مثل انتفاضه‌ی سال 2000 را بر میتابد؟

کرانه‌ی باختری تقریبا 21 درصد مساحت فلسطین تاریخی را تشکیل می‌دهد و گنجینه‌ی جمعیت شناسی فلسطینیان را تشکیل می‌دهد از این روی که 3.2 میلیون نفر بر اساس گزارش اداره‌ی مرکزی آمار فلسطین در آنجا زندگی می‌کنند. آزادسازی و تخلیه‌ی کرانه‌ی باختری از شهرک نشینان جدای از ایجاد بحران مسکن برای 600 هزار شهرک نشینی که در حال حاضر کرانه‌ی باختری را اشغال کرده اند، این جمعیت را در اسرائیل، در منطقه‌ی غوش دان جای می‌دهد و امکانات و منابع غوش دان را احتمالا مورد هدف قرار می‌دهد. غوش دان در آینده برای رشد ساکنان اسرائیلی کافی نیست و مکانی بزرگتر از غوش دان در اراضی مسکونی اشغالی النقب می‌باشد، ولی بر اساس بعضی جستجو‌ها این منطقه برای بسیاری از صهیونیست‌ها مقصدی نامطلوب است. فلذا صهیونیست‌ها دنبال مکان جایگزین دیگری در مناطق دیگر می‌گردند و کرانه‌ی باختری گزینه‌ی استعماری جایگزین مناسب تری است. از جمله زمین‌هایی که اسرائیل برای الحاق آن به صورت خاص و برای تحقق بخشیدن به این هدف تلاش می‌کند منطقه‌ی دره‌ی رود اردن است که نتانیاهو در مبارزه‌ی انتخاباتی در سال 2019 قول داد آنرا به اراضی اشغالی پیوند بزند. اما او بعدتر و در ازای توافقنامه‌ی ابراهیم در برابر پروژه‌ی الحاق چانه زنی کرد. چندی پیش، رئیس سازمان صهیونیست جهانی به الحاق دره کرانه‌ی باختری فراخواند و اعلام کرد نمایندگان راست گرا در کنیست و به این منظور گروهی را تشکیل دهند. یکی از اعضای کنیست از حزب یکود، دان ایلوز از جمله کسانی است که این گروه را در کنیست هدایت می‌کند؛ در این باره گفت: یقینا ریشه‌های تاریخی ملت اسرائیل در مناطق یهودا و سامره است و بهترین راه برای ایمن سازی مکان ما این است که برای حق تاریخی خود نسبت به سرزمین اسرائیل محکم بایستیم این راه از تحکیم حاکمیتمان بر دره‌ی اردن آغاز می‌شود. بر اساس گزارش سالانه‌ی جمعیت مقاومت دیوار و شهرک سازی تعداد شهرک نشینان در کرانه‌ی باختری تا سال 2022 با در نظر گرفتن بیت المقدس شرقی به بیش از 726 هزار نفر میرسد که در 176 شهرک و 186 پایگاه توزیع شده اند. از نظر قانون بین الملل و قطعنامه‌های سازمان ملل متحد و انچه که جامعه‌ی بین المللی نمیتواند آنرا انکار کند؛ کرانه‌ی باختری سرزمین اشغالی است؛ و کنوانسیون چهارم ژنو نیز با آن مطابقت میکند این کنوانسیون از تغییر وضعیت حقوقی یا جمعیتی سرزمین‌های اشغالی توسط دولت‌ها جلوگیری می‌کند. این مسئله ممنوعیت کوچاندن ساکنان، کوچاندن مجدد یا مصادره‌ی زمین‌ها را هم دربر می‌گیرد. فلسطینیان در کرانه‌ی باختری اسباب تاریخی و انسانی و دینی و حتی قانونی برای مقاومت در برابر اشغال را دارا هستند، اما دولت فعلی اسرائیل ایده‌ی نابودی کند و خبیثانه‌ی طولانی مدت فلسطینیان را به پروژه‌ی کشتار سریع و وقیحانه تبدیل کرده است. آیا اسرائیل امروز هم انتفاضه‌ی جدیدی مثل انتفاضه‌ی سال 2000 را بر میتابد؟ و اگر تسلیح کرانه‌ی باختری وارد مرحله‌ی پیشرفته شود، ایا امکان دارد نیرو‌های اشغالگر همانند انچه در انتفاضه‌ی اول رخ داد برای سال‌ها باقی خواهند ماند؟ مخصوصا در سایه‌ی معادله‌ی یکپارچگی عرصه و میدان؟ و فرایند تخلیه‌ی این منطقه از جانب گروه‌های مقاومت در کرانه‌ی باختری تا چه حد میتواند در تشدید شکاف درونی اسرائیل کمک کننده باشد؟ این تقسیم بندی‌هایی که بحث آن‌ها بالا گرفته است، به شکل اساسی به پروژه‌ی دولت تندروی فعلی اسرائیل مربوط می‌شود. تعداد زیادی از اعضای این دولت که فاشیست لقب گرفته‌اند؛ این شهرک‌ها را مدیریت و در آنجا زندگی می‌کنند. آن‌ها نه تنها به دنبال تصویب قوانین مربوط به امور اسرائیل و هویت این نهاد هستند، که البته مخالفان این اقدام راکودتایی میدانند که در واقع قرارداد اجتماعی بین جامعه و دولت را تضعیف میکند؛ بلکه آن‌ها از اقناع ایدئولوژیک برای حل تعارض با فلسطینیان چه داخل زمین‌های 48 گانه و چه کرانه‌ی باختری هم استفاده کرده اند. قانون نیوتن در اینجا هم صادق است: برای هر عملی یک واکنش برابر و مخالف وجود دارد. اسرائیلی‌ها این قاعده ر ا در طول دوران اشغالگری‌شان ازمایش کردند، اما در کرانه‌ی باختری واقعه‌ی جدیدی اتفاق افتاده که آن‌ها با دستان خودشان این واقعه را رقم زده اند. مستعمرات اسرائیلی در طول دهه‌ها با عمل فریبکارانه و ترفند دور زدن قرارداد‌های امضا شده و قانون بین المللی منتشر شده است، اما این رشد شکونتگاهی عددی و جغرافیایی، کرانه‌ی باختری را در قلب رژیم صهیونیستی قرار داد و ریشه‌ی اهداف و برد موشک‌ها و شیوه‌های مقاومت را تقویت کرد.