تظاهرات عید فطر 57؛ ضربهای بر پیکر نیمه جان رژیم پهلوی
تهران - ایرنا - شهریور 1357خورشیدی یکی از پرماجراترین و پرآشوبترین روزهای اواخر حکومت محمدرضا پهلوی به شمار میرود در این ماه کشور در تب و تاب اعتراضها گسترده قرار گرفت. یکی از مهمترین این تظاهراتها بعد از برپایی نماز عید فطر به امامت آیتالله محمد مفتح به وقوع پیوست که با شرکت میلیونی مردم علیه حکومت پهلوی همراه شد.
راهپیمایی روز عید فطر به عنوان یک دمونستراسیون و نمایش خیابانی در تاریخ نوین ایران بیسابقه بود. نظم این راهپیمایی فوق العاده و شبیه یک رژه نظامی بود. حداقل یک صد هزار تن در این راهپیمایی شرکت کرده بودند. پیشبینیهای لازم برای تأمین آب و خوراکی به عمل آمده بود و عدهای هم با بلندگو برای هماهنگ ساختن شعارهای راهپیمایان حرکت میکردند. به طور خلاصه این راهپیمایی نمایشی از قدرت مخالفان مذهبی محمدرضا پهلوی و تشکیلات قوی و منظم آنها بود. مأموران انتظامی راهپیمایی، جوانانی بودند که بیشتر سوار بر موتورسیکلت هوندا صفوف راهپیمایان را منظم میکردند. نظم و سازمان این راهپیمایی در عین حال که موجب تحیر و شگفتی ما شد، این واقعیت را هم آشکار ساخت که ما تشکیلات و فعالیت مخالفان را دست کم گرفتهایم و از منابع اطلاعاتی لازم در میان گروههای مخالف به ویژه روحانیون و بازار برخوردار نیستیم. (1)اینها بخشی از نوشتههای ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران است که شاهد راهپیمایی بزرگ 13 شهریور 1357خورشیدی بود.
نشانههای سقوط
در سال های پایانی رژیم پهلوی شکافی روزافزون میان دولت و ملت وجود داشت و محمد رضا پهلوی نتوانست در جهت رفع این شکاف اقداماتی مؤثر صورت دهد. بر همین اساس با فرارسیدن زمستان 1356خورشیدی نشانههای نارضایتی کم و بیش آشکار شد و مردم در شهرهای قم و به ویژه تبریز برای نخستین بار شعارهایی تند علیه محمدرضا پهلوی سر دادند و تظاهرات پراکنده به صورت علنی علیه رژیم را آغاز کردند و روز به روز بر شدت این تظاهرات هم افزوده می شد. در واقع این سال ها از جنجالیترین و پرماجراترین، سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود. بدین ترتیب با گسترش تظاهرات و تجدید فعالیتهای سیاسی و اجتماعی احزاب، محمدرضا پهلوی در چنین شرایطی تصمیم گرفت که امیر عباس هویدا را برکنار و در 16 مرداد 1356 خورشیدی حکم نخستوزیری را به جمشید آموزگار داد؛ اما به دنبال روی کار آمدن آموزگار، علایم بحران رژیم پدیدار شد و تظاهرات ها شدت گرفت در واقع یکی از شیوههای مبارزاتی که در نهضت اسلامی برای مبارزه با رژیم پهلوی همواره از 1342خورشیدی بر آن تاکید میشد، استفاده از پتانسیل مراسم و مناسبتهای مذهبی از جمله ماه محرم، ماه رمضان، سالگرد شهادت ائمه و... بود که بزرگترین اجتماعات مردم ایران در آن روزها برگزار میشد. یکی از این مناسبتهای مذهبی که نقش فراوانی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت، راهپیمایی عید فطر 1357خورشیدی بود که در سراسر کشور با شکوه و عظمت برگزار شد.
تشنج و هیجان عمومی بعد از سفر کارتر به ایران
بعد از سفر کارتر به ایران در 10 دی 1356خورشیدی، پهلوی دوم چنین می پنداشت که از حمایت کامل آمریکا نیز برخوردار است بنابراین چندان خود را ملزم به رعایت حقوق بشر نمی دانست، دلیلی ندید دولت را به خویشتن داری بخواند. بنابراین پلیس در قم 20 تن را به شهادت رساند و تعداد بیشتری را نیز مجروح کرد. همچنین محمد رضا پهلوی با هدف یکسره کردن کار جناح مذهبی، مقاله توهین آمیزی درخصوص آیت الله خمینی (ره) در روزنامه اطلاعات درج شد. اگرچه توهین و بی احترامی به روحانیون و به ویژه امام خمینی (ره) در روزنامههای این زمان به امری عادی تبدیل شده بود اما مقاله ای که در 17دی 1356خورشیدی با عنوان ارتجاع سرخ و سیاه در ایران، به قلم احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات چاپ شد، چیزی نبود که بتوان ساده از کنار آن گذشت. در این مقاله امام (ره) آماج حمله قرار گرفت. پارسونز در این خصوص می گوید: محمدرضا پهلوی و مقامات دولتی از پخش نوارهای بیانات آیتالله خمینی و تأثیر فزاینده آن در ایجاد تشنج و هیجان عمومی احساس نگرانی می کردند اما در اوائل ژانویه تصمیم گرفته شد که برای بی اعتبار کردن امام (ره) مطالبی علیه او منتشر شود... انتشار این مقاله در شرایطی که هیجانات سیاسی و احساسات مذهبی مردم به جوش آمده بود، واکنش تندی به دنبال داشت و برای نخستین بار پس از سال 1963 نیروهای مسلح ارتش برای سرکوبی اغتشاش به میدان آمدند. تعدادی کشته شدند، این واقعه همه را تکان داد و بین دولت و مقامات روحانی کشور بحران شدیدی به وجود آورد. (2) این اقدام، زمینه ساز انقلابی شد که چهارده ماه بعد به ثمر نشست.
تابستان 1357؛ سرآغاز فصل جدیدی از مبارزات ضد رژیم
به دنبال اشتباهات و تصمیمات نادرست محمدرضا پهلوی در 28 مرداد 1357 خورشیدی فاجعه مهم به آتش کشیدن سینما رکس آبادان رخ داد این حادثه سبب شد که طی آن تعداد زیادی از مردم جان خود را از دست دهند. مجلس ختم شهدای آبادان به تظاهرات بزرگی در همه شهرهای ایران تبدیل شد. (3) بنابراین، تابستان1357خورشیدی سرآغاز فصل جدیدی از مبارزات ضد رژیم شد. مجموعه این رویدادها و اتفاقات، سبب شد تا جمشید آموزگار خود را در کنترل اوضاع ناتوان ببیند و در نتیجه وی در پنجم شهریور 1357خورشیدی استعفا داد.
وحشت محمد رضا پهلوی از راهپیمایی عید فطر
با شکست کابینه فضای باز سیاسی آموزگار، دولت آشتی ملی شریف امامی روی کار آمد. وی در همان بدو امر برای آرام کردن مردم و پیشبرد سیاستی که خود آن را «آشتی ملی» نامید، دست به اقداماتی جهت تأمین خواستههای مخالفان زد. اماافشاگری های امام (ره)، مانع از اجرای این نقشهها شد. (4) به این ترتیب راه برای مذاکره و سازش با دولت بسته شد و تمام اصلاحات و اقدامات شریف امامی با تظاهرات مردم در 13 شهریور 57 به یأس و ترس تبدیل شد. تظاهرات 13شهریور که مصادف با روز عید فطر بود، با شرکت یک میلیون نفر از مردم تهران برگزار شد. روزنامه کیهان درباره تظاهرات مردم ایران علیه رژیم پهلوی نوشت: «تظاهرات و راهپیمایی چند میلیونی، عظیمترین نماز عید فطر تاریخ ایران برگزار شد... برمبنای همین گزارش براساس نظر حضرت امام راهپیمایان، سربازان و افسران را در خیابانها گل باران کردند... دریای جمعیتی که دیروز خیابانها تهران را پوشانده بود، چهره سیاسی - مذهبی خود را در آرامش شگفت آوری پوشاند. صد هزار تظاهرکننده هر جا به مأموران و کامیون های پر از سرباز رسیدند، چون دریایی که جزیرهای را در میان بگیرد، به گرمی برای سربازان و نظامیان دست تکان دادند. (5)
روزنامه اطلاعات نیز در 14شهریور 57 نوشت:امروز بزرگترین راهپیمایی تاریخ ایران با شرکت بیش از سه میلیون نفر در سراسر کشور برگزار شد.» بزرگترین نمایش قدرت نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در نماز عید فطر تهران در سال 57 بود که در چهارگوشه تهران چهار نماز برگزار شد. نماز عید در غرب تهران در بیابانهای بزرگراه محمدعلی جناح به امامت حجتالاسلام حاج شیخ علیاصغر مروارید برگزار شد. در این نماز بیش از 20 هزار تن شرکت کردند و در پایان دست به تظاهرات علیه رژیم پهلوی زدند و به حمایت از امام خمینی پرداختند.
پیام امام خمینی (ره) درباره راهپیمایی عید فطر
به دنبال تظاهرات سراسری مردم ایران، امام خمینی در 15 شهریور 57 پیامی صادر کرده و خواستار ادامه مبارزه شدند. در بخشی از این پیام آمده بود:مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید، دست به عبادت ارزنده دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر برای بپا داشتن حکومت عدل اسلام است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است و فدایی دادن در راه آن سیره انبیای عظام، خصوصا نبی اکرم و وصی بزرگ او، امیر مؤمنان است. اینجانب از فداکاریهای ملت ایران تشکر کرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احکام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم... ملت عظیمالشأن ایران! نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهید، که نمیدهید. مطمئن باشید به امید خدا پیروزی و سرافرازی نزدیک است.»(6)
تظاهرات 13شهریور زمینه ساز وقوع حادثه جمعه سیاه
راهپیمایی عید فطر 57 چنان عظیم و گسترده بود که محمدرضا پهلوی را به وحشت انداخت. فریده دیبا، مادر فرح پهلوی، درباره تاثیر راهپیمایی عید فطر بر محمدرضا پهلوی مینویسد: «وقتی خبر تظاهرات عظیم مردم تهران در عید فطر را به شاه دادند، شاه تصمیم گرفت خود این جمعیت را نظاره کند. وی سوار بر هلیکوپتر شد، وقتی کثرت جمعیت را دید چنان به یأس مبتلا شد که تصمیم گرفت ایران را ترک کند.» (7) بنابراین محمدرضا پهلوی که از سرعت سیر حوادث نگران شده بود، در جلسهای با حضور فرماندهان نیروهای مسلح تصمیم گرفت در تهران و چند شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کند. بدیهی است که اعلام حکومت نظامی یک مبارزهطلبی آشکار با مخالفان بود. صبح روز جمعه 17 شهریور، عدهای برای برگزاری تظاهرات در میدان ژاله گرد آمدند و نیروهای نظامی هم برای متفرق ساختن آنها به میدان فرستاده شدند... در این روز سربازان به طرف تظاهر کنندگان شلیک کردند و بیش از دویست تن از تظاهر کنندگان را کشتند. هر رقمی از تعداد کشته شدهها را باور کنیم، کشتار جمعه سیاه برای هر 2 طرف تکان دهنده بود. مخالفان از شدت عمل حکومت نظامی جا خوردند و دولت مخصوصا شخص شاه از کثرت کشته شدگان متحیر و نگران شدند.»(8) بدین ترتیب راهیپمایی عظیم 13شهریور و تظاهرات روزهای بعد، زمینه را برای وقوع حادثه خونین 17 شهریور فراهم ساخت و دست رژیم را بار دیگر به خون مردم کرد. پس از فاجعه خونین 17شهریور 1357، رژیم درصدد برآمد تا با انجام برخی اصلاحات و اقدامات از خشم مردم بکاهد اما برای اصلاحات دیگر دیر شده بود و حتی اقدامات آنها جز به عقب نشینی دولت در مقابل خواستههای مردم منجر نشد.
منابع
1- سولیوان، ویلیام، پارسونز، سر آنتونی، خاطرات دو سفیر (اسراری از سقوط شاه و نقش آمریکا و انگلیس در انقلاب ایران) مترجم محمود طلوعی، تهران، نشر علم، 1375، صص 148-150
2- همان، ص 335
3- جان. دی استمپل، درون انقلاب ایران، مترجم منوچهر شجاعی، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، نشر نگارش، 1377: ص 160.
4- مسعود بهنود، دولتهای ایران، تهران، فرهنگ و ارشاد، 1378، ص777
5- روزنامه کیهان 14شهریور57
6- صحیفه امام (ره)، ج3
7- فریده دیبا. دخترم فرح. ترجمهی الهه رییس فیروز، نشر بهآفرین، تهران، 1382، ص 393
8- ویلیام سولیوان، سر آنتونی پارسونز، 1375، صص148-150
*س_برچسبها_س*