تنها حکومتی در دنیا که موجودیت و قانون اساسی اش را به رأی مردم گذاشت جمهوری اسلامی است / لُمپن های کف خیابان تحلیل ندارند
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه جمهوری اسلامی از مخالفین و منتقدین فرهیخته هم محروم است، گفت: معتقدان به نظام جمهوری اسلامی نباید خود را گرفتار تحلیل اغتشاشات در کف خیابان کنند بلکه باید به دنبال جعبه سیاه اغتشاشات باشند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ "مظفر نامدار" در گفتگو با 8دی با بیان اینکه اغتشاشات در ایران یک امر جدید نیست اظهار کرد: همه نظام های سیاسی درگیر اغتشاشات بوده است و همیشه یک عده از وضع موجود ناراضی بوده و هستند و اینکه این نارضایتی به اغتشاش کشیده شود به سطح فرد ناراضی بر میگردد. هر چه سطح آدمهای ناراضی، منتقدین و یا مخالفین فرهیختهتر باشد اصولاً اعتراضات به اغتشاش کشیده نمیشود؛ چون اینها روشهای بیان اعتراض و انتقاد خودشان را می دانند به نحوی که به ارکان امنیت و تمامیت ارضی کشور آسیب وارد نشود. در ایران همیشه و حتی در دوران قاجار یکی از مسائل اصلی بحث تمامیت ارضی کشور بوده است و دشمنان ایران همواره از ایران بزرگ و مقتدر خوششان نمی آمد و ایران مقتدر و قوی را مانع نفوذشان در ایران و منطقه حساس خلیج فارس می دیدند.
در هیچ جای دنیا کمونیستها از طریق قانونی به حکومت نرسیدهاند وی افزود: حداقل از دوره قاجاریه، ایران با این موضوع درگیر بوده است که دشمن میخواست ایران را ضعیف کند. یکی از روشهایی که عموماً از آن برای تضعیف ایران از دوران انقلاب مشروطه استفاده شده، همین اغتشاش بوده است و اغتشاش از روشهای مدرن ساقط کردن نظامها بوده است و عموماً هم چپها از این روش استفاده کردهاند. در هیچ جای دنیا کمونیستها از طریق قانونی به حکومت نرسیدهاند. مثلاً در شوروی و چین اینها از طریق قانونی حاکم نشدند. در شوروی در سال 1917 کمونیستها انقلاب نکردند بلکه انقلاب را ملیها انجام دادند. بعد از انقلاب کمونیستها از طریق بلوا و شورش و اغتشاش خیابانی و تشنج ایجاد کردن و دخالت در کار دولت و در حقیقت از طریق شبهه کودتا دولت را ساقط کردند. در حقیقت در چین هم همین اتفاق افتاد و کمونیستها انقلاب نکردند بلکه بعد از انقلاب شروع به شورش و بلوا و چوب لای چرخ دولت گذاشتن کردند. دولت هم چون نتوانست مدیریت کند ساقط شد. عده ای شعار لیبرالی می دهند اما به روش کمونیستی عمل می کنند این مورخ و استاد دانشگاه ادامه داد: در انقلاب مشروطه هم این اتفاق در ایران افتاد و از همین روش استفاده شد. در مشروطه یک انقلاب ملی به رهبری روحانیت اتفاق افتاده بود و رهبران انقلاب دنبال استقلال، آزادی و سعادت ملت بودند. از زمانی که نظام مشروطه سلطنتی در ایران بر روی کار آمد و قانونی شد تا کودتای رضاخان تقریباً یک دوره 10 سال است که در این دوره بلوا و شورش و ترور انجام شد تا مشروطه حفظ نشود. در نهضت ملی شدن نفت هم این اتفاق تکرار شد. یک دولت ملی ذخایر نفت کشور را ملی اعلام کرد اما انگلیسی ها دولت را تحریم کردند و روسها هم گفتند ما نفت شمال را میخواهیم. برای اینکه این دولت ملی را ساقط کنند باز هم چپها، کمونیستها و تودهای با همان روش سنتی ایجاد بلوا، شورش، درگیری و اختلاف وارد کار شدند. ته خط هم به کودتا کشیده شد. یعنی با شعار غربی و با روش کمونیستی عمل میکردند. لیبرالها به کلی خیلی موافق جنبشهای اجتماعی نیستند و در واقع ضد انقلاب هستند و با انقلاب میانه خوبی ندارند. سعی میکنند از طریق فشار و چانهزنی از بالا کار کنند و مسائل خودشان را القا کنند. به تعبیر خودشان این روش، روش اصلاحی است اما چون می دانند برخی حکومت ها پایه محکم مردمی دارند و نمی توان از طریق فشار و چانهزنی کاری کرد اینجا با شعار لیبرالی ولی روش کمونیستی اقدام میکنند. عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: آنها در این کار در کشورهای دیگر و ایران سابقهدار هستند. مجازاتهایی که در دوره مشروطه و در دوره رضاخان انجام میشد را همینها انجام میدادند. ممکن است در بین آنها افرادی مثل میرزا کریمخان رشتی و تقیزاده هم بودند که رهبری میکردند اما روش کمونیستی بود. همین بلا را سر نهضت جنگل هم آوردند. یعنی با ایجاد بلوا و اختلاف و درگیری خواستههای خودشان را اعمال کردند. اصولاً اینها از روشهای قانونی و انسانی نمیتوانند خواستههای خودشان را به مردم القا کنند. اصولاً پشت جریانها و گروههای چپ و راست همیشه یک نوع استبداد رأی وجود دارد که اینها را به صحنه مذاکره نمیآورد. یعنی به شدت خشونت طلب هستند و در خشونتطلبی از افراد سؤال نمیکنند که مثلاً تو کی هستی و اصلاً سهمی در حکومت دارید یا خیر؟ همه را میزنند و اگر فرصت داشته باشند می کشند مرام منافقین هم کمونیستی است نامدار با بیان اینکه منافقین هم در اول انقلاب مرام کمونیستی داشتند گفت: اینها در ظاهر نام اسلامی داشتند اما همه می دانند که مرامشان کمونیستی بود. یعنی همان روش چپها را پیروی میکردند. یعنی تخریب، ترور و ایجاد رعب و وحشت، بلوا و آشوب میکردند. ته خط اینها هم چیزی به دست نمیآورند. انقلاب به روش خشونت به دست نمیآید. این کمونیستها هستند که میگویند انقلابها خشن هستند؛ ولی ما مسلمانان اعتقادی به انقلاب خشن نداشتهایم. امام با حرکتهای مسلحانه و با کشتن آدم ها مخالف بود وی ادامه داد: در انقلاب اسلامی هم این رژیم پهلوی بود که خشونت به خرج میداد. یعنی آنهایی که در اول انقلاب تخریب میکردند هم باز چپها بودند. ما اصلاً اجازه اینکه از انقلابیها کسی بخواهد اموال مردم یا اموال عمومی را تخریب کنند را نمیدادیم. امام به کلی با حرکتهای مسلحانه و با کشتن آدم ها مخالف بود. ما پیرو مشرب امام بودیم و این کارها را نمیکردیم. راهپیمایی میکردیم و نافرمانی مدنی انجام میدادیم و به حکومتنظامی اعتنا نمیکردیم؛ اما اموال عمومی را اصلاً تخریب نمیکردیم. ضمن اینکه رژیم پهلوی یک رژیم غیرقانونی و کودتایی بود. برای آمدن پهلوی و برای قانون اساسی این حکومت از مردم هیچ سؤالی نشد. تنها حکومتی در دنیا که موجودیت و قانون اساسی اش را به رأی مردم گذاشت جمهوری اسلامی است این مورخ ادامه داد: اولین و تنها حکومتی در دنیا که موجودیت و قانون اساسی خودش را به رأی مردم گذاشت جمهوری اسلامی است. نمونه دیگری در این زمینه نداریم. این استثناست و برای همین هم سیستم دشمن درباره ایران به هم ریخته است چون این کشور می تواند الگو برای دیگر کشورها باشد. چون مردم کشورها میگویند اگر ادعای دموکراتیک دارید موجودیت و قانونی اساسی خودتان را به رأی مردم بگذارید. کدام کشور در دنیا جز ایران موجودیت سیاسی خودش را به رأی گذاشته است؟ همه حکومتها از طریق کودتا یا زور یا جنگ روی کار آمدند و یک قانونی نوشتند و گفتند باید همین اجرا شود. به رأی مردم نگذاشتند. کدام کشور قانون اساسی خودش را به رأی گذاشته است؟ آنها قانون اساسی را به مجلسی به نام مجلس مؤسسان بردهاند و نمایندههای این مجلس را هم مردم انتخاب نمیکردند. خودشان میگویند اینها مثلاً نخبگان ما بودهاند اما عموماً سرمایهدارها بودند که کنار همدیگر نشستند و رأی دادند. اول انقلاب بازرگان همین پیشنهاد را برای ایران داد. امام گفت مجلس خبرگان باشد که نمایندههای این مجلس را هم مردم باید انتخاب کنند. شیوه حکومت جمهوری اسلامی استثنایی است. امروز نظام جمهوری اسلامی روی سه رکن مردم، مکتب و رهبر ایستاده است. یکی از اینها را نمیشود به نفع دیگری حذف کرد. از اول انقلاب با سه جریان نفاق سر و کار داشتهایم. در دهه اول با نفاق اهل بدعت طرف بودیم و تهاجم اینها به سمت مکتب بود که منافقین این کار را انجام میدادند و دین را تفسیر کَجکی می کرد. درگیر نفاق ترکیبی هستیم وی افزود: در دهه دوم انقلاب با منافقین اهل شبهه سروکار داشتیم و نقطه تهاجم اینها رهبری بود و میگفتند رهبر دیگر نمیتواند و اندیشههای امام دیگر به پایان رسیده است و در رأس این دسته منافقینی بودند که در بدنه دولت هاشمی بودند و به بدنه دولت خاتمی رفتند. اینها شروع به تهاجم به رهبری در این دوران کردند. از سال 88 ما با نفاق اهل فتنه سر و کار داریم. سردمداری در این دوره با نفاق اهل فتنه بود. نوک حمله این دسته مردم بودند. این اواخر دیگر ما درگیر نفاق ترکیبی هستیم. یعنی هر سه دسته نفاق اکنون در کنار همدیگر قرار گرفته اند و هدف هر سه رکن نظام است و چهار ابراستراتژی را در این جریان دنبال میکنند که شامل مشروعیت زدایی، کارآمدزدایی از نظام جمهوری اسلامی، اعتبارزدایی و اعتمادزدایی است. این چهار ابراستراتژی ناظر بر آن سه رکن نظام است و برای آن از انواع و اقسام روش استفاده میکنند. روش این ها تخریب است و چیزی برای سازندگی ندارند و سطح این ها هم بسیار نازل است. جمهوری اسلامی از مخالفین و منتقدین فرهیخته هم محروم است نامدار بیان کرد: جمهوری اسلامی از همه جهات مظلوم است و یکی از این جهات هم این است که ما از مخالفین و منتقدین فرهیخته هم محروم هستیم. یعنی مخالفین جمهوری اسلامی از لُمپن ها هستند. لُمپن ها آدمهای بی مایه ولی مخرب مثل شعبان بی مخ ها هستند که فقط تخریب میکنند و از این جنبه هم به جمهوری اسلامی ظلم است. انقلاب فرانسه و روسیه از منتقد فرهیخته محروم نبود. بزرگترین منتقدین انقلاب فرانسه و روسیه انسان های فرهیخته فیلسوف و روشنفکر به معنی واقعی کلمه بوده اند. این استاد تاریخ دانشگاه با بیان اینکه ما در ایران روشنفکر واقعی نداریم اظهار کرد: روشنفکرهای ایران تقلیدی هستند و من به اینها جوشن فکر میگویم. آقایان مسئول! به داد شیوه انتخاباتی ما برسید وی با هشدار به مسئولان درباره نحوه برگزاری انتخابات گفت: آقایان مسئول! به داد شیوه انتخاباتی ما برسید. ساختار نظام در دیوانسالاری را همین انتخابات تعیین میکند. اینها کار انقلابی است. به جای اینکه در کف خیابان خود را درگیر چند لمپن کنیم باید مطالبات خودمان را سر همین بحثها کنیم و اگر اینجا کوتاهی کردیم نتیجه آن را کف خیابان میبینیم. رهبر انقلاب میفرمایند سالها قبل گفتهایم این موضوع را به کتابهای درسی ببرید اما هنوز نبردهایم. اگر رهبر انقلاب مستبد بود گوش اینهایی که به حرف ایشان گوش نکرده بودند را میکشید و آنها را ساقط میکرد یا مثل رضاخان زندانی میکرد و میکشت. مدل مردمسالاری ما متفاوت و بینظیر است. نامدار با بیان اینکه لمپنها منطق ندارند تأکید کرد: اینها هر جا باشند لمپن هستند. آنها که در دانشگاه هستند و فحش میدهند و بی ادبی میکنند تا مرز لمپنی سقوط کردهاند. باید از نیروهای امنیتی در همین خصوص تشکر کرد که برخورد با این ها را به کف خیابان نیاوردند چون آنها همین را می خواستند. آنها می خواستند کشته سازی کنند و خون بریزند. در بعضی از مساجد کشور عربستان زن ها اجازه نماز خواندن ندارند و در کشور ما هم در برخی مناطق مثل زاهدان، در برخی مساجد برای زن جایی نگذاشته اند. یعنی زن حق ورود به مسجد را ندارد اما امام جماعت همان مسجد حرف از حقوق زنان می زند. این ها مثل دزدها فرار به جلو میکنند و این ها هم حرف از حقوق زنان می زنند که کسی از آنها درباره حقوق زنان سوال نکند. این استاد دانشگاه گفت: الان ما در دوران ناصرالدینشاه نیستیم به راحتی همه اغتشاشگران را شناسایی میکنیم و آنها را مورد پیگرد قرار میدهیم اما دستگیری آنها را در کف خیابان انجام نمیدهیم. در کجای دنیا سنجش حق بودن را با معیار مخالفت با نظام انجام میدهند. برای دشمنان ما که نفس کشیدن آدم برای آنها اهمیت ندارد امروز جان ایرانیها مهم شده است؟ کار ما معلم ها تبیین و روشن کردن است. ما باید صحبت کنیم. این ها از صحبت کردن فراری هستند و هو میکنند و اجازه نمی دهند روشنگری صورت گیرد. در کربلا هم دشمنان امام حسین اجازه نمی دادند امام حرف بزند. امروز داستان جمهوری اسلامی نیست. مگر در رژیم گذشته همین کمونیستها مخالف حکومت نبودند؟ این ها فقط یک حکومت را قبول دارند و آن هم نظام خودشان است. آن وقت که این ها سر کار آمدند تازه باید ببینید که چطور سرکوب میکنند و چطور می کُشند، ترور و سرکوب میکنند و همه را نابود میکنند. در پیشینه تاریخی این ها جنایاتشان موجود است. پایه گذار ترور در ایران لیبرال ها و کمونیستها هستند وی افزود: مگر در انقلاب مشروطه شیخ فض الله نوری را نکشتند. آیت الله بهبهانی که با آنها بود؛ مگر او را هم نکشتند. در شهر ما مگر مرحوم ملامحمد خمامی و شیخ علی خمامی را نکشتند و ترور نکردند؟ پایه گذار ترور در دنیا همین گروه های راست و چپ هستند. پایه گذار ترور در ایران لیبرال ها و کمونیستها هستند. جوانان ما باور کنند اگر این نظام برود و نظام دیگری بیاید باز هم همین داستان است مگر اینکه اربابان این ها اول همینها را بکشند. مثل رضاخان که اول کسانی را که او را به قدرت رسانده بودند را کشت. هر کس در این گفته ها شک کرد یا ابله است یا وابسته است. از این دو تا خارج نیست چون هیچ وجه سومی درباره این ها وجود ندارد. اینها در تاریخ کشور آمده است. نامدار با بیان اینکه یکی از وظایف معتقدان به نظام جمهوری اسلامی این است که گرفتار کف خیابان نشوند تأکید کرد: لمپنها در کف خیابان اصلاً تحلیل ندارند و کار آنها فقط تخریب و فحاشی است. شما باید ببینید چه کسانی اینها را به کف خیابان آورده است و علت سقوط اینها کیست. شما باید مثل یک هواپیمای سقوط کرده، دنبال جعبه سیاه بگردید و ببینید علت چیست. آن کسی که وارد حرم شاهچراغ رفته بود از کسی سؤال نکرد که آیا موافق یا مخالف جمهوری اسلامی هستند. ما باید خود را گرفتار کف خیابان و تحلیل سطح نکنیم. یک بدنه عظیم از اینها در دیوانسالاری ما خوابیدهاند. اینها چشم سیاوش نظام جمهوری اسلامی هستند و باید تیر را به چشم اینها زد. اگر در ساختار درست رفتار نشود نظام دچار زخم می شود این استاد دانشگاه تصریح کرد: دیوانسالاری قوه مجریه، قضائیه و مقننه است و حتی این دیوانسالاری در سپاه و ارتش ما و در سیستم اداری ما هم وجود دارد. آنجا که با مردم بدرفتاری میشود و رشوه گرفته میشود همان نقطهضعف ماست. شُل شدن گزینشها در نهادهای ما و مدارس غیر انتفاعی نظام ما را دچار زخمهای مختلف کرده است. وقتی نماینده مجلس ما با خیال جمع میلیونها و میلیاردها تومان برای رأی مردم هزینه میکند قوه مقننه ما را دچار زخم میکند. این میشود که برخی تصور میکنند برای خرید رأی مردم در انتخابات به نامزدها پول میدهند. این زخم فرهنگی است و باید فکری به حال این زخمها کرد. انتهای پیام /