توجه ویژه «بومگرد» به فضای روستایی
به گزارش خبرنگاه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، فصل سوم مستندمسابقه «بومگرد» که مدتی است روی آنتن شبکه یک سیما رفته است، در کنار معرفی مناطق دیدنی و کمتر دیده شده کشور، سعی دارد تا گردشگریِ تجربهگرایِ مسئولیتپذیر را نیز جا بیاندازد. این برنامه به مخاطب یادآوری میکند که چگونه میتوان محیط زیست، فرهنگ و آداب و رسوم مقصد گردشگری را از آسیب مصون نگه داشت. امیر منیری که به طور مشترک با تورج...
به گزارش خبرنگاه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، فصل سوم مستندمسابقه «بومگرد» که مدتی است روی آنتن شبکه یک سیما رفته است، در کنار معرفی مناطق دیدنی و کمتر دیده شده کشور، سعی دارد تا گردشگریِ تجربهگرایِ مسئولیتپذیر را نیز جا بیاندازد. این برنامه به مخاطب یادآوری میکند که چگونه میتوان محیط زیست، فرهنگ و آداب و رسوم مقصد گردشگری را از آسیب مصون نگه داشت. امیر منیری که به طور مشترک با تورج کلانتری کارگردانی «بومگرد» را برعهده دارد، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو ابراز امیدواری کرد این برنامه بیش از پیش به هدف خود نزدیک شود. مسابقه «بومگرد» محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که روزهای زوج ساعت 20 با اجرای سوسن پرور از شبکه یک سیما پخش میشود. تصویربرداری فصل جدید این مستند مسابقه در استان سمنان روستای لاسجرد و شهرستان سنگسر انجام شده است و چهار خانواده براساس آیتمهایی متناسب با زیستبوم منطقه، در چند قسمت به رقابت با یکدیگر میپردازند. چطور شد بعد از سالها تجربه همکاری با تورج کلانتری در ساخت مستند با موضوع آسیبهای اجتماعی به «بومگرد» رسیدید؟ ایده اولیه مستندمسابقه «بومگرد» از طرف تورج کلانتری مطرح شد. مدتها با افراد مختلف از طبقات و جنسهای گوناگون در زمینه اکوتوریسم و بومگردی همراه شدیم و تبادل نظر صورت گرفت. آنچه اکثرا از هر قشر و صنفی بر آن اتفاق نظر داشتند، این بود که بومگردی در ایران مسئولانه نیست. حتی خود ما تا قبل از برنامه «بومگرد» اگر میخواستیم سفر برویم مانند خیلیها شاید مقصدمان شهرهای شناخته شده کشور بود و برای اقامت، مسافرخانه یا هتل را انتخاب میکردیم. در این بین متوجه شدیم سبکی از گردشگری وجود دارد به نام «بومگردیِ مسئولانه» که وقتی گردشگری وارد منطقهای میشود در وهله نخست آسیب به محیط زیست آن نزند و در وهله دوم به فرهنگ آن منطقه نیز آسیب وارد نکند. این دو مورد، فاکتورهای اصلی هستند که باید در زمان گردشگری مورد توجه قرار گیرند. یک بخش آسیب فرهنگی نیز میتواند در حوزه آداب و رسوم باشد و حوزه دیگر آن در بخش مالی است. منظور از بخش مالی را نیز میتوان در تفاوت مازندران و گیلان شاهد بود. هر شهری که به پایتخت نشینها نزدیکتر و بیشتر مقصد گردشگری بوده است، آسیب جدیتری در هر دو بخش دیده که بیشتر هم از ناحیه پول بوده است. میزبان برای آنکه پول بیشتر از گردشگر بهدست آورد به سمت هتلینگ رفته و سرمایه داری در این میان نقش ایفا کرده است. اینطور شد که تصمیم گرفتیم برنامهای تولید کنیم که هم مخاطب عام را درگیر کند و هم خانوادهای که در برنامه سالیانهاش سفر وجود دارد بتواند با این برنامه همراه شود و تا حدودی یاد بگیرد چگونه میتوان سفر کرد؛ بدون آنکه به آن منطقه از هر نظر آسیب وارد شود. یعنی نگاهتان اینگونه نبوده که بگویید میتوان با توجه به شرایط اقتصادی حال حاضر کشور سفر کم خرج، اما جذاب و با کسب تجربهای متفاوتتر داشت؟ بله، در این برنامه نگاه به سفر کم خرج چندان مدنظر نبوده. در کل یکسری مسائل واقعا سیاسی نیست. در بسیاری از کشورها ببینید با بچهها و حیوانات چگونه برخورد میشود؛ از این طریق میتوان فرهنگ آن منطقه و کشور را متوجه شد. از این رو این مسائل جدا از سیاست و کاملا فرهنگی است؛ هر چند که شاید به مسائل سیاسی مرتبط باشد، اما اگر فرهنگ میزبانی در میان مردم یک جامعه اصلاح شود، میتوانند با همان فضای با اصالت درآمدزایی هم داشته باشند. همان نگاه و هدفی که در نهایت فلسفه بومگردی نیز دارد؛ لذا بهترین قالب در برنامهسازی برای بیان این موضوعات به مخاطب عام، قالب سرگرمی است. در قالب سرگرمی میتوان آموزش درست داده شود و به همین دلیل فضای مستندمسابقه «بومگرد» را در یک فضای مسابقهای ترسیم کردیم. نمونه برنامه گردشگری چه در صدا و سیما و چه در فضاهای دیگر زیاد است؛ وجه تمایز «بومگرد» نسبت به باقی آنها این بود که به صورت مسابقه است تا مخاطب بیشتر با برنامه همراه شود و خودش را در برنامه تصور کند. چون معمولا در برنامههای گردشگری یک سلبریتی به مسافرت میرود و به تجربه اندوزی میپردازد. در این برنامه مخاطب جنس خودش را میبیند. یکسری آدمهای معمولی و عادی به نقاط مختلف و روستاهای ایران میروند و تجربیاتی به دست میآورند. در میان کسب تجربیات در مسابقه نیز شرکت میکنند تا جایزه ببرند. همین رقابتها باعث جذابیت و دیده شدن کار شده است. در طی سه فصلی که از ساخت مستند مسابقه «بومگرد» میگذرد چطور متوجه بازخورد مخاطبها میشدید که کمک میکرد در هر فصل بهتر از فصل قبل پیش بروید و مخاطبهای بیشتری را با خود همراه کنید؟ واحد ارزیابی سازمان اوج یک نظرسنجی بعد از هر فصل انجام داد که یک همت خوب از طرف سازمان بود و به ما هم به عنوان تولیدکننده بسیار کمک کرد. به همین خاطر وقتی قرار شد فصل دوم «بومگرد» ساخته شود مخاطب مورد توجه بیشتر قرار گرفت. همین توجه در نظرسنجی کمک کرد تا ایرادهای «بومگرد» در فصلهای بعدی اصلاح شود و ساختار مسابقه طبق نظر مخاطب پیش برود. در این ارزیابیها نظراتی که دریافت کردیم باعث شد از یکسو تغییراتی در ساختار مسابقه بوجود آوریم و از سوی دیگر متوجه شدیم در نگاه مخاطب چه تغییراتی در زمینه گردشگری رخ داده است. به صورت مصداقی بخواهم بگویم، بودند کسانی که بعد از برنامه، خودشان کسب و کارهای بومگردی و محلی راه اندازی کردند. شاید از قبل هم در ذهن خودشان چنین کسب و کارهایی بوده؛ اما ممکن بود ما هم سهمی در این گوشه برای عملی شدن آن تصمیم داشتیم. از طرفی شاید این روزها تاثیر شبکههای اجتماعی از برنامههایی که ما میسازیم بیشتر باشد. ما هم به هر حال با برنامه سازی تاثیرات مثبتمان را به صورت نرم بر روی اقشار مختلف جامعه گذاشتهایم و انشالله همچنان خواهیم گذاشت. ملاک انتخاب استان گیلان در فصل نخست، استان هرمزگان در فصل دوم و استان سمنان در فصل سوم توجه به شمال، جنوب و مرکز کشور بوده یا دلیل دیگری موجب شده تا در سه فصل مستندمسابقه «بومگرد» به سراغ این سه استان بروید؟ در فصل نخست گیلان را از میان شهرهای شمال کشور انتخاب کردیم تا اگر ضعف ساختاری در تولید «بومگرد» وجود داشته باشد به وسیله جذابیت بصری که آن منطقه دارد پوشانده شود. گیلان هم از لحاظ بصری و هم میزان آداب و رسوم و فرهنگ بسیار غنی است. استان گیلان در مقایسه با سایر استانها نزدیک به 100 جلد کتاب تنها برای آداب و رسوماش نوشته شده است. این در حالیست که شاید آثار موجود درباره برخی از استانها به 5 جلد کتاب هم نرسد. در فصل دوم سراغ بندر جاسک، بندرعباس و جزیره هرمز رفتیم که شاید در مقایسه با گیلان جذابیت بصری کمتری داشت؛ اما، چون ساختار را به واسطه نظرات مردمی که به آنها اشاره کردم اصلاح کرده بودیم برنامه بهتری شد. در فصل سوم نیز با توجه به نظراتی که جمع آوری کردیم احساس کردیم ساختاری که در پیش گرفتهایم، ساختار درستی است و برای همه جا میتواند کاربردی باشد. به عنوان مثال در پژوهشی که برای سمنان داشتیم 5-6 جلد کتاب به دست آوردیم که مخصوص شهرستان سرخه و مهدیشهر بود. آنها را مطالعه کردیم و آموختیم چگونه باید پژوهش کنیم. به عنوان مثال پیر هر منطقه را پیدا میکنیم و با او همراه میشویم. از این طریق پژوهش میدانی نیز صورت میگیرد. آنها مناطقی را به ما نشان میدهند که شاید هیچ کس هنوز شناختی نسبت به آن منطقه ندارد. این ساختار به نظرمان آنقدر درست بود که دیدیم شهری مانند سمنان که معمولا معبر بوده و مقصد نبوده نیز میتواند یک فصل از بومگرد را به خود اختصاص دهد و بدین وسیله یک گردشگریِ تجربهگرایِ مسئولیتپذیر شکل گیرد. تجربههای به دست آمده کاری کرد تا در این فصل تعداد آیتمها در مقایسه با هر دو فصل قبل بیشتر شود و در این فصل به 12 آیتم رسیده است. آیتمهایی ساخته شده که برگرفته از همان منطقه است و میتواند در فرهنگ گردشگری جا بیافتد.
بنابراین همچنان برنامه «بومگرد» با همین ساختاری که به آن اشاره کردید ادامه پیدا میکند؟ به صورت شفاهی صحبتهایی شده است و شهرهای کردستان، لرستان و همدان سه گزینه پیش روست که اگر قرار باشد برنامه ادامه پیدا کند این استانها در اولویت قرار خواهند گرفت.
ملاک انتخاب خانوادهها به چه صورت بوده است؟ چه فاکتورهایی برای شما در «بومگرد» فاکتورهای اصلی به حساب میآیند تا خانوادهها برای رقابت حاضر شوند؟ ملاک اصلی در این است که فرهنگشان فرهنگ شهری باشد تا کسانی که بیننده این برنامه هستند متوجه شوند فرهنگ شهری چقدر با فرهنگ بومگردی فاصله به وجود آورده و چقدر این سبک زندگی را برای کسانی که در شهر زندگی میکنند سخت کرده است. با توجه به این ملاک به صورت محسوس و عینی هم خانوادهها و هم مخاطبها متوجه میشوند که چقدر این دو دنیای با هم فرق کرده است. سعی شده با انتخاب این سبک از خانوادهها این تضادها را به نمایش درآوریم. البته ارزش گذاریمان به سمت فضای روستایی است و تلاش شده ارزش گردشگری آن حفظ شود.
خانوادههای علاقمند برای شرکت در این مسابقه باید چگونه اطلاع پیدا کنند؟ شرایط عضویت و ثبت نام به چه صورت است؟ در فصل نخست فراخوان از طریق صفحات مجازی صورت گرفت و در فصل دوم و سوم این اتفاق از طریق صفحه رسمی برنامه «بومگرد» افتاد. برای فصل سوم نزدیک به هزار نفر ثبت نام کردند که از بین آنها 4 خانواده انتخاب شد.
ویژگی این 4 خانواده چه بود که از بین هزار خانواده انتخاب شدند؟ تلاش شد تا از اقشار گوناگون باشند و این تنوع در میان 4 خانواده محسوس باشد. یک خانواده زمینه ورزشی دارد، یک خانواده زمینه هنری و یک خانواده زمینه فنی. آنها بر این اساس انتخاب شدند تا وقتی مخاطب برنامه را میبیند تقریبا بتواند در میان شان یکی شبیه به خودش را پیدا کند. این شباهتها فضای طرفداری را بیشتر میکند. به عنوان مثال در حین برنامه نظرسنجی میگذاریم میبینیم برخی خانوادهها تا مرز حذف شدن هم میروند؛ اما همچنان مورد حمایت مردمی هستند.
چرا در این فصل به جای 3 خانواده 4 خانواده انتخاب شده است؟ خواستیم رقابت بیشتر شود. در فصلهای قبل قسمت اولمان معارفه بود؛ اما در این فصل همان ابتدا یک آیتم طوفانی بعد از رسیدن به مقصد داریم. این تمهید باعث میشود تا سریع در همان قسمتهای اول یک خانواده حذف شود. رقابت بینشان زود شکل میگیرد و از همان ابتدا تنش بالاتر رفته و جذابتر میشود.