دوشنبه 5 آذر 1403

توهین به مردم با تحریف ایده وفاق توسط سوپرانقلابیون

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع

به گزارش مشرق، کانال نو اصولگرا در تلگرام نوشت:

مهدی جمشیدی در مطلبی تحت عنوان «پشت‌صحنه طرح وفاق ملی» به ایده اصلی دولت چهاردهم حمله کرده است. این مطلب از جهات زیادی در تناقض با ادعاهای مردمی این جریان و تفسیر اشتباه آنها از انقلابی گری است.

او در ابتدا مفهوم وفاق ملی را تصادفی می داند؛ در ادامه اما برآمدن مسعود پزشکیان را حاصل تلاش اصلاح طلبان برای شرمندگی و انفعال حاکمیت می داند که در تضاد با اراده نظام مبنی بر به رسمیت شناختن رای و نظر مردم قرار دارد و اگر چنین فرضی پذیرفته شود، نتیجه آن تفسیری ضعیف از حاکمیت ارائه می کند. در عین حال البته نمی توان گرایش های رادیکال اصلاح طلب را در پهن کردن چنین راهبردی نادیده گرفت اما در نهایت ارتباط دادن پیروزی پزشکیان به این راهبرد در مشارکت 50 درصدی اشتباه است.

جمشیدی در ادامه از عباراتی استفاده می کند که نتیجه اش خفیف شدن جامعه و به رسمیت نشناختن آگاهی مردم است. او که انگار همچنان نمی خواهد شکست نامزد مورد حمایت اش را باور کند به جای پذیرفتن استراتژی اشتباه عدم اجماع و تک روی سیاسی به رای دهنده حمله می کند و می نویسد:«پشت مفهوم وفاق ملی، این پیش‌فرض نهفته است که جامعه ایران، گرفتار پراکندگی و تضاد درونی شده و میان حاکمیت و مردم نیز، فاصله و گسست رخ داده و... چند شکاف اجتماعی در نظر گرفته شد: شکاف قومیتی، شکاف سیاسی، شکاف مذهبی و شکاف جنسیتی.

در این طرح، این‌گونه تصویرسازی شد که این شکاف‌ها در جامعه ایران، بسیار فعال و خطرناک شده‌اند... این در حالی بود که شکاف‌های یادشده، غیرفعال بودند و جامعه، چنین حسی نداشت که این شکاف‌ها، آزاردهنده هستند» این نگاه تقلیل گرایانه به واقعیت موجود و غیرواقعی به جایی می‌رسد که جمشیدی بدون رودربایستی، به مردم ایران توهین کرده و می‌نویسد: «جامعه نیز طوطی‌وار و رعیت‌مآب، تمکین می‌کند و تفکر مستقل را به کناری می‌اندازد. سیاست، این‌چنین برده و بنده روایت شده و جامعه نیز در این حد، مغلوب و مسحور خواصی شده است که فن روایت را می‌دانند و دست تصرف به سوی واقعیت دراز می‌کنند».

این سخن در حالی مطرح شده که امثال دکتر جمشیدی جریان اصول گرا را به جهت غیر مردمی بودن نقد می کنند اما اکنون خود به مثابه پدرخوانده های ضد مردم وارد میدان شده اند و از جامعه تفسیر طوطی وار بودن و رعیت مآب بودن ارائه می دهند. این نشان می دهد که این جریان ها فقط مردمی را می خواهند که به همفکران شان رای دهد و بقیه جامعه را رعیت مآب لقب می دهند. آیا چنین جریانی می تواند مدعی لیدری نیروهای انقلابی باشد. پاسخ به نظر روشن است. این متن به وضوح ماهیت یک طیف سیاسی را روشن و صریح بیان می کند.

سوال دیگر این است؛ افراد یا جریانی که چنین نگاهی به رای مردم دارد و دولت منتخب را لیبرال اسلامی می داند می تواند به دنبال موفقیت دولت باشد؟ چگونه می توان با چنین ذهنیتی به رای مردم و دولت، بنای تلاش در جهت راهبرد رهبر انقلاب را گذاشت و مدعی انقلابی گری بود؟ مگر اینکه در تعریف جدید انقلابی گری از سوی آقای جمشیدی توصیف جدیدی از رابطه با مردم و رهبری ایجاد شود.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.