جامعترین روایتها از شهید سلیمانی / کدام سال ها از زندگی سردار برای مردم ناشناخته است؟
احمد یوسفزاده نویسنده کتا ب «پس از باران» میگوید: هنوز بخشهایی از زندگی سردار سلیمانی به ویژه پس از جنگ برای مردم ناشناخته مانده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همزمان با چهارمین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی انتشارات مکتب حاج قاسم از 7 عنوان کتاب تازه منتشر شده درباره این شهید رونمایی کرد.
«باران گرفته است»، «همراه ما بود»، «این خانه فروشی نیست»، «طبقهبندی موضوعی سخنرانیهای منتشرشده شهید سلیمانی»، «جهت»، «بچههای حبیب» عناوین این کتابها هستند.
«باران گرفته است» زندگینامه مستند داستانی شهید سلیمانی از بدو تولد تا قبل از جنگ را روایت میکند که به قلم «احمد یوسفزاده» منتشر شده است.
احمد یوسفزاده از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که حدود هشت سالی در اسارت نیروهای بعثی بود. وی یکی از آن بیست و سه نفری است که خود به نوشتن کتابی درباره آنها پرداخته و بعدها فیلم سینمایی «آن بیست و سه نفر» نیز با اقتباس از همان کتاب ساخته شد.
حاج قاسم پس از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب، نامهای به یوسفزاده نوشت، در بخشی از این نامه آمده است: «احمد عزیز؛ وقتی کتابت را خواندم ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و بهیاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت...»
پس از شهادت حاج قاسم، یوسفزاده کتاب «پیش از اذان صبح» را با استفاده از خاطرات حاج قاسم به رشته تحریر درآورد که به وسیله انتشارات سوره مهر چاپ شد. و حالا «باران گرفتهاست» دومین کتاب یوسفزاده درباره سردار سلیمانی است که به گفته او، یکی از کتابهای مرجع درباره زندگینامه این شهید به شمار میرود.
خبرگزاری تسنیم به مناسبت انتشار این کتاب به گفتوگو با این نویسنده پرداخته است، این گفتوگو به شرح ذیل است:
* آقای یوسف زاده «باران گرفتهاست» دومین کتاب شماست که درباره سردار شهید قاسم سلیمانی است. درباره این کتاب بفرمایید؟
انتشارات مکتب سلیمانی در نظر داشت که زندگینامه کامل و مرجعی از شهید سلیمانی منتشر کند، تصمیم بر این شد که این کار در 4 جلد انجام شود، جلد نخست از تولد تا شروع جنگ، که شامل جغرافیایی زندگی، روایتهای متعدد از دوستان، آشنایان، اقوام، هم باشگاهیها، همکاران هتلی که در کرمان مشغول به کار بودند و... را در بر میگیرد.
جلد دوم به نقش ایشان در جنگ اختصاص دارد، روایتهایی از شروع جنگ تا پایان، فرماندهی لشکر 41 ثارالله، عملیاتهای متعدد و... را در بر دارد. جلد سوم به دوران پس از جنگ تا دورانی که به عنوان فرمانده سپاه قدس معرفی میشوند، اختصاص دارد. سردار شهید سلیمانی در این دوران فعالیتهایی داشتند که عموم مردم اطلاعات چندانی از آن ندارند، از جمله مبارزه با اشرار و قاچاقچیان منطقه و مبارزه با ناامنیهایی که در جنوب استان کرمان و سیستان و بلوچستان درست شده بود، با روشهای مسالمتآمیز خویش. حاج قاسم هر جا لازم بود، از قوه قهریه استفاده کرد و هر جا لازم بود از روشهای مسالمتآمیز.
جلد چهارم نیز به دوران فرماندهی سپاه قدس و ماجرای داعش، سوریه، عراق و محور مقاومت اختصاص دارد.
* «باران میگیرد» جلد نخست این مجموعه است که توسط شما تالیف شده است؟
بله؛ جلد نخست را من بر عهده گرفتم، نکته مهم هم این بود که من با جغرافیای کرمان و از قضا جنوب استان کرمان آشنایی کامل داشتم، جنوب استان کرمان محل کوچ زمستانه عشایر است، من چون با این نوع زندگی و فرهنگ آشنا بودم، برای نوشتن جلد نخست انتخاب شدم.
* در «باران میگیرد» ما با یک کتاب داستانی مواجه هستیم یا با یک کتاب مستند؟
کتاب صد در صد مستند است، روایت داستانی است که به واقعیت پایبند است، اینگونه نیست که از تخیل نویسنده به محتوای کتاب افزوده شده باشد ، افراد زیادی از جمله خواهران و برادران ایشان، اقوام خیلی نزدیک، از روستائیان و شهریها ساعتها در موسسه ثارالله کرمان مقابل دوربین نشستند و به ذکر خاطرات خود از سردار شهید پرداختند.
گفتوگوها پیادهسازی شد و در قابل فایل ورود به دست من رسید، البته در جریان تحقیقات بنده نیز حضور داشتم و سفرهایی به روستاها و برخی مناطق که حاج قاسم در آنها حضور یافته بود، داشتم، از این بابت تلاش کردیم که جامعترین زندگینامه سردار سلیمانی را منتشر کنیم.
اقوام و آشنایان نزدیک سردار، دوستان و همسایگانی که شهید را از دوران کودکی تا شهادت درک کرده بودند، در این کتاب به روایت پرداختهاند.
* پیش از این زندگینامه خودنوشت سردار سلیمانی با عنوان «از چیزی نمیترسیدم» نیز منتشر شده است، که کتاب نسبتاً جامعی درباره زندگینامه شهید است، اثر شماچه تفاوتی با این کتاب دارد؟
از کتاب «از چیزی نمیترسیدم» بسیار در نگارش این کتاب استفاده شده است، اما به کامل تر کردن روایتها و موقعیت های این کتاب پرداختیم مثلا شهید در کتاب «از چیزی نمیترسیدم» ذکر کرده که به کرمان آمدم ودر میدان ارگ با فلانی دیدار داشتم، ما همین روایت را با چند نفر از حاضران در آن دیدار تکمیلتر کردیم. نکاتی که در این کتاب مغفول مانده بود را به سراغش رفتیم و به آنها پرداختیم، ضمن اینکه بخش وسیعی از این دوران را سردار سلیمانی فرصت نکردند، روایت کنند.
در این کتاب هیچ قهرمان دست نیافتنی وجود ندارد، قاسم سلیمانی یک جوان روستایی، به شدت پاک و غیرتمند است که برای کار به شهر رفته و پا پشتکار، صداقت و مهربانی که دارد، به زندگی ادامه میدهد. زندگی پدر و مادر شهید، خانوادهای که در آن بزرگ شده و... معرفی شده است، این انسان معمولی وارد جنگ که میشود، تاثیر تربیت و لقمه حلال را نشان میدهد، خصوصیات اخلاقی وی که ناشی از تربیت پدر و مادرش است، در جنگ عیان میشود. بنابراین من در این کتاب سردار سلیمانی را یک اسطوره دست نیافتنی تصویر نکردم. یک انسان معمولی و دوستداشتنی را تصویر کردم.
کارگردان مستند "عیدوک": رفتار شهید سلیمانی در غائله جنوب شرق کشور بیشتر "رحماء بینهم" بود تا "اشداء علی الکفار"* عنوان کتاب به چه موضوعی اشاره دارد؟
در پایان کتاب من به عنوان نویسنده حرف آخر را در جریان بازگشت از قنات ملک به کرمان که برای دیدار با خواهر 70 ساله شهید که زندگی سادهای در یک کلبه دارد، بیان کردهام و آنجا آخرین جمله کتاب را اینگونه میگویم: «باران گرفته است».
* جناب یوسفزاده فرزند شهید سلیمانی در مراسم رونمایی از کتابهای تازه مرتبط با ایشان از انتشار بیش از 800 عنوان کتاب در این زمینه توسط ناشران مختلف طی سالهای اخیر خبر داد. به نظر شما کیفیت این حجم از کتابهای منتشر شده درباره شهید سلیمانی همپای کمیت پیش رفته است؟
من بر این اعتقاد هستم که در کیفیت همپای کمیت پیش نرفتیم، پس از شهادت سردار موجی در بین نویسندگان و ناشران ایجاد شده بود و هر کتابی که در مورد شهید سلیمانی نوشته میشد، به دلیل علاقه مخاطب خریدار داشت. در این میان آثاری هم تولید شد که به جرئت میتوان گفت، چندان در شأن سردار شهید نیست. اغلب کتابسازی هستند، کتابی که نویسندهاش وقت گذاشته باشد و حاصل تحقیق و پژوهش باشد، کمتر بوده است. اما این مجموعه 4 جلدی که زیر نظر مکتب در حال انجام و انتشار است، قابل اعتنا و استناد است.
* فرمودید که به لحاظ کمی مسیر خوبی را در پیش گرفتهایم، اما هنوز به نظر میرسد جای کار درباره شهید سلیمانی، به ویژه درباره اندیشه و عملکرد ایشان بسیار است. به نظر شما در چه زمینههایی میتوان برای معرفی بهتر و بیشتر ابعاد وجودی شهید سلیمانی ورود کرد؟
سردار سلیمانی هم یک انسان بوده، طبیعتاً خاطرات ایشان هم بینهایت نیست، تمام میشود. بنابراین من فکر میکنم ما باید به چند اثر مرجع دست پیدا کنیم که با انتشار این طرح مکتب به این کتابهای مرجع دست خواهیم یافت و بعد سایر فعالان فرهنگی از جمله نویسندگان عرصه رمان و داستان، فیلمسازان، مستندسازان و... نیز بر اساس این 4 کتاب مرجع به تولید آثار بپردازند.
نامه سرلشکر قاسم سلیمانی به نویسنده کتاب «آن بیست و سه نفر»آن زمان دست برای استفاده از تخیل و خلق شخصیتهای فرعی نیز باز است، تنها هراس من این است که اغراق کنند و یک انسان دست نیافتنی از حاج قاسم تصویر کنند و نسل جوان هم بگویند پس ما نمیتوانیم مثل حاج قاسم باشیم و راه او را ادامه دهیم.
* اطلاعی از اینکه جلدهای دیگر این مجموعه در چه مرحله ای هستند، دارید؟
جاد دوم هم نوشته شده و جلد سوم و چهارم قرار است به زودی نوشته شود، جلد چهارم را نیز با توجه به آشنایی بنده با منطقه به احتمال بسیار بنده خواهم نوشت.
* شما پیش از این در کتاب «پیش از اذان صبح» نیز به حضور حاج قاسم در برخورد با اشرار منطقه سیستان به ویژه عیدوک اشاره کرده بودید.
بله، قبل از شهادت سردار سلیمانی من گاهی وقتها به خاطر علاقه زیادی که به ایشان داشتم در نشریات کرمان یا در فضای مجازی مطالبی درباره ایشان مینوشتم که بعضی از آنها چاپ و منتشر میشد و گاهی هم منتشر نمیشد و من مینوشتم و خیلی هم درصدد آن نبودم که به دست ایشان برسد و فقط مینوشتم و ابراز علاقه میکردم به ایشان. تا بعد از شهادتشان یک سری دلنوشتههایی بر اساس خاطراتم و خاطراتی که شنیده یا خوانده بودم نوشتم تا ادای دینی به سردار سلیمانی داشته باشم به خاطر نامهای که به من نوشته بودند. سردار سلیمانی بعد از خواندن کتاب «آن بیست و سه نفر» یک نامه بسیار احساسی و صمیمانهای برای من نوشته بودند که با تعبیر «احمد عزیزم» شروع میشد. احساس میکردم که باید پاسخی به این نامه بدهم این پاسخ رابعد از شهادت سردار با «پیش از اذان صبح» دادم.
در این کتاب به ماجرای حضور سردار سلیمانی در جنوب کرمان و مبارزه با اشرار منطقه اشاره کردم، حاج قاسم طرح تامین اشرار را در منطقه جنوب کرمان اجرا کرد و اطلاعیه داد، هر شروری که دست از شرارت بردارد و تسلیم بشود در امان است و دولت آب و زمین در اختیارش میگذارد که به زندگی آبرومندانه برگردد.
با اجرای این طرح که به «طرح احرار» معروف شد، جنوب استان کرمان که حرکت شبانه در جادههایش دلهره آور و غیرممکن بود یکباره امن شد، صدها تن از اشرار تفنگ و مهمات خود را تحویل دادند و در حالی که میگفتند ما تسلیم جمهوری اسلامی و «کاسم سلیمانی» هستیم با شرارت خداحافظی کردند.