جعفر ابراهیمی: شهید بهشتی و شهید باهنر نگذاشتند کانون پرورش فکری منحل شود
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را «فرح دیبا» در سال 1344 تأسیس کرد و همین کافی بود تا پس از انقلاب، عدهای تندرو پیگیر انحلال آن باشند؛ چون معتقد بودند جایی را که فرح تأسیس کرده، فرهنگ مبتذل به جوانان و نوجوانان ما میآموزد.
جعفر ابراهیمی (شاهد) که از شعرای معروف و سرشناس کشورمان است، در این باره به نقش شهیدان بهشتی و باهنر اشاره میکند که این دو چهره موثر انقلاب نگذاشتند، مهمترین بازوی فرهنگی هنری دستگاه تعلیم و تربیت منحل شود.
بقیه حرفهای این شاعر نامدار کشورمان را در پروندهای که فارس برای سالهای پس از انقلاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تدارک دیده بخوانید. البته قبل از آن میتوانید گزارشهای قبلی ما درباره کانون را اینجا و اینجا ببینید و سپس صحبتهای جعفر ابراهیمی (شاهد) مسئول شعر کانون در دهه 60 را مرور کنید:
کانون چون ساخته فرح دیباست، باید منحل شود!
جعفر ابراهیمی، شاعر و نویسنده درباره فضای کانون و تقابلهایی که میان کانون و برخی از تندروها در دهه 60 صورت میگرفت، گفت: برای اولین بار بود که در دهه 60 یک جوان 25 ساله به مدیریت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میرسید. در آن دوران ما از دهه 50 با تمام حوادثی که رخ داده بود، در حال عبور بودیم. در این میان افراد تندرویی هم بودند که میخواستند نسخه کانون را بپیچند و بسیاری تلاش کردند که این اتفاق بیفتد. اگر تلاشهای شهیدان باهنر و بهشتی نبود در همان اوایل انقلاب کانون باید از بین میرفت. دلیل افرادی که خواستار منحل شدن کانون بودند، این بود که کانون، ساخته فرح دیباست و این مرکز، اهداف خاصی را دنبال میکند!
زرین، با چنگ و دندان کانون را حفظ کرد
مسئول شورای شعر کانون در دهه 60 در ادامه افزود: زرین در آن دوران خیلی زحمت کشید و با چنگ و دندان کانون را حفظ کرد. نه تنها کانون بلکه هویت کانون نیز حفظ شد. تولیدات کانون در حوزه آثار نمایشی و کتاب در آن دوران با مخالفانی همراه بود. عدهای که یک شبه مذهبی شده بودند و با ادعای انقلابیگری و مذهبی بودن در ادارات و مراکز فعالیت داشتند و با تولیدات کانون مخالفتهایی میکردند؛ افرادی که تا قبل انقلاب یقههای خود را تا سینه باز میگذاشتند، یک شبه یقههای خود را تا آخرین دکمه بستند و فضا به گونهای بود که نمیشد در برابر آنها ایستاد.
پاکسازیهای بیموردی از طریق تودهایها صورت میگرفت
این شاعر سرشناس کشور درباره نفوذ برخی از جریانات فکری و سیاسی در کانون برای ضربه زدن به کانون گفت: پاکسازیهای بیموردی از طریق همین افرادی که بعضاً تودهای بودند و میخواستند ضربهای به کانون بزنند، صورت میگرفت. کانون در آن زمان شرایط سختی داشت و هر روز خبری میرسید که فلان کتابخانه را مصادره کردهاند و باید تلاش میکردند تا بتوانند کانون را حفظ کنند.
کمترین تیراژ در آن سالها 20 هزار جلد بود
سردبیر مجله آیش کانون پرورش فکری در دهه 60 وضعیت تولیدات کانون را اینگونه روایت میکند: کانون به لحاظ اقتصادی در آن برهه زمانی وضعیت خوبی نداشت، چرا که بودجهای برای کانون قائل نبودند و میگفتند که کانون باید مخارج خودش را خودش تأمین کند و فقط حقوق کارمندان را دولت میداد. به طور مثال برای چاپ کتاب، تولید فیلم و غیره باید از درآمد خود کانون استفاده میشد و با همین وضعیت، کانون در آن دوران کارهای بسیار ارزندهای تولید کرد و کمترین تیراژ کتاب در آن سالها 20 هزار جلد بود. کتابهای لوکس در کانون بسیار کم چاپ میشد، اما کتابهایی با کاغذ معمولی، تصویرگری عالی، کیفیت خوب و با قیمت پایین چاپ میشد تا کتاب به دست همه برسد.
روزگاری که کانون 17 هزار عضو داشت
ابراهیمی در خصوص فعالیت مرکز آفرینشهای ادبی کانون در دهه 60 گفت: پاسخ به اعضای کانون پرورش فکری که مطلب، داستان و شعر برای کانون ارسال میکردند، کار خوبی بود که آن زمان در مرکز آفرینش های ادبی که بخشی از انتشارات کانون بود، صورت میگرفت. چرا که در آن زمان، تعداد اعضای کانون، حدود 17 هزار نفر بود و آموزشهای مختلفی هم صورت میگرفت و شبهای شعر برگزار میکردیم که بسیاری از شاعران معروف و فعلی کشورمان در آن برنامهها شرکت میکردند و عضو نوجوان کانون بودند؛ مثل افشین علاء و....
جعفر ابراهیمی (شاهد) شاعر و نویسنده
برای چاپ کتاب به پول نیاز داریم!
وی با اشاره به نحوه مدیریت زرین و مجلاتی که در 13 سال مدیریت وی چاپ میشد، گفت: گاهی زرین برای کارمندان صحبت میکرد و میگفت که برای چاپ کتاب به پول نیاز داریم و آیا کسی میتواند درصدی از حقوقش را بگذارد که فلان کتاب را چاپ کنیم؟ حتی رانندهها و آبدارچیها هم با کمال میل راضی به انجام این کار میشدند. زرین با همه همکاران، مانند دوست رفتار میکرد و خیلی ادای مدیریت در نمیآورد. زرین در طول 13 سال مدیریت با بسیاری از سختیها توانست کانون را حفظ کند و در کنارش مجلات متعددی چون مجله آیش و پویش که در خصوص ادبیات کودک و نوجوان تولید محتوا میکرد و مسئول این مجله مرحوم سیروس طاهباز بود. کاووش هم با مضامین علمی و رویش با محتوای مذهبی چاپ میشد.
وقتی به کانون برگشتم خیلیها از کانون رفته بودند
ابراهیمی با اشاره به جدایی برخی افراد از کانون در اوایل مدیریت زرین گفت: من کارمند اداره دارایی بودم و بنا به درخواست دوستان و مدیر انتشارات وقت و وحید نیکخواه آزاد از اداره دارایی به کانون آمدم. یک سال در کانون کار کردم و بعد که انتقالیام را قطعی کردم، چند ماهی درگیر کارهای اداری شدم و از کانون دور شدم. بعد از بازگشت دوباره به کانون متوجه اتفاقات جدیدی شدم. زمانی که برگشتم، بسیاری از دوستان همانند محسن چینیفروشان، در دورهای که من رفتم مدیر انتشارات بودند. اختلافاتی با کانون در خصوص همکاری بعضی از افراد با کانون پیدا کردند و از کانون به وزارت آموزش و پرورش رفتند و مجله رشد را که قرار بود کانون، تولید و وزارت آموزش و پرورش توزیع کند به طور کلی به وزارت آموزش و پرورش بردند.
ناصر ایرانی، نویسنده و نمایشنامه نویس
یکی از مهمترین کارهای زرین، جلب اعتماد مردم بود
نویسنده کتاب «فصل خون مهتاب» فعالیتهای کانون در دوران زرین را اینگونه تحلیل میکند: یکی از مهمترین کارهای زرین، جلب اعتماد مردم بود؛ طوری که مردم با اعتماد کامل به سوی کانون میآمدند. البته در برخی از کارها ناراحتیهایی پیش میآمد. به طور مثال حضور ناصر ایرانی یکی از دلایل اختلافاتی بود که منجر به جدایی برخی از کانون شد؛ چرا که عدهای میگفتند چرا از ناصر ایرانی استفاده میشود و امکاناتی در اختیار وی قرار گرفته است تا آثاری را بنویسد؟ دهه 60 دوران آزمون و خطا بود ولی کانون بخشهای گوناگونی داشت که فعالیتهای مختص به خودشان را به خوبی انجام میدادند. یادم است در یک دیدار خصوصی با اعضای کانون، نزد امام خمینی (ره) رفتیم که ایشان میگفتند کارهای کانون را دنبال میکنم؛ به خصوص کتابها و مجلاتی که کانون چاپ میکند.
فیلمهای «دونده» و «خانه دوست کجاست؟» کمی به دنیای بزرگسالان نزدیک شده بود
شاعر پیشکسوت کشورمان درباره تولیدات سینمایی و پویانمایی کانون پرورش فکری اظهار داشت: بعضی فیلمها از نظر من برای مخاطبان کودک و نوجوان سنگین بود؛ همانند «دونده» که بیشتر یک فیلم نمادین بود. البته مورد استقبال مخاطبان در همه ردههای سنی قرار گرفت. آثاری چون «ساز دهنی» کودکانهتر بود، اما فیلمهای «دونده» اثر امیر نادری و «خانه دوست کجاست؟» ساخته عباس کیارستمی کمی به دنیای بزرگسالان نزدیک شده بود تا کودکان و نوجوانان. همین یکی از دلایل مخالفت با چنین آثار سینمایی کانون بود. البته زرین، جلساتی میگذاشت تا فیلم را افرادی ببینند و نظرات و انتقاهایشان را بگویند و فضای کاملاً تعاملی ایجاد میکرد. انیمیشنهایی نیز تولید کردند؛ مثل «آزادی آمریکایی» اثر پرویز کلانتری که اوایل انقلاب تولید شد. البته برای کودکان مناسب نبود، اما برای این رده سنی تولید شده بود.
کلید از محصولات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1364
مهمترین چالش دوران زرین
دارنده نشان درجه یک ادبیات در ادامه اظهار داشت: مهمترین چالشی که خودم در دوران علیرضا زرین داشتم، حضور افرادی با وابستگی به جریانات غیراسلامی در سمت مدیران مناطق بودند؛ دلایلی هم به زرین ارائه میکردیم، ولی زرین قبول نمیکرد و بعدها که افراد رفتند به این نتیجه رسیدیم که خیلی درست فکر نمیکردیم؛ چرا که مدیران کارهایشان را درست انجام میدادند و خیلی وابسته نبودند.
دوران زرین و چینیفروشان از دورههای طلایی کانون بود
این شاعر نامآور کودکان و نوجوانان در پایان گفت: زمانی که دوران مدیریت مدیری تمام میشود، تودیعی انجام میشود، اما این اتفاق برای علیرضا زرین رخ نداد. دوران زرین و چینیفروشان از دورههای طلایی کانون بود که البته نقاط قوت و ضعفهایی داشتند.
فارس به بهانه پیشنهاد واگذاری کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانهها درباره این 44 سال پروندهای گشوده است که در گزارشهای بعدی به دوره 18 ساله مدیریتی محسن چینی فروشان خواهیم پرداخت.
پایان پیام /