یک‌شنبه 4 آذر 1403

جمع‌بندی جمع‌وجور از جشنواره فیلم فجر

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
جمع‌بندی جمع‌وجور از جشنواره فیلم فجر

اگر خروج طبقه فرودست علیه سیاست‌های غلط مرکز را مهم‌ترین اتفاق سال قلمداد کنیم سینمای امسال رفتاری مشابه با معترضین آبان‌ماه داشت.

به گزارش مشرق، میلاد دخانچی فعال فرهنگی طی یادداشتی درباره جشنواره فیلم فجر نوشت:

هگل با مفهوم روح زمانه معتقد بود با استناد به هنر می‌توان درباره روح زمانه حقایقی را کشف کرد. اگر روح زمانه و سینمای سال گذشته ذیل مفهومی به نام سینمای انفعال قابل‌توضیح بود، سینمای امسال سینمای خروج بود، خروجی نه لزوما از سر عقلانیت، بلکه خروجی عاطفی، نیهیلیستی و از سر به ستوه آمدن.

اگر خروج طبقه فرودست علیه سیاست‌های غلط مرکز را مهم‌ترین اتفاق سال قلمداد کنیم سینمای امسال رفتاری مشابه با معترضین آبان‌ماه داشت.

شخصیت‌های عامه پسند علیه وضعیت خود طغیان کردند هرچند بلاهت‌گونه و نیهیلیستی، پرستار سه کام حبس علیه قواعد بیمارستان خروج کرد و علیه قواعد جامعه ازدواج سفید را برگزید.

خوب بد جلف علیه سینما خروج کرد و سیاست مرکز را بازیچه قدرت‌های استعماری نشان داد، سینما شهر قصه نگاه سنتی‌ها به سینما را به چالش کشید و آن شب تصمیم گرفت در خارج قصه خود را روایت کند.

تومان هم‌داستان با عامه پسند، به نفع نرم "هومو" علیه "هترو" در مسأله جنسیت خروج کرد و آتابای در صدد خروج علیه نرم‌های خانواده هسته‌ای کوشید. کارگران طبقه پایین کشتارگاه علیه سرمایه‌دار قصه خود بلند شدند و انتقام‌گیری کردند. بچه‌های مدرسه خورشید مجیدی از دیوار بالا رفتند و ابراهیم حاتمی‌کیا با دست‌بند سبز بر نظام خروج کرد و خون شد کیمیایی حکم به خروج و بازپس‌گیری سند وطن داد.

اوج با کیمیایی هم‌صدا شد و روحانیت در روز بلوا را فاسد و آغشته به رانت معرفی کرد و در آبادان یازده شصت بر اهمیت پلورالیسم فرهنگی تکیه کرد و در لباس شخصی از روحانیون امنیتی چهره‌ای خشن ساخت و به نفع اسلام شریعتی مانیفست تولید کرد. قصیده گاو سفید علیه حکم‌رانی فقهی شورید و فیلم‌های خسته‌کننده برزگر، ابر بارانش گرفته و دشمنان، هر دو در جستجوی نوعی عرفان آلترناتیو برآمدند.

پوست با «کیوتی» محض مرکز را رها کرد و قصه فولکلور تعریف کرد و درخت گردو ی مهدویان با درون‌مایه های پان‌کردی رسما به دولت مرکزی دهن‌کجی کرد. شنای پروانه نیز خود در صدد انتقام برآمد و سودای یک بودن را به چالش کشید و بی صدا حلزون برای شنیدن و شنیده شدن تقلا کرد.

روز صفر به ایران بسنده کرد و به مانند مردن در آب مطهر، اسلام را مشکل معرفی کرد. آری این سینما، سینمای خروج علیه نرم است، خروجی نه لزوما بر پایه یک مانیفست و جهان‌بینی مشخص، بلکه سینمایی که در آن نفس خروج خود یک غایت است؛ گویا این سینما می‌گوید جامعه آماده نوعی از خروج و خروش است، برای چه؟ برایش مهم نیست، او فقط می‌خواهد خروج کند، انگار او می‌گوید: من خروج می‌کنم پس هستم! این سینما نه‌تنها مذهب را سانسور کرد، بلکه آن را عامل خرافات، ارتجاع و فساد معرفی کرد.

اوج هم این گزاره را تأیید کرد. اهالی قدرت، به‌ویژه روحانیت و امنیتی‌های چیزفهم سینمای خروج را جدی بگیرند. آنچه در این سینما در حال گردش است محصول چهل سال مدیریت و تدبیر شماست. آنچه کاشته‌اید را تحویل بگیرید، اگر هم نه لااقل پیام آن را جدی بگیرید.