دوشنبه 5 آذر 1403

جمهوری وحشتی که صدام به راه انداخت؛ مروری بر خاطرات دسته اول از فرمانده سپاه اول عراق

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
جمهوری وحشتی که صدام به راه انداخت؛ مروری بر خاطرات دسته اول از فرمانده سپاه اول عراق

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، یازده سال پس از آغاز جنگ هشت ساله تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران و سه سال پس از صدور قطعنامه 598 شورای امنیت و اتمام جنگ و با تلاش‌های پی گیر سیاسی مسئولان نظام جمهوری اسلامی، حقانیت ایران در دفاع مشروع به اثبات جامعه جهانی رسید. خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد در 18 آذر 1370 طی یک گزارش رسمی به شورای امنیت اعلام کرد که عراق در 31...

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، یازده سال پس از آغاز جنگ هشت ساله تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران و سه سال پس از صدور قطعنامه 598 شورای امنیت و اتمام جنگ و با تلاش‌های پی گیر سیاسی مسئولان نظام جمهوری اسلامی، حقانیت ایران در دفاع مشروع به اثبات جامعه جهانی رسید. خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد در 18 آذر 1370 طی یک گزارش رسمی به شورای امنیت اعلام کرد که عراق در 31 شهریور 1359 به ایران حمله کرده و متجاوز است. اعلام اینکه در جنگ تحمیلی، عراق آغازگر و مسئول جنگ بوده است، یک پیروزی بزرگ سیاسی است. این دفاع و نبرد، در حالی ادامه و پایان یافت که جهانیان، بانی جنگ را می‌شناختند و حتی به کمک او شتافته بودند. آنان زمانی به خود آمدند که سلاح‌های ارسالی به عراق، علیه خودشان به کار گرفته شد و عراق، منطقه خلیج فارس را درگیر جنگی مهیب و عظیم کرد. متجاوز بودن عراق، گرچه بسیار دیر اعلام شد، اما از پیروزی‌های مهمی است که در تاریخ کشورمان به عنوان واقعه‌ای بزرگ ثبت شده است.

کتاب «جنگ جنگ تا نابودی» خاطرات ارتشبد نزار الخزرجی فرمانده سپاه اول و رئیس ستاد مشترک ارتش عراق در زمان جنگ با ایران، با ترجمه فاطمه تشکری جهرمی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این‌کتاب دومین‌عنوان از مجموعه «جمهوری وحشت» است که نشر شهید کاظمی در آن، کتاب‌های نویسندگان عرب و غیرعرب را درباره عراق زمان صدام و دوران دفاع‌مقدس ایران منتشر می‌کند. هدف از انتشار این‌مجموعه، شناخت حکومت صدام از ابعاد مختلف است؛ از همین رو در این کتاب‌ها شناخت جنبه‌های مختلف این رژیم مدنظر است. کتاب «جنگ جنگ تا نابودی» که پرده از برخی اسرار جنگ ایران و عراق برمی‌دارد، دربرگیرنده مصاحبه‌های غسان شربل، روزنامه‌نگار عرب با نزار الخزرجی است که سال2002 در روزنامه الحیات منتشر شد. یکی از این اسرار به زمانی بازمی‌گردد که نیرو‌های ایرانی مناطق وسیعی از شمال عراق را در چند عملیات از جمله عملیات مسلم بن عقیل آزاد کردند، ژنرال نزار در نبرد پنجوین به فرمانده تیپ451، دستور داد بیست نفر از اسیران ایرانی که جزو سپاه پاسداران هستند باید کشته شوند. اسیران مجروح هم به دستور او زنده زنده دفن شدند.

فاطمه تشکری جهرمی که ترجمه متن گفت‌وگوی نزارالخزرجی را بر عهده داشته می‌گوید: «اهمیت این کتاب در نگاه دیگرگونه و از زاویه دید دشمن ما به جنگ و مسائل عراق است. مطرح‌شدن روابط پشت‌پرده صدام با نظامیان و ارتش بعث برای هر خواننده‌ای می‌تواند جذاب باشد.» آنچه در کتاب می‌خوانیم شامل ترجمه متن گفت‌وگوی نزارالخزرجی است، اما به‌گفته مترجم، رعایت امانتداری در ترجمه متن، به‌منظور تأیید همه مطالب ترجمه نیست؛ «با توجه به ادعا‌هایی که خزرجی در این مصاحبه مطرح کرده است، لازم بود پاورقی‌هایی به متن ترجمه اضافه شود. زحمت این کار را مترجم و تاریخ‌شناس محترم آقای وحید خضاب که در این رابطه صاحب‌نظر هستند، پذیرفتند. خوانندگان با خواندن این کتاب می‌توانند با روابط پشت‌پرده بین صدام و نظامیان و ارتش بعث آشنا شوند.»

نزار الخزرجی راوی این‌کتاب، سال 1938 (1317) در شهر بعقوبه در استان دیاله عراق، در یک خانواده اهل سنت به دنیا آمد. وی تحصیلات نظامی خود را در دانشگاه علوم نظامی «سنت هرست انگلستان» به پایان رساند. در همان ماه‌های ابتدای جنگ تحمیلی برای همکاری با ارتش به بغداد فراخوانده شد و نقش مهمی را به عهده گرفت. وی به عضویت «کمیته نظارت بر جنگ» درآمد و پس از چندی رئیس این کمیته شد. تهیه طرح‌ها، نقشه‌های جنگی و مانور‌های نظامی و تهیه گزارش از وضعیت لشکر‌ها همه زیر نظر او انجام می‌گرفت.

در سال 1987 (1366) الخزرجی به فرماندهی سپاه اول ارتش عراق منصوب شد. در این زمان تعداد افرادی که تحت امر او کار می‌کردند به یک میلیون نفر می‌رسید. از همان ماه‌های ابتدای جنگ تحمیلی نقش مهمی را بر عهده گرفت، آن چنان مهم که به پیشنهاد او برای تغییر استراتژی رویارویی با ایران، عملاً جنگ متوقف شد. در این مدت توانست به این سپاه سر و سامان دهد و بعضی از مناطقی که در دست نیرو‌های ما بود از جمله: قله‌گردمند، دربندیخان، کوه‌های سیدصادق و تپه سلطان را بازپس بگیرد. پیش از پایان جنگ تحمیلی، در تاریخ 1 مارس 1988 (11 اسفند 1366) وی از طرف صدام طی حکمی به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش منصوب و دو سال بعد یعنی در تاریخ 19 سپتامبر 1990 (28 شهریور 1369) مشاور نظامی صدام شد. خزرجی در مارس 1996 از نظام جدا شد. او ابتدا از استان موصل به کردستان رفت و از آنجا با یک فروند هواپیمای آمریکایی به اردن گریخت.

کتاب «جنگ جنگ تا نابودی» 6 فصل اصلی دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از:

«جنگ با ایران»، «از جنگ با ایران تا حمله به کویت»، «حمله به کویت و قیام مردمی علیه صدام»، «شناخت ابعادی از رژیم صدام»، «نزدیکان صدام و ویژگی‌های شخصی او» و «بحث‌هایی درباره سرنگونی احتمالی صدام.»

صدام، فکر می‌کرد قهرمان است

مردمی که در رؤیای دستیابی به گشایش اقتصادی و آسایش بودند با شعار‌های صدام، در وجود او همان رهبری را تصور می‌کردند که عراق به آن نیاز داشت. در فصل اول کتاب، با خواندن گفت‌وگوی انجام شده با الخزرجی درباره صدام، با ویژگی‌های شخصیتی او آشنا می‌شویم و در پاسخ به این سؤال که آیا عراقی‌ها از صدام‌حسین خوش‌شان می‌آمد یا نه؟ می‌گوید: «عراقی‌ها صدام را جوانی پرشور که ایده‌آل‌گراست می‌دیدند و به همین دلیل خیلی‌ها از او خوش‌شان آمده بود. در وجود او رهبر آینده همان کسی که عراق به او نیاز داشت را می‌دیدند و او را به احمد حسن البکر ترجیح می‌دادند. مردم فکر می‌کردند صدام، مرد سازندگی است.»

این ژنرال عراقی، در بخشی دیگر به دلایل وقوع جنگ بین عراق و ایران پرداخته‌است و می‌گوید اگرچه روابط ایران و عراق سال‌ها و حتی در زمان شاه ایران هم با بحران مواجه بوده، اما با وقوع انقلاب اسلامی ایران، روابط متشنج شد؛ «صدام‌حسین به این اعتقاد رسیده بود که ایران بعد از سقوط شاه از نظر نظامی ضعیف‌شده و ارتش آن کشور بعد از اعدام فرماندهانش فروپاشیده‌است. تصمیم گرفت با رؤیای انقلاب ایران (به‌ویژه بعد از حمایت‌های برخی محافل شیعه در عراق) مقابله کند. صدام فکر می‌کرد اگر انقلاب ایران را مهار کند، حمایت جهانی به‌ویژه جهان غرب را به‌دست خواهد آورد. فکر می‌کرد قهرمان است و هر رئیس‌جمهور زعیم و رهبر منحصر‌به فردی باید یکسری جنگ‌ها را انجام دهد. او اعتقاد داشت می‌تواند به‌دلیل امکانات، توانمندی و ثروت‌های عظیم، نقشی فراتر از چیزی که برای آن درنظر گرفته‌اند ایفا کند.».

اما پایان جنگ آنگونه که صدام در سر می‌پروراند نبود. نزار الخزرجی در پاسخ به سؤالی درباره ادامه جنگ می‌گوید: «اگر به همان شیوه سابق جنگ پیش می‌رفت ممکن بود چند سال دیگر هم ادامه پیدا کند و به اعتقاد من عراق دیگر قادر نبود به جنگ ادامه دهد، چون درآمدهایمان تمام‌شده و بدهی‌های بسیار سنگینی به دوش ما افتاده و تلفات انسانی‌مان به نسبت جمعیت بالا بود. علاوه براین خطوط نفت هم‌بسته شده بود، درحالی‌که ایرانی‌ها از لحاظ جمعیت از ما بیشتر بودند و راه‌های مواصلاتی و صادرات نفتشان باز بود...»

این کتاب تصویری روشن از حکومت مردی است که چند دهه در کشور خود جمهوری وحشت به پا کرده بود و همان طور که این ژنرال عراقی هم گفته، صدام، رؤیای قدرت در سر داشت که جنگ عراق علیه ایران آغاز شد و وقتی جنگ به درازا کشید (و نتوانست با شکست‌دادن ایران تبدیل به بزرگ‌ترین قدرت منطقه شود، برای پیروزی در جنگ) برنامه توسعه سلاح‌های کشتار جمعی را آغاز و پول بی‌حساب و کتابی هم برای آن خرج کرد.

«جنگ جنگ تا نابودی» در 162 صفحه در سال 1401 در قطع رقعی و به شمارگان هزار نسخه توسط انتشارات شهید کاظمی عرضه شده است.