شنبه 10 آذر 1403

جنگ "داراها" در روزگار ما هیچ، ما نگاه "ندارها"

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
جنگ "داراها" در روزگار ما هیچ، ما نگاه "ندارها"

رانت، فخرفروشی، پاداش، جایزه. اصلا هر چیزی که اسمش را می گذارید؛ همه چیز از نطق آقای کنعانی زادگان در یک برنامه تلویزیونی شروع شد.

راحت روی مبل لم داده، لبخندی ژکوند می زند و از ماشینی 100 میلیاردی می گوید که همه ته قصه اش را می دانند. آقای فوتبالیست کمی شوخی را هم چاشنی حرف هایش کرد تا شاید با نمک ریختن بتواند مخاطب را بیشتر مجذوب خودش کند. شاید هم بیشتر بتواند فخر بفروشد:«مرسدس بنزم که نه؛ اما آن یکی ماشینم 100 میلیاردی است.»100 میلیارد حتی نوشتنش هم روی کاغذ سخت است چه برسد به این که در مخیله خیلی از آدم هایی مثل ما بگنجد که پول یک خودرو باشد. آقای فوتبالیست لم داد روی صندلی یکی از برنامه های سیمای ملی، فخرش را فروخت و رفت اما هرگز فکرش را هم نمی کرد که کبریت به انبار باروت انداخته باشد. آن هم در جامعه‌ای که خط فقر در پایتختش بر اساس روایت‌های موجود 30به میلیون تومان رسیده و دستمزد کارگر در آن 8میلیون و 600هزار تومان در بهترین حالتش است! سال هاست که ورزشکاران در رشته های غیر فوتبالی به تفاوت دستمزدهای ردوبدل شده بین خودشان و فوتبالی ها معترض هستند. بارها این جمله را از خیلی از آنها شنیده ایم که کدام افتخار را بچه های فوتبال کسب کرده اند که این طور به آنها می رسند؟ اما خودرو و حواله های میلیاردی اش اصلا یک طور دیگری فضا را بهم ریخت. چرا باید شکست در جام جهانی با آن فضاحت پاداشش حواله خودروهای لاکچری باشد؟ کنعانی زادگان بهانه شد و دوباره سر سیم اعتراض ها را به دست غیر فوتبالی ها داد. امیرمحمد یزدانی کشتی گیر جوان و نایب قهرمان جهان نخستین استوری گلایه ای‌اش را که در اینستاگرام گذاشت یکدفعه سر و کله جواد کاظمیان پیدا شد! بدون ارتباط، بدون مقدمه و کمی قلدرمآبانه. فوتبالیست سال های نه چندان دور پرسپولیس و تیم ملی که البته بیشتر دوران فوتبالش را هم در کشورهای حوزه خلیج فارس گذرانده بود. یکی این گفت و یکی آن تا امیر محمد به توصیه بزرگترهایش دیگر پاسخی نداد. اما از گوشه دیگری از دنیا، پیام صادقیان هم که مدت ها محو شده بود خودش را به مهلکه رساند تا کسی که روزی برایش در استادیوم های ایران " واویلا واویلا" می خواندند! مرثیه خوان دیگران شود. از اینجا قصه متفاوت رقم خورد و جامعه ورزش با ادبیاتی از سوی ورزشی ها روبرو شد که شاید بهترین کلمه برای توصیفش این باشد " شنیع". کنعانی زادگان میلیاردی فخر فروخت، یزدانی برای خودش اعتراض کرد که چرا سهم آنها کمتر است و کاظمیان و حاج صفی و خیلی از فوتبالی ها و منهای فوتبالی ها هم برای خودشان سینه زدند که "بدهید، حق مان است." این وسط کسی اصلا از خودش نپرسید که در ورزش بیشتر آماتور و دولتی ایران! اصلا چرا باید چنین پرداختی هایی وجود داشته باشد و یکی ماشینش 100 میلیارد بیارزد و دیگری برای اینکه به او نداده اند، جنجال به راه بیاندازد و این وسط مردم هم دست و پا بزنند زیر فقر و بدبختی و نداری. به یکی رانت را نداده اند یکی اصلا ندارد که بخواهد دنبال آن ندادن ها برود! قصه این است که هر کسی برای نفع خودش می جنگد، فوتبالی برای خودش، کشتی گیر برای خودش، ووشو کار برای خودش و مردم برای همه آنها!

258 251

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1828921