جمعه 18 آبان 1403

«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد

گروه جامعه خبرگزاری فارس - مریم شریفی؛ در اجرای برنامه‌های خیریه و جهادی، نقطه عطف ماجرا، زمانی است که اعضای جامعه هدف به خیران و جهادگران اعتماد می‌کنند. آنجا، همان نقطه طلایی اثرگذاری این طرح‌های داوطلبانه است. خوب که نگاه کنید، هر گروهی شیوه خود را برای جلب اعتماد جامعه هدفش دارد که نتیجه سال‌ها آزمون و خطا و تلاش و تجربه در این مسیر است. اما گروه جهادی «فلق» در استان مازندران که متشکل از جهادگران متخصص از حوزه پزشکی، دامپزشکی و دندانپزشکی است، برای اعتمادسازی میان مخاطبانش، دست روی یک نقطه حساس گذاشته. آقا و خانم دکترهای داوطلب این گروه از همان روز اول تصمیم گرفتند همراه خانواده‌هایشان به اردوی جهادی در مناطق محروم بروند تا ساکنان آن مناطق با تمام وجود، عشق و علاقه و دغدغه‌مندی این جهادگران نسبت به خودشان را باور کنند.

ماحصل اردوهای جهادی درمانی گروه فلق در سیستان و بلوچستان در سال‌های گذشته نشان می‌دهد تیر این ترفند جذاب، حسابی به هدف نشسته و آنها و اهالی مناطق محروم این استان، حالا اعضای یک خانواده بزرگ هستند. با گفت‌وگوی ما با «میثم مهدی پور»، مسئول گروه جهادی «فلق» همراه باشید تا با این گروه مبتکر «جهاد خانوادگی» بیشتر آشنا شوید.

وقتی کادر درمان، لباس جهاد می‌پوشند...

«ما یک گروه جهادی درمانی تخصصی متشکل از اعضایی با تخصص‌های حوزه پزشکی، دامپزشکی و دندانپزشکی هستیم که در مناطق محروم سیستان و بلوچستان فعالیت می‌کنیم؛ البته به صورت خانوادگی. گرچه در امدادرسانی‌های درمانی بعد از زلزله کرمانشاه هم حضور داشتیم اما گروهمان از بهمن سال 98 و در سیل سیستان به صورت تشکیلاتی شروع به فعالیت کرد. هسته اصلی گروه جهادی فلق در استان مازندران و با حضور اعضای داوطلب از کادر درمان این استان شکل گرفته است اما خوب است بدانید ما از استان‌های مختلف، عضو متخصص جهادی داریم. برای مثال، متخصص اطفال ما، آقای دکتر حسن زاده، از تهران هستند. 2 دامپزشک ما از بروجرد هستند. 2 چشم پزشک ما از اصفهان هستند. متخصص بینایی‌سنج ما از سمنان هستند و...»

اما چرا سیستان و بلوچستان؟ صحبت‌های مسئول گروه جهادی «فلق» را قطع می‌کنم برای پرسش این سؤال که چرا مقصد اکثر گروه‌های جهادی، استان سیستان و بلوچستان است؟ «میثم مهدی‌پور» هم بی‌معطلی در جواب می‌گوید: «درست است که استان سیستان و بلوچستان، مقصد تعداد زیادی از گروه‌های جهادی است اما ما حوزه‌ای را برای فعالیت انتخاب کردیم که کمتر گروهی روی آن دست گذاشته است. گروه‌های جهادی اغلب در حوزه‌های عمرانی و ساخت و ساز و اشتغالزایی سیستان و بلوچستان فعالیت می‌کنند و کمتر گروه‌های جهادی درمانی به این مناطق می‌روند. درحالی‌که این استان به لحاظ بهداشتی و درمانی، به‌شدت نیازمند کمک‌رسانی است. فاصله روستاها از هم، زیاد است و دسترسی مردمان اغلب مناطق به مراکز درمانی، بسیار سخت است. بنابراین، در حوزه درمانی که ما برای خدمت‌رسانی ورود کرده‌ایم، این استان جای کار بسیاری دارد.

البته از موقعیت جغرافیایی و فرهنگی مهم و خاص استان سیستان و بلوچستان هم نباید غافل شویم. وقتی حضرت آقا این منطقه را تنگه احد نامیده‌اند، به این معناست که منطقه بسیار مهمی است که می‌تواند در آینده ایران در منطقه تأثیرگذار باشد. ما هم با همین فضای ذهنی برای خدمت‌رسانی به مردم شریف این استان کار می‌کنیم.»

«طبابت کریمانه» در نقطه صفر مرزی

«ما برای حضور مؤثر، خدمت‌رسانی‌مان به مردمان عزیز سیستان و بلوچستان را با یک برنامه‌ریزی کوتاه مدت، میان‌مدت و بلندمدت، شروع کردیم. در برنامه کوتاه مدت، در قالب طرح «طبابت کریمانه» به ارائه خدمات درمانی می‌پردازیم. در این طرح، یک بیمارستان صحرایی در منطقه محروم موردنظر برپا می‌شود و اینطور نیست که فقط یک پزشک برود و بیماران را ویزیت کند. در این بیمارستان صحرایی، خدمات از نقطه اول درمان یعنی تریاژ شروع و با حضور متخصصان مختلف، تمام مراحل درمان را شامل می‌شود. در این مسیر، ارجاع و پیگیری‌های بعدی هم داریم یعنی برای بیماران، پرونده بهداشتی تشکیل می‌شود. در این برنامه کوتاه مدت که 3 تا 5 ساله است، برای ارائه خدمات درمانی به مناطق مختلف استان سیستان و بلوچستان می‌رویم تا بهتر بتوانیم این منطقه را به لحاظ نیازهای درمانی بشناسیم.»

ارائه خدمات درمانی در یکی از مدارس منطقه محروم «نیمروز» در سیستان و بلوچستان

پای کارتان هستیم تا ساخت درمانگاه و تشکیل گروه‌های جهادی بومی

«پای کارتان ایستاده‌ایم تا ظهور». این شعار گروه جهادی فلق در اردوهای جهادی درمانی سیستان و بلوچستان است. مسئول 27 ساله گروه جهادی فلق با همین نگاه، در ادامه از برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت گروه برای مناطق محروم سیستان و بلوچستان اینطور می‌گوید: «در کنار این فعالیت‌های درمانی، تلاش می‌کنیم از بزرگان و خیران آن مناطق، زمین دریافت کنیم تا بتوانیم در آینده برای مردم منطقه درمانگاه خیریه بسازیم. بنابراین برنامه میان‌مدت ما، می‌شود ساخت درمانگاه. با عملی شدن این برنامه، رفت‌وآمد ما هم به این استان، منطقی‌تر می‌شود چون به جای اینکه مجبور باشیم برای ارائه خدمات درمانی در مدرسه مستقر شویم، می‌توانیم در درمانگاه روستا کار کنیم. علاوه‌براین، زمانی که ما هم در منطقه نیستیم، یک گروه درمانی دیگر می‌تواند بیاید در آن درمانگاه به مردم خدمت‌رسانی کند. وقتی رفت‌وآمد گروه‌های درمانی زیاد شود، در میان‌مدت سطح بهداشت و درمان منطقه هم بالاتر می‌رود.

ارائه خدمات و آموزش های حوزه دامپزشکی

در بلندمدت هم امیدواریم بتوانیم محدودیت و محرومیت درمانی منطقه را کاهش دهیم. چطور؟ با این شیوه که کم‌کم در دل خود استان سیستان و بلوچستان بتوانیم گروه‌های جهادی ایجاد کنیم؛ یعنی بستری فراهم کنیم که خود مردم بتوانند برای خودشان کار کنند. خوشبختانه با تقویت یک گروه دامپزشکی بومی، توانسته‌ایم قدم اولیه را در این زمینه برداریم. خوب است بدانید ما اولین بار با 7 دامپزشک در منطقه کار را شروع کردیم اما الان فقط با 2 دامپزشک می‌رویم چون 5، 6 دامپزشک دیگر از خود منطقه می‌آیند در کنار ما قرار می‌گیرند. یعنی توانستیم ظرفیت‌ها را در این استان فعال کنیم. این مسیر ادامه پیدا خواهد کرد تا در آینده، ما با تعداد کمی از متخصصان از مازندران به سیستان و بلوچستان برویم و بیشتر از متخصصان خود استان کمک بگیریم.»

«میثم مهدی پور» به همراه همسر و فرزندش در اردوی جهادی در سیستان و بلوچستان

مزه شیرین جهاد خانوادگی...

صحبت‌های تخصصی آقا میثم ادامه دارد اما قلاب ذهن من در جملات ابتدایی او گرفتار شده؛ آنجا که با تاکید، از «خانوادگی» بودن گروه جهادی‌شان گفته بود. برمی‌گردم به بخش اول صحبت‌هایش و می‌پرسم: وجه خانوادگی بودن گروه جهادی فلق، یک موضوع نمادین است یا...؟ مهدی‌پور با آرامش اما خیلی جدی می‌گوید: «گروه جهادی فلق، یک گروه جهادی خانواده‌محور است چون اغلب افرادی که در گروه ما مسئولیت دارند، به صورت خانوادگی در برنامه‌های جهادی‌مان مشارکت می‌کنند. برای مثال من، کارشناس بیهوشی و همسرم، کارشناس علوم آزمایشگاهی هستیم و همیشه به‌اتفاق در اردوهای جهادی گروه فلق حضور داریم. این البته اختصاص به خانواده ما ندارد. به طور کلی اولویت ما این است که مسئولیت‌های گروه را به زوج‌ها واگذار کنیم.

اعتقاد داریم یک زوج یعنی خانم و آقا در کنار هم بهتر می‌توانند آن کار محوله در اردوی جهادی را مدیریت کنند. البته در این مسیر، خودشان هم رشد می‌کنند. بعد، کم‌کم بچه‌هایشان هم وارد این فضا می‌شوند، با روحیه جهادی آشنا می‌شوند و به همین ترتیب، در حد توان خودمان یک مجموعه جهادی متشکل از خانواده‌ها ایجاد می‌کنیم. بچه‌های ما هم ان‌شاءالله با هم آشنا می‌شوند و همکاری می‌کنند و همین ارتباطات، آینده گروه را شکل می‌دهد.»

حالا مشتاقم بدانم سختی‌های حضور خانوادگی در فعالیت‌های جهادی، بیشتر است یا شیرینی‌ها و محاسنش؟ که لبخند آقا میثم نشان می‌دهد کفه شیرینی‌ها، سنگین‌تر است: «متأسفانه این نگاه وجود دارد که فکر می‌کنیم اگر ازدواج کنیم، از بسیاری از کارهای فرهنگی و جهادی محروم می‌شویم درحالی‌که اگر نگاه درستی به این موضوع داشته باشیم و همسرمان هم با ما همفکر و همراه باشد، اتفاقات بهتری می‌افتد و در کنار هم می‌توانیم خدمات جهادی بیشتری انجام دهیم. من تجربه حضور در زلزله کرمانشاه، سیل لرستان و سیل آق قلا را به صورت مجردی داشتم که برکات خاص خودش را داشت. ولی از سال 98 که فعالیت جهادی درمانی‌مان را در گروه فلق شروع کردیم، همیشه به‌اتفاق همسرم در برنامه‌های گروه مشارکت داشتیم.

خب، حضور خانوادگی در فعالیت‌های جهادی، سختی‌هایی دارد اما سختی در کار جهادی، طبیعی است. اما باید بگویم شیرینی و برکت کار جهادی، در حالت خانوادگی، بیشتر می‌شود. مثلاً من قبلاً در جاهایی محدودیت داشتم که در حوزه درمان برای یک خانم، خدمات انجام دهم اما حالا این اقدامات اولیه را همسرم می‌تواند برای آن خانم انجام دهد. از طرف دیگر، وقتی شما در منطقه جهادی هستید و همسر و فرزندتان در شهر خودتان، به طور طبیعی دغدغه دارید و نگران هستید. اما وقتی آنها همراه شما باشند، با آرامش بیشتری می‌توانید خدمت‌رسانی کنید.»

اگر نمایش بود، با زن و بچه نمی‌آمدند!

واکنش جامعه هدف به این ابتکار چه بوده؟ مردان و زنان سیستان و بلوچستانی وقتی با کاروان خانوادگی گروه جهادی فلق مواجه می‌شوند، چه عکس‌العملی نشان می‌دهند؟ پاسخ مسئول گروه، جالب است: «حضور خانوادگی ما باعث شده فعالیت‌های جهادی‌مان، تأثیرگذاری بیشتری بر مردمان شهرها و روستاهای سیستان و بلوچستان داشته باشد. بارها اتفاق افتاده که در حین کار، مردم منطقه با تعجب از من پرسیده‌اند: چطور حاضر شدی خانمت هم همراهت بیاید؟! آن‌ها وقتی ما را با خانواده می‌بینند، ارتباط بهتری با ما برقرار می‌کنند. درواقع راحت‌تر و بیشتر به ما اعتماد می‌کنند چون پیش خودشان می‌گویند: اگر این افراد دنبال فیلم و عکس بودند و می‌خواستند فقط یک گزارش کار به بالادستی‌هایشان بدهند، با همسر و فرزندشان نمی‌آمدند. این ماجرا، یک حسن دیگر هم دارد. بچه‌های جهادی که برای اولین بار می‌خواهند همراه ما به سیستان و بلوچستان بیایند، یک دغدغه دارند؛ اینکه آیا سیستان و بلوچستان امنیت دارد؟ چیزی که خیالشان را در این زمینه راحت می‌کند، این است که می‌بینند امثال من همراه خانواده به این استان می‌رویم.»

«زینب حسن زاده» و همسر و فرزندش، به نمایندگی از گروه «فلق» در مراسم جایزه ملی احسان / گروه فلق، با ابتکار «طبابت کریمانه»، یکی از برگزیدگان مراسم بود

گره کارمان را حاج قاسم باز کرد

نمی‌شود از جهاد خانوادگی گفت و از نقش مهم بانوان صبور در کنار همسرانشان در این جهاد سخت اما شیرین یاد نکرد. اینطور است که «زینب حسن زاده»، همسر میثم مهدی‌پور، به نمایندگی از بانوان جهادگر گروه فلق با ما هم‌صحبت می‌شود. او که از دوران دانشجویی با گروه‌های جهادی همراه شده و در سه وضعیت مجردی، متاهلی و مادری، تجربه شرکت در اردوهای جهادی را داشته، خیلی خوب می‌تواند از تفاوت‌های جهاد مجردی و متاهلی برایمان بگوید. بانوی 24 ساله گروه جهادی فلق می‌گوید: «چند ماه بعد از عقدمان، یک سفر جهادی رفتیم. بعد، نوبت پیاده‌روی اربعین بود که آن را هم با یک گروه جهادی درمانی تجربه کردیم. اما چند ماه بعد که در سیستان سیل آمد، اتفاق جدیدی افتاد. این ایده به ذهن دوستان جهادی کادر درمان مازندران رسید که بیاییم یک گروه جهادی تشکیل بدهیم که خانوادگی باشد. اینطور بود که گروه فلق متولد شد و ما همراه خانواده‌هایمان 27 روز در سیستان و بلوچستان ماندیم.»

منتظرم بحث ویژگی‌های جهاد خانوادگی از نگاه بانوی خانه از همین‌جا شروع شود اما زینب خانم دستم را می‌گیرد و می‌برد به لحظات خوش یک اتفاق شیرین در شروع به کار گروه جهادی خانوادگی فلق: «سیل سیستان، چند روز بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی و بعد از برگزاری مراسم تشییع ایشان اتفاق افتاد. خوب یادم است که ما از مازندران به تهران آمده و در فرودگاه مهرآباد جمع شده بودیم و آماده پرواز به طرف سیستان و بلوچستان بودیم که خبر رسید مشکلی وجود دارد. کل سفر داشت به خاطر آن اتفاق، منتفی می‌شد که همان‌جا نیت کردیم کل آن سفر، نذر حاج قاسم باشد. یعنی پیش خودمان و خدا گفتیم هر خیری در این اردوی جهادی است، تقدیم روح حاج قاسم می‌کنیم. نمی‌دانم چطور اما آن مشکل حل شد و ما طبق برنامه به سیستان و بلوچستان پرواز کردیم. با آن اتفاق پیش‌بینی‌نشده، انگار از همان اول، کار گروه جهادی فلق با یاد و نام حاج قاسم شروع شد. ما هم قبل از هر کاری، یک صفحه اجتماعی برای گروهمان در فضای مجازی ایجاد کردیم و نوشتیم: به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی...»

بانوان و مادران گروه جهادی درمانی «فلق» در سیستان و بلوچستان

مادران و بچه‌ها، جهادگران خاص گروه فلق

آرامش؛ این همان هدیه بزرگ اردوهای جهادی خانوادگی برای بانوان جهادگر است. این را خانم حسن‌زاده می‌گوید و اینطور ادامه می‌دهد: «به اعتقاد من، آرامشی که در اردوی جهادی خانوادگی وجود دارد، از همه چیز مهم‌تر است. یعنی من به‌عنوان یک خانم جهادگر، وقتی می‌دانم همسرم در این اردوی جهادی حضور دارد و پشتیبان من است، با خیال راحت‌تری خدمت جهادی‌ام را انجام می‌دهم. این بالاترین لطف حضور خانوادگی در این برنامه‌ها، برای خانم‌ها جهادی است و باعث می‌شود سختی‌های اردوهای جهادی هم برایشان شیرین شود. آنقدر شیرین که خانم‌ها حتی با وجود داشتن فرزندان کوچک هم، با اشتیاق راهی اردوی جهادی می‌شوند.

برای مثال، من پسرم - حیدر - را 5 ماهه باردار بودم که با گروه فلق راهی سیستان و بلوچستان شدم. دفعه بعد، پسرم 6 ماهه بود که برای اردوی جهادی به این استان رفتیم. این اتفاق در یک سالگی حیدر و بعد از آن هم تکرار شد. دیگر بانوان گروه فلق، از این هم بلندهمت‌تر هستند. در اردوی قبلی ما، یکی از خانم‌ها با 2 فرزند کوچکش به سیستان و بلوچستان آمده بود و در حالی که یکی از آنها، نوزاد بود و او را با کالسکه آورده بود، با علاقه و پشتکار برای دختران منطقه، برنامه‌های فرهنگی و آموزشی برگزار می‌کرد.»

خوشحالی زنان سیستان و بلوچستان از حضور خانوادگی جهادی‌ها

وقتی از زینب خانم می‌خواهم از حال و هوای مادران سیستانی وقتی با حضور خانوادگی جهادگران مواجه می‌شوند، برایم بگوید، لبخند می‌زند و انگار چهره دوستانی که در این استان پیدا کرده مثل فیلمی از جلوی چشمانش بگذرد، می‌گوید: «یک بار یکی از خانم‌های بلوچ به من گفت: سخت نیست با بچه کوچک آمدی اینجا؟ در جوابش گفتم: اگر هم باشد، اشکالی ندارد. ما به خاطر شما اینجا آمدیم. دوست داریم اگر کاری برای شما انجام می‌دهیم، خانوادگی باشد... از حرفم حسابی تعجب کرد. اما واقعیت همین است که دلمان می‌خواهد این عزیزان بدانند آنقدر برای ما ارزش دارند که حاضر شده‌ایم خانوادگی برای خدمت به آنها به منطقه زندگی‌شان برویم. البته فکر می‌کنم می‌دانند و همین موضوع هم، کار ما را پیش چشم آنها ارزشمندتر می‌کند. به لطف همین برنامه‌های جهادی، دوستی‌های قشنگی میان خانم‌های گروه ما با خانم‌های سیستان و بلوچستانی شکل گرفته است.»

خانم جهادگر مکثی می‌کند و از راز این دوستی‌ها اینطور می‌گوید: «می‌دانید، یکی از موقعیت‌هایی که می‌توانید به‌واسطه آن، اعتماد یک نفر را در سطح بالایی جلب کنید، وقتی است که سلامتی را به او هدیه می‌کنید. حضور ما هم از این جهت برای مردم سیستان و بلوچستان، قشنگ و ارزشمند است که تلاش می‌کنیم سلامتی آنها را ارتقا بدهیم. البته کار اصلی ما در بخش زنان و کودکان است. چون زنان استان سیستان و بلوچستان به شدت به پزشک زنان و راهنمایی‌های او برای افزایش سطح آگاهی‌شان نسبت به بهداشت و سلامت خودشان نیاز دارند. با توجه به وجود خانواده‌های پرجمعیت در این استان، نیاز شدیدی هم به پزشک اطفال دارند. به همین دلیل در سفرهایمان به سیستان و بلوچستان اگر هیچ پزشکی را همراه نبریم، پزشک زنان و اطفال را حتماً می‌بریم.»

خانم و آقای جهادگر! خانواده‌هایتان را هم در جهادتان سهیم کنید

نمی‌شود گفت‌وگو درباره جهاد خانوادگی را به پایان برد و از یک موضوع مهم، سؤال نکرد. تا می‌پرسم: نظر خانواده‌هایتان چیست؟ هر بار که می‌گویید چمدان بسته‌اید برای اردوی جهادی سیستان و بلوچستان و قرار است نوه عزیز آنها را هم با خودتان ببرید، پدر و مادرتان چه واکنشی نشان می‌دهند؟، زینب حسن‌زاده با لبخند معناداری می‌گوید: «راستش را بگویم خانواده‌هایمان اوایل خیلی نگران بودند یا می‌گفتند بچه اذیت می‌شود یا برای خودت سخت می‌شود. اما وقتی سفرهای ما به سیستان و بلوچستان تکرار شد، حساسیت و نگرانی آنها هم از بین رفت. آن‌ها وقتی می‌بینند هر بار که به اردوی جهادی می‌رویم، چقدر شاداب و سرحال و با انرژی برمی‌گردیم، دیگر کاملاً از این برنامه خانوادگی ما رضایت دارند. جالب است بدانید در آخرین سفری که در سال 1401 به سیستان و بلوچستان داشتیم، پدر همسرم هم با ما همراه شدند و تجربه خوبی برای همه‌مان رقم خورد.

همین‌جا یک پیشنهاد دارم برای گروه‌هایی که خانوادگی به اردوی جهادی می‌روند یا دوست دارند این موضوع را تجربه کنند. توصیه می‌کنم حتماً پدر و مادرهایشان را هم در این کار دخیل کنند. ما همین تدبیر را پیش گرفته‌ایم. یعنی الان پدر و مادر من و همسرم، همه در ماجرای اردوهای جهادی ما سهیم هستند؛ در جمع کردن کمک‌های مردمی، مشارکت می‌کنند. با شور و شوق، کوله‌بار ما را برای سفر می‌بندند. از وقتی پدر همسرم خودشان آمدند و محرومیت منطقه را دیدند و از نزدیک لمس کردند که این مناطق چقدر به خدمت‌رسانی امثال ما نیاز دارند، حالا دیگر خودشان ما را راهی می‌کنند.»

سفره هفت سین در دشت آزادگان در آبادان (محل شهادت شهید شاهرخ ضرغام)

اولین اردوی راهیان نور خانوادگی، عیدی ما به هم‌استانی‌ها

تقارن نوروز امسال با ماه مبارک رمضان، باعث لغو برنامه هر ساله بسیاری از گروه‌های جهادی در تعطیلات نوروزی شد. اما برخی گروه‌ها، همین فرصت را هم برای اجرای برنامه‌های خلاقانه و ارزیابی و برنامه‌ریزی برای اردوهای بعدی غنیمت شمردند. گروه جهادی فلق، از این دسته گروه‌هاست. تا صحبت از نوروز رمضانی 1402 به میان می‌آید، میثم مهدی‌پور، مسئول گروه جهادی فلق، لبخندبرلب از رقم خوردن یک برنامه ابتکاری در ایستگاه پایانی سال 1401 به همت این گروه خبر می‌دهد و می‌گوید: «در پایان سال 1401، ما اولین اردوی راهیان نور خانوادگی را در استان مازندران برگزار کردیم. در این برنامه، حدود 100 نفر با 20 خودروی شخصی در قالب کاروان شهید «علمدار» با ما همراه شدند.

ساماندهی این خانواده‌ها در مناطق عملیاتی زمان دفاع مقدس و تمام امور مربوط به اسکان، تغذیه، روایتگری و برنامه‌های فرهنگی آنها، برعهده گروه ما بود. بازخوردهای مثبتی که از این خانواده‌ها دریافت کردیم، نشان می‌داد الحمدلله توانستیم یک تجربه شیرین را برای آنها رقم بزنیم.»

کار جهادی مگر تعطیل‌بردار است؟!

«برخلاف سال‌هایی که از اول فروردین به سیستان و بلوچستان می‌رفتیم، امسال به دلیل روزه‌داری نتوانستیم همراه خانواده‌هایمان برای برپایی اردوی جهادی درمانی به این استان برویم. با این حال تصمیم گرفتیم از فرصت تعطیلات نوروزی و برکات ماه مبارک رمضان برای شناسایی و ارزیابی منطقه با هدف برگزاری اردوی آینده و همچنین اجرای یک فعالیت خیریه در ماه مبارک بهره ببریم. با این نگاه، من در ایام نوروز به زاهدان سفر کردم و در مدت حضورم، با بررسی‌هایی که انجام دادم و با جلسات متعددی که با مسئولان استانی برگزار کردیم، یک منطقه محروم شیعه‌نشین و یک منطقه محروم اهل سنت در حاشیه شهر زاهدان را شناسایی کردیم. بر این اساس، ان‌شاءالله در نیمه خرداد ماه در قالب گروه جهادی فلق به استان سیستان و بلوچستان سفر خواهیم کرد و با برپایی یک بیمارستان صحرایی، به مردمان این دو منطقه خدمت‌رسانی خواهیم داشت.»

رونق سفره های افطار محرومان با «برکت مولا»

اما این، تنها فعالیت گروه جهادی فلق در نوروز رمضانی امسال نبوده. مهدی‌پور در ادامه از اجرای یک طرح خیریه خبر می‌دهد و می‌گوید: «از مدتی قبل، تصمیم گرفتیم در کنار برپایی اردوی درمانی در مناطق محروم سیستان و بلوچستان، یک برنامه خیریه کوچک هم برای خدمت بیشتر به خانواده‌های کم‌بضاعت این استان داشته باشیم. برای این منظور، چند نانوایی را در مناطق محروم استان شناسایی کردیم. بعضی از این نانوایی‌ها، به صورتان. جی. او فعالیت می‌کنند و پشتیبانی آن توسط یک مجموعه خیریه انجام می‌شود. اما در حال حاضر به دلیل گران شدن آرد آزاد، فعالیت آنها یا متوقف شده یا به شدت کاهش پیدا کرده است. بعضی از این نانوایی‌ها هم، شخصی است و به روال عادی نان پخت می‌کند اما مردمان آن منطقه آنقدر به لحاظ مالی در مضیقه‌اند که حتی از عهده خرید نان برنمی‌آیند.

امسال این ایده به ذهنمان رسید که از نیمه ماه مبارک رمضان و به نام نامی امام حسن مجتبی (ع)، یک حرکت خیریه را در این زمینه شروع کنیم. بر این اساس، طی فراخوانی از هموطنان خیر دعوت کردیم با کمک‌های نقدی‌شان، از ما حمایت کنند تا بتوانیم در قالب طرح «برکت مولا»، در مناطق محروم سیستان و بلوچستان توزیع نان صلواتی داشته باشیم.

من در این سفر نوروزی، چند نانوایی را شناسایی و با نانواها صحبت کردم و قرار شد با حضور یک رابط محلی مورد اعتماد، طرح برکت مولا را اجرا کنند. با اینکه اطلاع‌رسانی درباره طرح برکت مولا را از دهه دوم ماه مبارک شروع کرده‌ایم و تبلیغ گسترده‌ای هم نداشتیم، الحمدلله خیران استقبال خوبی از این طرح کردند. در اولین مرحله از طرح برکت مولا که به مناسبت میلاد کریم اهل بیت (ع) انجام شد، بیش از 3 هزار قرص نان در محله‌های محروم حاشیه زاهدان و زابل توزیع شد. با توجه به اینکه مراحل بعدی این طرح به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین (ع) و سومین شب قدر اجرا خواهد شد، هموطنان نیکوکار همچنان می‌توانند از این طرح حمایت کنند و به سفره‌های افطار و سحر خانواده‌های نیازمند، رونق ببخشند.

*علاقه‌مندان به مشارکت در طرح «برکت مولا»، می‌توانند کمک‌های نقدی خود را از طریق لینک zarinp.al/falaq واریز کنند.

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

خبر خوب

نوروز رمضانی گروه جهادی درمانی فلق بیمارستان صحرایی گروه جهادی خانوادگی اردوی راهیان نور خانوادگی این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 2
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 3
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 4
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 5
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 6
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 7
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 8
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 9
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 10
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 11
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 12
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 13
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 14
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 15
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 16
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 17
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 18
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 19
«جهاد خانوادگی» در نقطه صفر مرزی / حاج قاسم، گره «طبابت کریمانه» ما در مناطق محروم را باز کرد 20