حجرالاسود چند بار و توسط چه کسانی نصب شد؟

گلعلی بابایی در سفرنامه خود از حج با عنوان «غوغبای غبار» با اشاره به تاریخچه کعبه به ماجرای نصب حجرالاسود در کعبه 5 سال قبل از بعثت پیامبر اکرم (ص) اشاره و ماجرای جالبی را نقل میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از سفرنامههای حج نگاشتهشده در سالهای پس از انقلاب «غوغای غبار» نوشته گلعلی بابایی است، بابایی سال 1387 به سفر حج رفت و حاصل این سفر را بهصورت سفرنامه در انتشارات سوره مهر منتشر کرد.
سفرنامه حج بابایی در «غوغای غبار» از مرداد 87 در تهران شروع میشود و تا آذر ماه همان سال در مکه ادامه پیدا میکند. سفرنامه بابایی یک تفاوت عمده با سایر سفرنامههای نوشتهشده از حج دارد و آن، پیوندی است که نویسنده میان سفر حج و دفاع مقدس بهزیبایی برقرار کرده است. بابایی در عین حال تلاش کرده است سفرنامهاش آموزشی نیز باشد، این مهم تا جایی پیش رفته است که بسیاری پس از انتشار این سفرنامه، آن را با خود به سفر حج بردهاند.
بابایی در بخشی از این سفرنامه به تاریخچه خانه خدا اشاره کرده و مینویسد: ««مکه در اصل ترکیبی از مک و رب بوده مک به معنای بیت است و مکه یعنی بیتالرب یا بیتالله چنان که پیشتر هم نوشتم شهر مکه در میان دره واقع شده و اطراف آن را کوههای زیادی در برگرفته. به طوری که در آن تنها چند راه خروجی به سمت یمن، دریای سرخ و شام وجود دارد. مهم ترین کوههای مکه عبارت اند از:
1. کوه ابوقبیس؛ به ارتفاع 420 متر که در شرق مسجدالحرام قرار دارد. کوه صفا که سرآغاز و مبدأ سعی است، بر دامنه همین کوه واقع شده است.
2. کوه قعیقعان یا جَبَل هندی؛ با ارتفاع 43030 متر، در غرب مکه واقع شده و فاصله این دو کوه حد قدیم مکه را تشکیل می داده.
3. کوه حرا؛ با ارتفاع 634 متر که در شمال شرق مکه است و اولین آیات قرآن در آنجا بر رسول خدا (ص) نازل شد.
4. کوه ثور؛ با ارتفاع 759 متر در جنوب شهر واقع شده شده که پیامبر اکرم (ص) به هنگام هجرت تاریخ ساز خود به سوی یثرب، همراه ابوبکر در آن غار مخفی شد.
5. کوه خندمه؛ که در پشت کوه ابوقبیس قرار گرفته
6. کوه عُمر؛ که در غرب مکه واقع است.
7. کوه ثبیر؛ که در شرق مکه است.
وادی ابراهیم؛ یک وادی طولانی است که مسجدالحرام در میانه آن قرار گرفته و در واقع مسیر و مسیلی است که آب باران قسمت بالای مکه یا معلاه از سمت حجون به پایین را به مسفله در این سوی مسجد الحرام به سمن احیا منتقل میکرده در اصل مکه قدیم عمدتا در دو سمت معلاه و مسفله بوده است.
بر اساس مستندات قرآن، تاریخ مکه و کعبه با تاریخ قدمت انسان بر کره خاکی برابری میکند یعنی از دوران آدم صفی الله (ع) این خانه وجود داشته و سپس در گذر اعصار تخریب شده و سرانجام توسط ابراهیم خلیل الله دیگر بار ساخته شد. اما سؤال بزرگ این که: اصلا چرا ابراهیم به مکه آمد؟ جواب آن، پنداری واضح است:
ابراهیم به دنبال مشکلی که با ساره همسرش از مردمان کنعان باستان، همین فلسطین اشغالی فعلی بر سر ازدواج با هاجر، کنیزی مصری و تولد اسماعیل پیدا کرد به همراه هاجر و فرزندشان به مکه آمد و آن مادر و فرزند را در این سرزمین، که آن روزها بیابانی لم یزرع و نامسکون بود، تنها گذاشت و به فلسطین بازگشت.
پس از آنکه با لطف خداوند، چاه زمزم پدیدار شد و اسماعیل (ع) و مادرش هاجر را دیگر بار به زندگی امیدوار کرد، همانجا در کنار مردمان بیابانگرد بادیه اطراف که با پدید آمدن آب به این وادی عزیمت کردند، همسر و پسر ابراهیم به زندگی خود ادامه دادند. در واقع علی الظاهر همه ماجرا ناشی از رخدادی پیش پا افتاده ناشی از چشم و همچشمی دو هوو بوده که میبایست با اراده خدای حکیم به استقرار آئین حنیف ابراهیم خلیل (ع) در این سرزمین منجر بشود، گذشت تا آنکه اسماعیل سی ساله شد و ابراهیم (ع) بار دیگر به مکه آمد در این زمان بود که آنها با کمک یکدیگر، خانه کعبه را ساختند.
توصیف زیبای شهید آوینی از بقیعاز این روست که خداوند دین اسلام را دین حنیف نامیده و نام مسلمان را برای مؤمنین به این آئین از زبان حضرت ابراهیم برگزیده چه اینکه خانه کعبه را هم بیتالحرام و بیتالعتیق نام نهاد. برخی نام دیگر کعبه را بیت المعمور دانستهاند.
در طول تاریخ، کعبه همواره مکانی مقدس بوده و حتی در اعصار بعدی که عربها به شرک گرایش یافتند و به پرستش بتهای 360گانه خود میپرداختند، بر گِرد آن طواف میکردند، زمانی که رسول خدا سی و پنج ساله بود سیل ویرانگری در مکه کعبه را به کلی ویران کرد، بزرگان قبیله قدرتمند قریش تصمیم گرفتند این بنا را بازسازی کنند، ساختمان کعبه که پایان یافت نوبت رسید به نصب حجرالاسود؛ سنگ مقدسی که قدمتش به پیشینه خود کعبه میرسد و نصب آن، به منزله امتیاز خاصی برای هر قبیله به شمار میرفت. بنا به نقلهای تاریخی قریش در نصب آن با هم درگیر جدل شدند. تا جایی که نزدیک بود کار به کشت و کشتار بکشد. در نهایت رضایت دادند حکمیت درباره این امر خطیر با اولین شخصی باشد که همان لحظه وارد مسجدالحرام میشود. آن شخص کسی نبود جز محمد امین. محمد پیشنهاد کرد سنگ را در پارچهای بگذارند و بعد از بزرگان هر طایفه کسی گوشهای از آن را گرفت و جمعاً سنگ را تا محل نصب آن بالا آوردند. آنگاه حکم مورد رضایت تمام طرفین این دعوا یعنی حضرت جان جهان سنگ را برداشت و در جایگاه خودش قرار داد.
ارتفاع کعبهای که در این دور از بازسازی توسط قریشیان ساخته شد، به 764متر رسید. سقفی هم برای آن قرار داده شد که آب آن به وسیله ناودانی که در قسمت حجر اسماعیل کار گذاشته بودند و هنوز هم همانجاست به صحن میریخت. داخل کعبه با رنگ آمیزی و تصاویری تخیلی از ابراهیم و مریم مقدس در حالی که فرزند خردسالش عیسی (ع) را در بغل داشت تزیین شده بود. از مهمترین وقایعی که در فاصله ساختن کعبه به دست قریش تا ظهور اسلام در این معبد رخ داده تولد حضرت اسدالله الغالب مولی الموحدین امام علیبن ابی طالب (ع) است. درباره این حادثه علاوه بر شمار زیادی از نقلهای تاریخی شواهد ادبی و شعری فراوانی هم وجود دارند که برای اهل تحقیق جای کمترین شبهه ای باقی نمیگذارد. این شرافتی بود برای امام علی و مادرش، حضرت فاطمه بنت اسد. همو که یتیم آل عبدالمطلب را مادرانه بزرگ کرد و حضرت جان جهان (ص) او را چونان مادر خود دوست داشت.»