حزبهای ما معمولا حزبهای از ساعت شش به بعد است / خسته می آیند و گپ می زنند!
علیرضا علوی تبار در گفت و گویی گفت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در آستانه تبدیل شدن به یک حزب سراسری بود. شعب استانی خودشان را آماده کرده بودند. جزوههای آموزشیشان آماده بود که یک دفعه در 88 پلمب شد.
روزنامه اعتماد نوشت، فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: حزبهای ما معمولا حزبهای از ساعت شش به بعد است. همه از سرکار خسته میآیند و در حزب مینشینند و گپ میزنند. بسیاری حتی مقالههای همدیگر را هم نمیخوانند.
اهم اظهارات علیرضا علوی تبار در گفتوگوی چند ساعته با جمعی از جوانان را میخوانید؛
*من به این نتیجه رسیدهام که کار حزبی باید حرفهای باشد. یعنی مدیریت پارهوقت که افراد اوقات فراغت خودشان را صرف آن میکنند معمولا ناموفق است. احزاب در دیگر کشورها، حتی کشورهایی نزدیکتر به ما چون ترکیه، نیروهای تمام وقت دارند. در آنجا وقتی حزب شما به قدرت میرسد شما اجازه دارید مرخصی بدون حقوق بگیرید و حزب حقوق شما را میدهد. این برای آن است که تمام ذهن و توجهتان را صرف حزب کنید. اینجا که اصلا اینطور نیست. آدمها در حاشیه دهها کاری که دارند کار حزبی هم انجام میدهند. عملا ما نیروی تمام وقت نداریم. برای همین حزبهای ما معمولا حزبهای از ساعت شش به بعد است. همه از سرکار خسته میآیند و در حزب مینشینند و گپ میزنند. بسیاری حتی مقالههای همدیگر را هم نمیخوانند.
* بچههای مجاهدین انقلاب که سابقه کار تشکیلاتی داشتند از همه اصلاحطلبان منضبطتر بودند. مثلا یکی از نکات مهم در تشکیلات این است که شما حق عضویت بدهی و این را سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی داشت. حق عضویت را به اصرار میگرفتند. وقتی میخواستند ساختمان جدیدش را بسازند حتی از آنهایی که عضو نبودند، اما دوست سازمان بودند، کمک گرفتند.
*مساله تداوم خیلی مهم است. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در آستانه تبدیل شدن به یک حزب سراسری بود. شعب استانی خودشان را آماده کرده بودند. جزوههای آموزشیشان آماده بود که یک دفعه در 88 پلمب شد. تداوم خیلی مهم است. مثلا در مورد روزنامهها، آنها هم در آستانه یک تحول عظیم بودند. مثلا صبح امروز قرار بود همه چیزش عوض شود که بسته شد. حتی صفحهآرایی قرار بود تغییر کند و روزنامه در سه نوبت چاپ شود.
*محفلهایی که اغلب فعالان سیاسی در ایران دارند خوب است اما ناکافی. آنها شاید ایدهای را بپرورانند اما اگر بخواهند آن را اثرگذار کنند باید از محفل خود فراتر بروند. از طرف دیگر آنها باید اجازه بدهند ایدهشان به محک نقد دیگران هم بخورد. به نظر من وقت بگذاریم روی تشکیلات. هزینه و تلاش میخواهد اما بعدا ثمره میدهد. ما وقتی در مرکز بررسیهای استراتژیک یکسال کار کردیم تا ده سال از آن تغذیه فکری کردیم. خیلی از افرادی چون امثال حجاریان و عبدی و دیگران نیز در همین گروهها و بحثهای جمعی پرورش یافتهاند و امروز بسیار اثرگذارند. همین کارگزاران دو، سه تا نیروی دست به قلم که پیدا کرد، بیشتر حزب شد. این نشان میدهد که افراد و گروههای کوچک و محافل در یک بستر بزرگتر چطور میتوانند موثر باشند.
*سال 88 خیلی بین اصلاحطلبان و بخش بزرگی از مردم همدلی بود. اما وقتی گرفتنها شروع شد نیاز به حمایت مالی بود تا از خانوادههایی که نانآورانشان دستگیر شده بودند حمایت شود، وقتی از این خیل عظیم حامیان التماس میشد که کمک مالی کنند، دریغ میکردند از پرداخت ماهی 200 هزار تومان. به هر کدام که میگفتیم، میگفتند اصلاحطلبان که پول دارند، خودشان بدهند. ما به شدت مردم بدبینی هستیم و دنبال آدم مطلق میگردیم. مثلا آدمهایی هستند که از بیان تندترین نظرات پرهیزی ندارند اما تا به پول رسیدن میرسد، حتی وقتی مطمئن است که کسی متوجه نخواهد شد و دردسری برایشان به وجود نمیآید، پولی نمیدهند.
--> اخبار مرتبط- کیهان: اصلاح طلبان دچار عارضه گوریل نامرئی شدهاند!
- افشاگری درباره اصلاحطلبها به سبک کیهان / دروغ میگویند؛ به انتخابات بیمیل نیستند
- دکه - 1402/06/04
- نبرد قدیم و جدید اصلاحات
- عضو موتلفه خطاب به سیدمحمد خاتمی: حرف هایت خریدار ندارد
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.