حمله محسن رضایی به هاشمی، خاتمی و روحانی
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در دولت آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی نوعی چشمداشت به دولت های غربی - که برآیندش همین اندیشه برجامی است - دیده میشود. اکنون که برجام به عنوان موفق ترین دستاورد این اندیشه، زیر پای امریکا و خیانت اروپا از بین رفته، نباید آن را "شکست فقط یک دولت" تلقی کرد بلکه باید شکست برجام را "شکست یک اندیشه در اداره کشور" آن هم در چند دولت دانست.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع در دومین سالگرد خروج آمریکا از برجام در نشست تخصصی «برجام؛ مسیر طی شده و چشمانداز پیشرو» گفت: در ابتدا شهادت جمعی از غیورمردان و دریادلان ایران اسلامی در حادثه تمرینات و مانورهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را تبریک و تسلیت عرض میکنم.
به گزارش ایسنا، وی ادامه داد: از پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشکر میکنم که در این الگوی جدید از مشارکت، مسئولان کشور و کارشناسان و اصحاب رسانه را در یک نشست دور هم جمع کردند تا در مورد رویدادهای استراتژیک کشور، با هم گفتگو داشته باشند. امیدوار هستم که این مدل از اجماع نخبگان با دولتمردان و رسانه های کشور، منجر به هم افزایی، فکری و اندیشگی بشود و بتوانیم در سالهای آینده قدم های بیشتری برداریم.
رضایی با اشاره به سالگرد خروج آمریکا از توافقنامه هستهای میان ایران و 1+5 گفت: جا دارد که محافل بیشتری در این خصوص شکل بگیرد و همفکری کنند و دولتمردان کشور را هم از نظرات خود، بهره مند کنند. همه میدانیم که مذاکرات برجام در این دور سوم، با سیاست نرمش قهرمانانه ما همراه شد. این سیاست منجر به یک دیدبانی قدرتمند در آینده و در تاریخ ملت ایران شد تا ملت ایران بتوانند از این دیدبانی، آینده خود را در صحنه بین الملل و منطقه روشنتر ببیند.
وی بیان کرد: دلیل این مدعا، نقش پررنگ ملت ایران در حکمرانی است. ملت ایران، تنها حاکمان را انتخاب نمی کنند. بلکه در حکمرانی کشور از طریق افکار عمومی و بیان خواستههاشان و صدای انتقادهاشان، موجب بهبود حکمرانی در کشور می شوند؛ لذا نرمش قهرمانانه فرصتی پیش آورد تا ملت ایران، بسیاری از ادعاها را در این مذاکرات ببیند و لمس کنند و با شهود عینی در سیاست، ادعاها و دلسوزی های کاذب را تشخیص دهد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: با خروج آمریکا از توافق برجام، ملت ایران بیش از ده سال نسبت به آینده خودش آگاه شد تا بداند که چه مسیری را باید در پیش بگیرد و چه کار باید بکند. همانطور که امام فرمودند ما در جنگ، دشمنان و دوستان خودمان را شناختیم، در این نوع مباحث و مذاکرات، ملت ایران، بهتر می تواند، جایگاه تاریخی و ارتباطاتش را تنظیم کند و از سرابهای ساختگی جلوگیری کند.
وی افزود: دو سال پیش در 18 اردیبهشت 1397 آقای ترامپ از برجام خارج شد و در آبان همان سال به سختترین تحریمها علیه ایران روی آورد. در حالی که ایران به همه تعهدات خود عمل کرده بود، امریکا ابتدا از توافق خارج شد و عمل به تعهدات خود را متوقف کرد و سپس به اعمال تحریمهای گسترده علیه کشور ما روی آورد. توجیه آقای ترامپ این بود که ایران دولت اوباما را فریب داده است. شایسته است با مروری بر وقایع گذشته، به پرسشهای مهمی که درباره برجام وجود دارد پاسخ دهیم.
رضایی اظهار کرد: به نظر میرسد کاربرد کلمه برجام در نظریات موافقان و مخالفان، اشاره به سه نوع یا سه موجودیت از برجام دارد: 1- برجام مشروط به شرایط رهبری، 2- برجام دولتی (اعم از نظر مجلس و دولت و شورای عالی امنیت ملی)، 3- برجامی که دیگر وجود خارجی ندارد. به اولی عمل نشد و سومی هم که وجود ندارد. تنها موضوع بحث، برجام دولتی است که به تاریخ پیوسته است و به عنوان یک تجربه قابل درس آموزی است. به همین دلیل شایسته است در سالگرد خروج امریکا از برجام به تحلیل این درسها بپردازیم.
وی افزود: برجام دولتی یا برجام اتفاق افتاده، یک رویداد بین المللی و در حوزه سیاست خارجی بوده است که امروزه مواجهه ما با آن شامل چند بخش است: 1- بررسی اصل مذاکرات، 2- بررسی محتوای مذاکرات، 3- بررسی نتایج مذاکرات، 4- درس های برجام.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر اینکه تفکیک این بخشها از هم بسیار مهم است، گفت: در بخش مذاکرات، باید توجه کنیم که مذاکرات هستهای سه دوره را پشت سر گذاشته بود که برای بار سوم به دولت آقای روحانی رسید.
وی با اشاره به روند مقدمات مذاکرات گفت: پس از طی مقدماتی، ایران حضور آمریکا را در برخی جلسات میپذیرد و بعد در سطح وزرای خارجه، نشستهای دو نفره برای اولین بار صورت می گیرد. مساله مذاکرات برجام مساله بسیار مهمی است که قابل کالبدشکافی است. بسیاری از صحنههای مذاکرات برجام برای اولین بار در تاریخ سیاسی ایران طی چهل سال اخیر صورت گرفت.
رضایی افزود: دور سوم مذاکرات در دوره آقای روحانی شروع شد. دست ایران بسیار پر شده بود. طرف مقابل هم دموکراتهای امریکا بودند. همه برآوردهای نظامی نشان داده بود که امریکا از قصد حمله نظامی به ایران ناتوان شده و در یک کلام، دروازه طرف مقابل آماده گل خوردن بود.
این عضو هیات علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) گفت: در سومین دور مذاکرات، نفس مذاکره یعنی مجوز انجام مذاکره - آن هم در یک محدوده ممنوعه یا محدوده ای که کم سابقه یا بی سابقه بود - یکی از مهمترین نکات است. اینکه چرا نظام قبول می کند که ایران در مذاکراتی که امریکا حضور دارد شرکت کند و ریسک و خطر جلسات طولانی - آنهم با ارتباطات نزدیک و گفتگوهای خودمانی که بین طرفین رد و بدل می شود - را می پذیرد؟ مهمترین دلیلی که بیان شده نرمش قهرمانانه است. بهنظر من سیاست نرمش قهرمانانه بسیار شجاعانه انتخاب شد و دیدهبانی انقلابی ملت ایران را تقوبت کرد و همین سیاست بود که تا عمق تاریخی خیانتهای امریکا بر ملت ما مکشوف شد. این سیاست به روشن کردن ادعاهای دروغین بین المللی و مشخص کردن چهره پشت صحنه مدعیان دلسوزی در داخل برای پیشرفت ایران و دلایل دیگر منجر شد.
وی اظهار کرد: در موضوع محتوای مذاکرات و نقاط قوت و ضعف تیم، از جمله نبودن تیم اقتصادی در کنار تیم سیاست خارجه و تیم هستهای و همچنین در مورد نتایج مذاکرات و اینکه در این مذاکرات چه چیزی دادیم و چه چیزی گرفتیم، مسائل مهمی وجود دارد که بحث جداگانهای میطلبد. مهمتر از این سه محور، درسهای مهمی است که برجام برای کشور ما داشت. چه درسهایی از برجام گرفتیم؟
رضایی گفت: اولین درس برجام این است که سوءظن و بی اعتمادی که به امریکا و اروپا وجود داشت، منطقی بوده و ریشه در واقعیت دارد. زیرا معلوم شد که امریکا و اروپا تنها به دنبال منافع خود هستند و دستیابی به بازی برد برد در مذاکره با امریکا، تصور خوشبینانهای بیش نیست. نکته مهم این است که شروطی که رهبر انقلاب - به درستی و بر اساس شناخت تاریخی و راهبردی خود از امریکا و اروپا - مطرح کردند و رفتارهای آنها را پیشبینی کرده بودند، کاملا در رفتار طرف مقابل تحقق یافت و همه مردم و مسئولان، در عمل، این واقعیت را در رفتار دولتهای غربی مشاهده کردند.
رئیس کمیسیون اقتصاد کلان مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: درس دوم برجام این است که انتظارات مردم و کارآفرینان کشور را به سراب گشایش روابط جدید اقتصادی با غرب گره نزنیم، آنها را از برنامهریزی خود بازنداریم و وقفهای در مسیر واقعی رشد درونزای کشور خود که در دهه اول انقلاب شکل گرفته، به وجود نیاوریم.
فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس اظهار کرد: درس سوم برجام این است که در پیش گرفتن هرگونه وادادگی در برابر زیاده خواهی دولتهای غربی - آنطور که لیبرال های داخلی و تکنوکرات ها می خواهند - نتیجه ای جز عقب افتادن کشور ما نخواهد داشت؛ این مهمتر از درس های قبلی است.
رضایی ادامه داد: در دولت آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی نوعی چشمداشت به دولت های غربی - که برآیندش همین اندیشه برجامی است - دیده میشود. در واقع انتظار گشایش در روابط اقتصادی با اروپا و امریکا برای ورود تکنولوژی و سرمایه را بیش از حد مورد تاکید قرار دادند. این گرایش در دولت آقایان هاشمی و خاتمی تحت عنوان تنش زدایی و در دولت آقای روحانی تحت عنوان "کلید"، باعث شد که ماهها و سالها تلاشهایی به صورت آشکار و پنهان ادامه یابد و سرنوشت کشور به این مساله گره زده شود.
فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس افزود: در تفکر راهبردی اصیل انقلاب در دهه 1360، شئون سیاسی و دفاعی با شئون اقتصادی و فرهنگی به صورت یکپارچه درآمده بود و یک هماهنگی و همراستایی بین این بخش ها برقرار بود. همزمان با تشکیل دولت آقای هاشمی و بعد از آن، مسیر سیاسی و دفاعی به همان شکل اصیل ادامه یافت ولی مسیر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از آن جدا شد و فاصله گرفت و دچار زاویه شد. زاویه یافتن مسیر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، باعث نوعی دوگانگی اعتقادی و ارزشی با مسیر اصلی انقلاب شد و یک دوگانگی در حاکمیت به وجود آورد؛ حاکمیت سیاسی که عمدتا ارزشی و انقلابی باقی مانده بود و حاکمیت اقتصادی که تکنوکراتی و لیبرالی شده بود.
وی افزود: اغراق در برخی فیگورهای دیپلماتیک بی آنکه دستاورد اقتصادی بلندمدتی برای آن درنظر گرفته شود، نشان دهنده یک جهتگیری هستند که قریب سی سال اداره شئون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را در اختیار داشته و برآیند تکامل یافته آن را در مذاکرات برجامی دیدیم ولی مجموعه این رویکردها نتوانست گشایشی را در روابط اقتصادی ایران با اروپا و امریکا ایجاد کند.
رضایی گفت: مذاکرات برجام با رمز "کلید"، اغلب کارآفرینان ما را معطل و معلق نگه داشت و آنها را به این تصور کشاند که قرار است فتح الفتوحی در رابطه شکل گیرد و دیوار بی اعتمادی دو طرف برداشته شود.
وی ادامه داد: در مذاکرات برجام، از رهبری گرفته تا دولت و مجلس و بسیاری از نیروهای انقلاب با وجود انتقاداتی که درباره موضوع، محتوا، تیم و نتایح مذاکرات داشتند، از مذاکرات حمایت کردند. به همین دلیل انتظار می رفت مذاکرات برجام سرآغاز یک گشایش اقتصادی برای ایران باشد. دیپلماتهای ایران هر چه در توان داشتند به کار بردند و بالاخره برجام به امضای دولت رسید. اکنون که برجام به عنوان موفق ترین دستاورد این اندیشه، زیر پای امریکا و خیانت اروپا از بین رفته، نباید آن را "شکست فقط یک دولت" تلقی کرد بلکه باید شکست برجام را "شکست یک اندیشه در اداره کشور" آن هم در چند دولت دانست.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: طرفداران و هواداران و مخالفان و منتقدان برجام، در یک سوال مشترک هستند و آن این است که ادامه اندیشه برجامی فارغ از نتایج و محتوای برجام آیا قابل تکرار است؟ و آیا نباید در این اندیشه تغییری به وجود آورد. حال که سه تلاش آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی در مذاکره با هدف گشایش روابط اقتصادی با اروپا و امریکا شکست خورده است، به نظر می رسد باید این اندیشه را کنار گذاریم و وقت کارآفرینان، صنعتگران، بازرگانان و کارگران ایرانی را بیش از این تلف نکنیم و بیش از این از فرصتهای درونزای اقتصاد خود غفلت نکنیم.
رضایی در پایان تصریح کرد: البته دنیای پسا کرونایی، اروپا و امریکا را به وضعیتی می رساند که دیگر کمتر کسی به آنها روی می آورد ولی این گرایش اتلاف وقت و چشمداشت به دیگران که منشاء اش ضعف نفس و بی اعتمادی به توانایی های داخلی است، ممکن است پابرجا بماند و باید برای آن فکری کرد.