خبر مرگ اصلاحات اعلام شد / اعلام خلافت موسویخوئینیها بر تحریمیها!
جریان تندرو اصلاحات معتقد است که اصلاحات صندوق محور مرده است. اصلاحطلبان رادیکال با سرزنش افرادی که پای صندوق رفته و رأی دادهاند؛ معتقدند که دیگر دوران رای دادن تمام شده است.
سرویس سیاست مشرق- او دو پرده تندتر از میرحسین موسوی است! این جمله را محمدعلی ابطحی در یک جلسه اینترنتی در میان اصلاحطلبان در وصف شیخ گوشهنشین اصلاحات بر زبان آورده است.
ابطحی میگوید: بیانیه مجمع روحانیون مبارز را موسویخوئینیها نوشته و سایرین امضاء کردهاند، در آن بیانیه تحریم انتخابات از سوی زعمای اصلاحطلب آمده بود که: «مجمع روحانیون مبارز انتخابات را مهندسی شده و نشانهای از خلافت اسلامی میدادند» [1]
جملات این بیانیه موبهمو شبیه به یکی از آخرین مقالات سعید حجاریان است؛ عضو تندرو جبهه اصلاحات در وبسایت مشق نو مدعی شده بود که مدل امارت اسلامی افغانستان ممکن است اذهان برخی نیروهای درون ایران را تحریک کند و آنها به فکر «امارت اسلامی ایران» بیفتند[2]
حالا همان دست واژهها بی کموکاست از زبان موسویخوئینیها نیز جاریشده و در بیانیه مجمع روحانیون مبارز هدفگذاری میشود.
تا پیشازاین مجمع روحانیون مبارز سعی میکرد حداقل در ظاهر فاصلهاش را با افراطیهای جبهه اصلاحات حفظ کند؛ اگر طیف تندرو در بیان نظراتش چون به موزه فرستادن تفکر حضرت امام (ره) بیمحابا عمل کرده و دست به ساختارشکنی میزد؛ شیوخ مجمع روحانیون مبارز سعی میکردند حداقل در ظاهر حفظ حرمت کرده و با بیان جملاتی در وصف امام خمینی (ره) عوامفریبی کنند.
اما حالا دیگر همه پردهها افتاده و مجمع روحانیون در آخرین بیانیه خود «استراتژی ظاهرسازی» را کنار گذاشته و اعلام همبستگی رسمی با ساختارشکنان رادیکال میکند.
سؤال آن است که چرا شیخ گوشهنشین اصلاحات پس از مدتها غیبت به صحنه آمده و با جمعکردن نیرو برای رویارویی شمشیر تیز میکند؟ پاسخ تنها در یک جمله است. هوای رهبری در جبهه اصلاحات، حذف خاتمی و اعلام جانشینی، موسوی خوئینی را به طمع انداخته تا به میدان آمده و فریاد هلمنمبارز سر دهد.
آمدن موسویخوئینیها به صحنه و بالا بردن آنتالپی مجمع روحانیون مبارز با مقدمهچینی همراه بوده و البته موافقان و مخالفانی نیز در میان اصلاحطلبان دارد.
زمستان سال قبل مصطفی کواکبیان از تحریمیهای انتخابات در مصاحبهای میگوید: «وقتی خود آقای خاتمی رهبریاش را قبول ندارد، چه اصراری داریم که چنین جایگاهی به ایشان بدهیم؛ اینگونه چهره کاریزماتیک ایشان را نیز از بین بردهایم، اجازه بدهیم احزاب اصلاحطلب استقلال خودشان را حفظ کنند» [3]
نماینده سابق لیست امید در لابهلای حرفهایش از شیوع یک بحران جدی در میان کادر رهبری و تشکیلات اصلاحطلبان خبر میدهد. در آن زمان لیدر فعلی اصلاحات (خاتمی) سعی کرد این اپیدمی بدون درمان را با انحلال شورای سیاستگذاری و تأسیس جبهه اصلاحات برای مدتی درمان کند.
البته بسیاری میدانستند که این اتفاق تنها مسکنی ضعیف برای دوران گذار است و بهزودی سطح اختلافات آنقدر بالا میرود که قابلکنترل نیست. زیرا جریان تندرو اصلاحات با پرچم تحریم انتخابات تلاش میکند؛ میانهروها را کنار زده و با اجرای یک کودتای نرم آنها را برای همیشه از شطرنج سیاست حذف کند.
جریان افراطی اصلاحات معتقد است که اصلاحات صندوق محور مرده است؛ و باید قاتلان آن را پیدا کرد! اصلاحطلبان رادیکال با سرزنش خاتمی؛ کروبی و سایر افرادی که پای صندوق رفته و رأی دادهاند؛ معتقد است که دیگر دوران مبارزه پارلمانتاریستی به پایان رسیده و دیگر ایدههای سانتی مانتالیستی چون صبر و مقاومت جواب نمیدهد. این جریان تندرو با مستندسازی هزینهها و نتایج آخرین شورش خیابانی در سال 88 به جمعبندیهای جدید رسیده است.
موافقان و مخالفان فرقه جدید در اصلاحات
موسویخوئینیها گمان میکند که میتواند پس از سالها پنهان ماندن از قضاوتهای عمومی به میدان آمده و صفوف درهمشکسته و وضعیت ناامیدکننده اصلاحطلبان را بازسازی کند. او در محافل خصوصی بارها به شکل رهبری خاتمی انتقاد کرده و او را مسبب اصلی ناامیدی طبقه متوسط خوانده بود.
روایت است که موسویخوئینیها لیست شکلگرفته در انتخابات آخرین دوره شوراها در شهر تهران را «باجخواهی» برخی اشخاص و گروهها از خاتمی خوانده و آن را مایه سرافکندگی بیان کرده است.
البته داعیه خلافت در جبهه اصلاحات از سوی موسویخوئینیها مخالفانی نیز دارد؛ محمود صادقی آبان ماه امسال در مصاحبه با خبرآنلاین در پاسخ به سؤالی پیرامون احتمال رهبری او در میان اصلاحطلبان با تأکید ویژه میگوید: «خاتمی چه بخواهد و چه نخواهد رهبر اصلاحات است، الباقی باید دور او جمع شوند و نقش مشاورهای دارند».
اما همه ماجرا فقط به همین شکل مصاحبهها از زبان اصلاحطلبان ختم نمیشود. نگاهی به دو نامه خوئینیها نشان میدهد حضور او در صف اصلاحطلبان برای برخی از آنها تنها جنبه کارکردی داشته و خوئینی ها میان گعدههای غیررسمی و تصمیمساز هنوز جای پای محکمی ندارد. آنالیز دو نامه اخیر او بهخوبی شرح جالبی بر ماجرا است. نامه اول او به رهبر انقلاب که با عتاب و خطاب و کلماتی سطحی در نقد سیاست منطقهای ایران نوشتهشده بود با استقبال شدید رسانههای اصلاحطلب روبرو میشود. روزنامه اعتماد نزدیک به حزب اعتماد ملی با تیتر جذاب «جنجال نامه آیتالله» به استقبال نامه او رفته و این نامه را دلسوزانه خوانده بود! دیگر رسانهها ازجمله شرق عکس نیمصفحه اول خود را به این نامه پرحاشیه اختصاص میدهند.
اما چند ماه بعد نامه دوم او که به بدنه اصلاحطلبان و در قامت رهبری این جریان و با نقد هاشمی به شکل شگفتآوری از صفحه اول رسانههای اصلاحطلب حذف و بایکوت میشود! حتی روزنامه شرق نقدی مهم بر این نامه نوشته و او را متهم میکند که حاضر به حضور در میان جامعه نبوده و تنها از طریق کانال تلگرامیاش حرفهای خود را میزند. ماجرا بسیار جالب است، برای آن دسته از اصلاحطلبانی که از رانت رسانه و موقعیت ویژه برخوردارند؛ موسویخوئینیها خطری بالقوه برای رهبری خاتمی قلمداد شده و باید بهشدت میل او به گرفتن موقعیت جدید سرکوب شود!
خلیفه جدید علیه خطشکن قدیمی
برای طیف میانهرو جبهه اصلاحات (کارگزاران؛ اعتماد ملی، ندای ایرانیان) موسوی غایب بهتر از مردی است که به دنبال سهم خود آمده است! از نگاه آنها بهترین مأموریت برای او قرار گرفتن در موقعیت «خطشکن» است. آنها از خوئینیهایی که در صف اول سپر دست گرفته و بازی را به سود اصلاحطلبان بر هم بزند بسیار مهمتر و استراتژیک تر از عضوی از مجمع روحانیون مبارز میدانند، که سودای رهبری داشته باشد! آنها موسویخوئینیها را در قامت افشاگر روزنامه سلام بهتر از سیاستمداری میدانند که دلش میخواهد خلیفه جبهه اصلاحات شود. اما جناح تندروی برانداز و پا انداز در جبهه آمریکایی ها با محوریت حزب اتحاد و باقیماندههای حزب منحله سازمان مجاهدین انقلاب به صحنه آمدن موسوی خوئینی و تحریم آخرین انتخابات و رأی ندادن او نشانههای دیگری دارد؛ کودتاچیان در جناح اصلاحات برای سربلند کردن نیاز به یک رهبر کاریزماتیک دارند؛ تند رو ها در حال مقدماتی هستند تا بهزودی اعلام خلافت موسوی خوئینی ها با عبور از آخرین مرز مشترک با خاتمی برپا شود.
البته آمدن به این وضعیت جدید برای شیخ اصلاح طلب قاعدتا بدون هزینه نیست، موسوی خوئینی ها به خوبی می داند که دوران عرض اندام او گذشته و نسل جدید اصلاح طلب برای پیرمردهای فسیل شده حتی تره نیز خرد نمی کندتعارف رهبری جبهه اصلاحات از سوی تندروها به یک چپ دهه شصتی از سر ناچاری و نسیمی گذرا برای طوفانی سهمگین است، آسیاب حذف شدن توسط کودتاچیان رادیکال به نوبت است.
[1] https://www.mashreghnews.ir/news/1225942
[2]http://mashghenow.com/tag/hajjarian/