پنج‌شنبه 8 آذر 1403

«خداحافظ دختر شیرازی» عاشقانه فانتزی که تماشا نخواهد شد

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

فیلم سینمایی «دختر شیرازی» به عنوان یک فیلم عاشقانه فانتزی در حالی روی پرده است که اگرچه فضای آن برای تماشاگر حال خوبی را به همراه می‌آورد اما در دوران عطش تماشاگر برای خندیدن و ترکتازی کمدی‌ها، این فیلم روی پرده بزرک چندان دیده نخواهد شد و چه بسا پس از نمایش در بسترهایی نظیر تلویزیون جلب توجه نماید.

فیلم سینمایی «خداحافظ دختر شیرازی» به عنوان یک فیلم عاشقانه فانتزی در حالی روی پرده است که اگرچه فضای آن برای تماشاگر حال خوبی را به همراه می‌آورد اما در دوران عطش تماشاگر برای خندیدن و ترکتازی کمدی‌ها، این فیلم روی پرده بزرک چندان دیده نخواهد شد و چه بسا پس از نمایش در بسترهایی نظیر تلویزیون جلب توجه نماید.

به گزارش «تابناک»؛ «خداحافظ دختر شیرازی» پنجمین فیلم بلند سینمایی افشین هاشمی در مقام کارگردان و با نقش آفرینی خود او، شبنم مقدمی، آیسان حداد، مونا فرجاد، حسین محب‌اهری، ونوس شمس و رویا تیموریان در مقابل دوربین محمد حدادی را جزو ارزان ترین تولیدات سینمایی ایران می‌توان قلمداد کرد که فرصت اکران عمومی را یافت؛ یک درام عاشقانه که شاید قبل از اوج‌گیری موج تمرکز عمده تماشاگران بر روی آثار کمدی، ظرفیت جالب مخاطب و فروش خوبی داشت اما در این فضای به سرنوشت چهار فیلم پیشین هاشمی دچار خواهد شد.

احتمالا ایده ساخت فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» بعد از دیدن فیلم «دختر خداحافظی | The Goodbye Girl» ساخته هربرت راس به ذهن افشین هاشمی رسیده است. او سوژه این فیلم را با نوشتن فیلمنامه «خداحافظ دختر شیرازی» در بستری فرهنگی و تماما ایرانی و ملموس برای تماشاگر، در قالب یک اقتباس بومی به شکلی عالی گسترش داده است.

البته که شاید هاشمی در قدم اول فیلمنامه خود، برای محیا کردن بستر رویارویی دو شخصیت اصلی فیلم یعنی شبنم پیروزی با بازی شبنم مقدمی و نسیم کارونی با بازی افشین هاشمی، خلاقیت کافی را به خرج نداده است و به نوعی ترتیب تقابل این دو کاراکتر را متضاد با فرهنگ پذیرش ما ایرانی‌ها (راه دادن مرد غریبه به خانه) مشابه نسخه هالیوودی آن پایه‌ریزی و جفت و جور کرده است اما در ادامه کار خود آنچنان داستانش را با آداب انسانی و فرهنگ غنی ایران، ساده و البته عمیق و سرشار از صمیمیت میان کاراکترها به جلو می‌برد که می توان به راحتی از ضعف ابتدای آن چشم پوشید و از دنباله قصه آن به خوبی لذت کافی را برد.

اکثر سکانس‌های فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» در فضاهای کوچک و داخلی یک خانه محقر با کمترین هزینه ممکن فیلمبرداری شده است، به همین دلیل دو المان طراحی صحنه و رنگ و لعاب حاکم بر آن و شخصیت پردازی کاراکترها، اهمیت و جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده‌اند. در نتیجه هاشمی در فیلم توجه خاصی به این دو عنصر مهم دارد. در حقیقت عنصر خانه در فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» از ابتدای اثر به خوبی به یک جایگاه امن و یک سرپناه مطمئن تبدیل میشود، همچون جسمی جاندار که کاملا عامدانه، با حال و هوای آدم‌های آن رنگ و روی سرخوردگی و سرزندگی به خود می‌گیرد.

اگر به نور و رنگ قالب بر سکانس‌های ابتدایی فیلم دقت کنیم، متوجه می‌شویم خانه هم با حال و هوای آلوده از خیانت صورت گرفته بر عواطف ساکنان آن در ابتدا از لحاظ رنگ آمیزی، شادابی لازم را ندارد اما هرچه فیلم به جلو میرود با افت و خیز و البته واکنش‌های احساسی کاراکترها، پرده به پرده نور گرم بر تصاویر خانه قالب شده و با قرارگرفتن گلدان و گل و گیاه در پس زمینه، به شکلی تناوبی روح زندگی به خود میگیرد.

شخصیت پردازی کاراکترها و اهمیت به باورپذیری آنها نیز یکی دیگر از نقاط قوت فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» است. در سراسر فیلم دقت و تیزنگری کارگردان به نوع رفتار و کنش و حتی پوشش محلی بازیگران، تاحدی برجسته و قابل تحسین است که کمتر ایرادی می‌توان از آن گرفت.

بطور مثال نازی دختر بچه کوچک و پرشور شبنم با بازی عالی آیسان حداد، به عنوان یک دختر بچه، علاقه عجیبی به بازی فوتبال دارد، برای همین در بیشتر سکانس‌ها تماشاگر او را در پوشش لباس تیم ملی فوتبال ایران می‌بیند، گویی او نماد وحدت بین تمام اقوام ایرانی و البته سنبل نسل آینده ایران است.

و یا شبنم پیروزی به عنوان مظهر یک زن ایرانی و البته شیرازی، با آنکه لهجه خود را به قول نسیم در خود پنهان می‌کند اما آنقدر فاکتورهای آشنای یک زن ایرانی را در بازی و شخصیت خود بروز داده که نداشتن لهجه شیرازی او کمتر شخصیتش را به حاشیه برده است.

در شخصیت سازی نسیم کارونی هم نهایت ظرافت و خوش‌طبعی کارگردان دیده می‌شود، نسیم عاشق بازیگری است اما از لحاظ ظاهر فاقد المان‌های یک سوپر استار سینما است، او ساده و بی آلایش است، برای همین حرفه و توانایی‌هایش زیر سایه چنین مسائلی اصلا دیده نمی‌شود. شاید این تنها تنقید و ایرادی است که افشین هاشمی به درستی و در مقام کارگردان در فیلم خود جا داده تا به نظام حاکم بر سینمای موجود تلنگری زده باشد. اصلا به دلیل همین ضعف‌های درونی، شخصیت نسیم یک شخصیت دوست داشتنی، گرم و باصفایی در آمده است، او در سکانسی از فیلم تار خود را بر میدارد و به شکلی مبتدیانه و البته گوش خراش به آن می‌نوازد (با توجه به اینکه افشین هاشمی در دنیای واقعی استاد کمانچه بوده و به خوبی موسیقی را می‌شناسد) و یا در صحنه مقابله و زد و خورد با دزدها، نمی‌تواند کار قهرمانانه‌ای از خود نشان دهد تا شاید این اتفاق فرصتی باشد که به مثابه یک سوپر هیرو برای باز پس گیری کیف شبنم خودش را در دل او جا کند. نسیم در حقیقت یک انسان ساده و بی آلایشی است که به خوبی تماشاگر می‌تواند با شخصیتش همزاد پنداری کند.

اگرچه بار اصلی فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» بر دوش بازیگران محوری آن یعنی شبنم مقدمی و افشین هاشمی و حتی آیسان حداد می‌باشد اما همان حضور کمرنگ بازیگران پرآوازه ایی چون زنده یاد حسین محب اهری، رویا تیموریان، حسین یاری، هومن برق نورد و مونا فرجاد که نقش‌های کوچک و کوتاهی هم در فیلم دارند، نه تنها شخصیت پردازی آنها به اندازه و بی نقصی است بلکه همگی حضوری تحسین برانگیزی از خود به جا گذاشته‌اند. البته این نکته هم خالی از لطف نیست که حضور افتخاری رسول صدر عاملی در انتهای فیلم میتواند به نوعی ادای دین افشین هاشمی به این کارگردان بزرگ سینمای ایران باشد.

شاید افشین هاشمی در آخرین ساخته خود، از جلوه‌های شاخص سینمایی و یا تدوین‌های غیرخطی در داستانگویی استفاده نکرده است اما آنقدر روایت او از عشق و زندگی در «خداحافظ دختر شیرازی» یک روایت صاف، ساده و بی اغراقی است که نمی‌شود سادگی‌اش را دوست نداشت و از دیدنش لذت نبرد.