چهارشنبه 7 آذر 1403

خداحافظ کانون نازنین!

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
خداحافظ کانون نازنین!

سیدعلی کاشفی خوانساری با انتقاد از درخواست واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، هشدار داده این اتفاق به معنای تعطیلی کانون است زیرا با جدا شدن کتابخانه‌ها برخلاف تصور حجم بزرگی از هزینه‌های کانون و بخش زیان‌ده آن جدا نمی‌شود، بلکه محل اصلی درآمد و چرخش چرخه اقتصادی کانون حذف خواهد شد.

این نویسنده و منتقد ادبی ادبیات کودک و نوجوان در پی خبر درخواست واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است:

«خبر کوتاه و کوبنده بود. قرار است که کتابخانه‌های کانون را واگذار کنند. کانون بدون شک مهم‌ترین برند ایرانی در موضوع کودکان و نمادی از همه آن چیزهایی است که ما عمر خود را پای آن گذاشته‌ایم. ما نویسندگان کودک و نوجوان حتی اگر پای‌مان را هم در کانون نگذاشته باشیم، نسبت به کانون علاقه و حتی تعصب داریم. تعرض به کانون به معنای حمله به همه کسانی است که برای بچه‌ها می‌نویسند و می‌کوشند و می‌اندیشند.

حالا ما نویسندگان و فعالان حوزه کودک و نوجوان می‌توانیم اعتراض کنیم. بیانیه و طومار منتشر کنیم. پست بگذاریم و هشتگ درست کنیم و ترند کنیم. می‌توانیم کمپینی چند صدهزار نفری از بچه‌های دیروز و امروز که کانون را دوست دارند راه بیندازیم. ما می‌توانیم این طرح را لغو کنیم. بعد هم دولتمردان پز می‌دهند که به افکار عمومی و درخواست نخبگان احترام گذاشتند و طرح منتفی شد. چه بسا که از روز اول هم برنامه همین بوده باشد و ماجرا فقط رقابت دو گروه داخل دولت بوده باشد.

کانون برای ما عزیز است؛ عزیز مثل فرزند و یا نه عزیز و مقدس مثل مادر. کوچک کردن و تعطیل کردن آن بدون اطلاع صاحبان معنوی آن یعنی میلیون‌ها کانونی دیروز و امروز توهین بزرگی به حساب می‌آید. می‌گویم تعطیل شدن و نمی‌گویم کوچک شدن. چرا که با جدا شدن کتابخانه‌ها برخلاف تصور حجم بزرگی از هزینه‌های کانون و بخش زیان‌ده آن جدا نمی‌شود، بلکه محل اصلی درآمد و چرخش چرخه اقتصادی کانون حذف خواهد شد.

کانون دو محل درآمد عمده داشته است: کانون زبان و بودجه مستقیم و غیر مستقیم دولتی. سود کانون زبان که بسیار کم شده چرا که کلاس‌ها غیرحضوری شد و صدها هزار جلد کتابی که در هر ترم به اجبار به زبان‌آموزان فروخته می‌شد حذف شد. مضاف اینکه کانون دیگر چاپخانه هم ندارد و حتی اگر هم کتاب زبان بفروشد از سود سابق خبری نیست. بودجه دولتی هم که برای تجهیز کتابخانه‌ها و خدمات کتابخانه‌ای داده می‌شود اما مدیران کانون در دوره‌های مختلف به جای این‌که این بودجه را صرف خرید کتاب‌های مناسب از ناشران بکنند، خودشان کتاب چاپ کرده‌اند و خودشان کل تیراژ کتاب را از خودشان خریده‌اند و کتابخانه‌ها را با کتاب‌های کانون انباشته‌اند و یک کتاب یا مجله غیرکانونی به کتابخانه‌ها نفرستاده‌اند. وقتی کانون کتابخانه نداشته باشد و این بودجه حذف شود، پس انتشارات هم که توزیع و فروشگاه و مشتری ندارد تعطیل می‌شود. فروشگاه‌های کانون هم که همگی ضررده و بیشتر تعطیل هستند. سایر تولیدات هم که در هیچ مغازه‌ای دیده نمی‌شوند. پس شک نکنید کانون بدون کتابخانه‌هایش نمی‌تواند پابرجا بماند.

من می‌گویم با پیگیری اهل فرهنگ بحث واگذاری کتابخانه ها منتفی خواهد شد و بودجه‌های سابق کانون که به دلیل برخی تخلفات و بعضی بی‌قانونی‌ها و بسیاری ناکارآمدی‌ها محل تردید جدی بوده، بیشتر از پیش برقرار می‌شود و آب از آب تکان نمی‌خورد. بعد از آن چه خواهد شد؟ آیا این کانون که امروز می‌بینیم همان کانونی است که دوستش داریم؟ آیا از مدیران فعلی و بعدی کانون انتظار معجزه داریم؟ آیا ندیده‌ایم با هر مدیری که آمد بخشی از دارایی‌های مادی و معنوی کانون گم شد؟

کانون عزیز و پاره دل ماست؛ مادر ماست و این عزیز دل ما سخت بیمار است و بیماری چنان در جای‌جای اندامش ریشه دوانده که شاید مرگ و یا قطع عضوش ناگزیر باشد. گم شدن اندام این شیر بی یال و دم و اشکم چنان گسترده شده که حالا دست و پایش را هم قرار است واگذار کنند. مگر مرکز موسیقی، جشنواره مطبوعات، فروشگاه‌ها، چاپخانه، زمین‌ها، چندین مجله کانونی، روشنان و پویش، فهرست کتاب‌ها و فهرست مقالات سالیانه، آرشیو روزآمد کتب و نشریات خارجی و چه و چه در این سال‌ها گم نشدند؟

من از واگذاری کتابخانه‌های کانون بسیار اندوهگین خواهم شد و امیدوارم چنین نشود. من امیدوارم کانون بماند و روزامد و قانون‌مدار و پیشرو و ایده‌آل شود. اما می‌ترسم چرخه پر خطا و ناکارآمد فعلی تکرار شود و این شرکت دولتی که قرار بوده بزرگتر و حامی اهل قلم و هنرمندان و بخش خصوصی و نهادهای مدنی باشد و حالا رقیب آنها شده، روزی به دلیل ناکارآمدی و ضرردهی از پای بیافتد.

شاید روزی عقلانیت جمعی و مصالح عمومی اقتضا کند که کانون به جای یک شرکت بزرگ و زیان‌ده خصولتی به یک نهاد ملی و فرادستی بدل شود. نهادی چابک، شفاف، قانون‌مدار و پر تاثیر که کتابخانه ملی ادبیات کودک و نوجوان و موزه ملی کودک را در کشور مدیریت کند. جشنواره‌های ملی و بین‌المللی انیمیشن و قصه‌گویی و پژوهش و کتاب و مطبوعات کودک برگزار کند. پژوهش‌های فرهنگ و هنر و ادبیات کودک و نوجوان را حمایت کند. کتاب‌های مرجع و نظری و تخصصی منتشر کند و نمایندگی همه اهل قلم و هنر ایران را در اسیتژ، آسی‌سی‌یو، مسابقات جهانی تصویرگری، نمایشگاه‌های بین‌المللی نقاشی کودکان و دیگر نهادهای بین‌المللی تقبل کند.»