خطر حلقههای ضعیف زنجیر

اگر بهترین و کارآترین قوانین تهیه و تدوین شوند، اما نهاد قانونگذار مهر تصویب بر آنها نزند؛ اگر شایستهترین و خلاقترین نیروها آموزش ببینند و تربیت شوند، اما نهاد گزینش آنها را تایید صلاحیت نکند و اگر تیم فوتبالی با بازیکنان سرآمد، به استثنای خط دفاعی ضعیف، گرد هم آورده شوند، در هر یک از این موارد نتیجه و برآیند کلی چه خواهد بود؟ جمله قدیمی «قدرت یک زنجیر به اندازه ضعیفترین حلقه آن...
اما این مایکل کرامر بود که در سال1993 با نظریه و مدل O-Ring خود (به معنای حلقه لاستیکی آببند) نشان داد در بسیاری از فرآیندهای سیاستگذاری، تولیدی و مدیریتی، کیفیت عملکرد تکتک اجزای سیستم بهشدت به هم وابسته است. ضعف حتی در یک حلقه و بخش، کل زنجیره ارزش را مختل میکند. به بیان دیگر کیفیت و بهرهوری و عملکرد کلی یک مجموعه یا حتی یک کشور را عضو یا عنصر با بدترین بهرهوری تعیین میکند. به این ترتیب، در کشورهایی که اجزای نهادهای حکمرانی، زیرساختی، آموزشی، یا فناوری ناکامل یا ناهمسطح است، در دام توسعهنیافتگی گرفتار میشوند. حتی اگر منابع طبیعی، سرمایه فیزیکی یا استعداد بالایی دارند.
آنچه باعث اعتبار علمی و حتی نوبل اقتصادی (در سال 2019) برای مایکل کرامر شد چند تفاوت اساسی و نوآوری در روش او بود:
1. فرمولبندی ریاضی دقیق و مدلسازی اقتصاد کلان: کرامر این اصل شهودی را به زبان ریاضی در قالب یک مدل صریح اقتصادی برای بازار کار و تولید در اقتصادهای در حال توسعه فرموله و ثابت کرد در فعالیتهای با وابستگی زیاد بین مراحل، تفاوت اندک در کیفیت یک حلقه باعث تفاوتهای بسیار بزرگ در کل خروجی میشود. به همین دلیل، افراد با بهرهوری بالا تمایل دارند فقط با افراد دیگر با بهرهوری بالا همکاری کنند؛ چون کار مشترک با افراد ضعیف باعث میشود، ارزش مهارت آنها از بین برود. این مدل برای نخستینبار نشان داد چرا ممکن است کشورهای فقیر و غنی بهطور پایدار در سطوح بهرهوری کاملا متفاوت باقی بمانند، حتی اگر سرمایه انسانی مشابهی داشته باشند و چرا کشورهای توسعهیافته نیروی انسانی قوی را جذب میکنند و فقرا در دور باطل میافتند.
2. تشخیص اهمیت کیفیت در برابر کمیت در تولید: در بسیاری از مدلهای کلاسیک اقتصادی، کیفیت کار افراد کمتر مورد توجه بود. اما کرامر نشان داد در پروژههایی که به دقت و کیفیت بالا و هماهنگی دقیق بین اجزا نیاز است (مانند تولید دارو، برنامهنویسی نرمافزار، دیپلماسی یا امنیت و دفاع ملی)، ترکیب افراد ضعیف با افراد قوی باعث افت شدید کل کار میشود، چون کیفیت ضعیف یکی باعث شکست پروژه میشود.
3. کاربردهای سیاسی و نهادی گسترده: مدل O-Ring کرامر الهامبخش بسیاری از پژوهشها در حوزههای توسعه نهادی، سیاستگذاری عمومی، اقتصاد آموزش، طراحی تیمها و زنجیره تامین جهانی شد.
4. تلفیق استعاره تاریخی با تحلیل اقتصادی: نکته کلیدی این بود که کرامر از حادثه فاجعهبار و ملموس شاتل چلنجر که ضعیفبودن حلقه کوچک لاستیکی در اتصالات موشکهای تقویتی جامد منجر به فاجعه شد، الهام گرفت و آن را با مهارت به مدلی نظری و قابلتحلیل تبدیل کرد که فورا توجه محافل آکادمیک را جلب کرد.
در مورد علل توسعهنیافتگی ایران هم میتوان از این نظریه برای توضیح این واقعیت استفاده کرد که با وجود منابع طبیعی فراوان، نیروی انسانی متخصص و بسیاری زیرساختها، ضعفهایی مانند چالشهای نهادی، ناکارآمدی نظام گزینشی و آموزشی، عدم شفافیت اطلاعات و ساختارهای اداری، مانند حلقههای ضعیف یک زنجیر عمل میکنند. توسعه همهجانبه، از ترکیب چند عنصر خوب و قوی با تعدادی عنصر بد و ضعیف محقق نمیشود، بلکه پروژهای «سیستمی» با زنجیرهای از همافزاییها است.
یک مثال روشن از حلقه ضعیف، مورد گزینش در نظام اداری و استخدامی ایران است. اگر نظام حکمرانی افراد را فقط بر پایه وفاداری سیاسی انتخاب کند، به احتمال زیاد برخی افراد که دانش، مهارت و تجربه پایینی دارند وارد پستهای کلیدی میشوند. عملکرد ضعیف این افراد، کل زنجیره سیاستگذاری و تصمیمگیری را تضعیف میکند، حتی اگر برخی وزرا یا مدیران بسیار توانمند باشند. با بهرهگیری از نظریه O-Ring، میتوان نظام گزینش نیروی انسانی در ایران (بهویژه در نهادهای حاکمیتی، دولتی، و دانشگاهی) را بهعنوان یک حلقه بحرانی (Critical O-Ring) تحلیل کرد که اختلال یا ناکارآمدی آن، پیامدهایی بهمراتب فراتر از حوزه منابع انسانی دارد و کل سازوکار توسعه را تضعیف میکند.
اگر هدف واقعی گزینش نه الزاما گزینش شایستهترینها، بلکه فقط نیروهای وفادار به ایدئولوژی و نظام سیاسی باشد، در فیلترها و مصاحبهها ارزیابی تنها بر پایه عقیده، مذهب، التزام عملی، پوشش، سابقه خانوادگی یا امنیتی بوده و استعدادها و نخبگان با اندیشه مستقل، پرسشگر، یا فاقد سابقه «مورد تایید» حذف و کنار گذاشته شوند، نتیجه چنین استخدامهایی جذب نیروهای با وفاداری [احتمالا] بالا اما توان تخصصی پایین یا روحیه منفعلانه و ماندن در «منطقه امن» است و پیامدهای کلان آن احتمالا با کارآمدی پایین ادارات، دانشگاهها، نظام قضایی، سیاستگذاری، آموزش، و توسعه علمی مشخص میشود.
چرا گزینش غلط، یک O-Ring بحرانی و سرنوشتساز است؟ چون در توسعه، نیروی انسانی محور و مبنای همه چیز است. اگر گزینش اولیه افراد بر اساس معیارهای ناکارآمد انجام شود، حتی با بودجه کلان، زیرساخت قوی و قانون خوب، عملا دچار رکود، محافظهکاری و میانمایگی و بلاتکلیفی میشود و رقابت سالم از بین میرود؛ سیاستگذاری عقلانی و علمی جای خود را به سیاستبازی و حکمرانی با چشمان بسته میدهد؛ فرار مغزها و مهاجرت نخبگان شدت میگیرد و کل فرآیند توسعه دچار افت میشود. یعنی ضعیفبودن این حلقه (نظام گزینش)، خروجی کل سیستم توسعهای را تحتالشعاع قرار میدهد. گزینش غیرعلمی و مبتنی بر وفاداری ایدئولوژیک، مانند O-Ring معیوبی است که حتی با بهترین اجزای دیگر، کل سیستم توسعهای را به زمین میزند. یک حلقه ضعیف در زنجیره تصمیمگیری یا خدمترسانی میتواند کل کارآیی سیستم را در جهت توسعه کاهش دهد.
راهکار پیشنهادی بر پایه نظریه O-Ring عبارت است از حذف فیلترهای ایدئولوژیک، امنیتی و سیاسی که با تخصص و شایستگی بیارتباطند؛ طراحی نظام گزینش بر پایه صلاحیت حرفهای، مهارت تحلیلی و کارآمدی تجربی؛ تضمین شفافیت و نظارت مستقل بر روند مصاحبهها و گزینشها و ساختار جذب و استخدام با الگوبرداری از نظامهای مبتنی بر شایستهسالاری.
ایران عزیز ما بهتازگی دورهای بیسابقه از حملات دو دولت تجاوزگر به خاک خود (در ابعاد مختلف سایبری، اطلاعاتی، نفوذ در سامانههای امنیتی و تخریب فیزیکی) را پشت سر گذاشت و این میتواند فرصتی بینظیر و استثنایی برای شناسایی و آشکارسازی حلقههای ضعیف و نقاط ضعف مدیریتی، اطلاعاتی و زیرساختی باشد. چنین رخدادهایی نقش آژیر خطر و شوک اصلاحی برای حلقههای ضعیف را ایفا میکنند و فرصتی فراهم میآورند تا اصلاح نهادی و مقاومسازی در دستور کار قرار گیرد. چنین حملاتی میتوانند بهعنوان Stress test یا «آزمون تنش» عمل کنند که برای شناسایی و تقویت حلقههای ضعیف، ارزیابی توانایی تحمل شرایط بحرانی و افزایش آمادگی استفاده شوند و درصورتیکه بتوانند تحلیل و ارزیابی دقیقی از شرایط موجود و نگاهی بیطرفانه و بدون تبعیض به عملکردها و نتایج در برابر ما قرار دهند و بازاندیشی و بازسازی واقعی در پی داشته باشند. درصورتیکه حملات دشمنان باعث برملاشدن ضعفهای نهادی و سیستمی شوند، میتوانند فرصتی عالی برای اصلاح و بازسازی باشند.
سخن پایانی اینکه نظریه O-Ring کمک میکند بفهمیم چرا توسعه ایران در سطح میانگین خود نمره نمیگیرد، بلکه با پایینترین نمرهاش سنجیده میشود. هرگونه سیاست توسعهگرا باید بهجای تمرکز بر بخشهای موفق، حلقههای بحرانی را ترمیم، توانمندسازی یا جایگزین کند. این مدل به ما یادآوری میکند که در مدیریت اقتصاد و سیاست، کیفیت ضعیفترین حلقه میتواند تعیینکننده سرنوشت کل سیستم باشد. تقویت تمام حلقههای زنجیره، ازجمله بخشهای بهظاهر کماهمیت، برای جلوگیری از شکست در رقابتها و جنگهای آینده ضروری است. این مدل بهویژه برای کشور در حال توسعهای مانند ایران، پیامی حیاتی دارد.
* اقتصاددان