خط ویژه | «زمستانِ گرمِ اروپا» و «زمستان سختِ ایران» به روایت BBC و شرق / مسابقه اصلاح طلبان با رسانه موساد برای روحیه دادن به جریان آشوب
روایت روز؛ خط ویژه - خط ویژه، رصدی است روزانه از لابهلای روزنامههای داخلی و عملیات رسانهای پایگاههای خبری رسانههای ضد انقلاب، در این رصد برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانههای داخلی و ضد انقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.
*******
«زمستانِ گرم اروپا» و «زمستان سختِ ایران» به روایت BBC و شرق
امپراطوری رسانه ای غرب، همواره در پی آن است تا به هیچ عنوان اخبار منفی از کشورهای غربی به کشورهای دیگر جهان و به خصوص کشورهای شرقی مخابره نشود. اما در ماههای اخیر اخبار مرتبط با «زمستان سخت در اروپا» به دفعات از سوی رسانه های غربی درز پیدا کرده است.
در اروپا و امریکا، رسانه ها ضمن هشدار درباره تبعات فراوان زمستان سخت، به طرق مختلف مردم را به صرفه جویی در انرژی تشویق می کنند. اما به دلیل بغرنج بودن وضعیت انرژی، این توصیه ها گاهی اوقات رنگ و بوی اجبار به خود می گیرد.
در همین رابطه اخیرا جدول خاموشی های روزانه در انگلیس و در سه سطح منتشر شده است. سطح یک شامل خانههایی در انگلیس میشود که سه بار در هفته دچار قطعی برق سه ساعته میشوند، اگرچه در برخی از بلوکها، خانهها در چهار نوبت دچار خاموشی میشوند. در سطح دو شاهد دو برابر شدن تعداد خاموشیها خواهند بود یعنی شش بار در هفته بدون برق خواهند بود که به 18 ساعت خاموشی میرسد. سطح سه شاهد افزایش بیشتر خاموشیها خواهیم بود و تعداد کاهشهای سه ساعته سه ساعت افزایش مییابد. این بدان معناست که خانوارهای انگلیسی هر هفته 27 ساعت از قطع برق رنج خواهند برد. اگر وضعیت برق تا این حد نگرانکننده بدتر شود، سطوح بحران بیشتری وجود دارد که میتواند باعث شود خانهها زمان بیشتری را بدون برق بگذرانند. در سطح پنج شاهد 15 خاموشی سه ساعته در هفته (45 ساعت) و در سطح شش 18 ساعت شاهد خاموشی کامل و قطع شبکه برق خواهند بود.
تبعات زمستان سخت در اروپا به هیچ عنوان قابل انکار نیست. آمریکا نیز با تبعات سخت زمستان سخت دست و پنجه نرم می کند. اما دراینسو جریان غربگرا ضمن انکار وضعیت بغرنج زمستان در اروپا و آمریکا، مدعی هستند که اتفاقا زمستان در اروپا، گرم است و این ایران و ما ایرانی ها هستیم که در زمستان سخت گرفتار شده ایم! این حجم حقارت و خودتحقیری، واقعا تأمل برانگیز و البته تأسف برانگیز است.
در همین رابطه روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «اروپای گرم و ایران سرد!» نوشت:«حداقل هشت کشور در اروپا دمای بالای ژانویه را تجربه میکنند. کشورهایی از جمله لهستان، دانمارک، هلند، لتونی، لیتوانی، بلاروس و جمهوری چک دمای بیسابقه 19 درجه سانتیگراد را ثبت کردند؛ دمایی که بیشتر در ماه می تجربه میشود و 18 درجه سانتیگراد بالاتر از میانگین سالانه یک درجه سانتیگراد در ماه ژانویه است... در آلمان، تقریبا 950 رکورد محلی بین 31 دسامبر تا دو ژانویه از نظر دمای بیشازحد گرم برای این فصل سال شکسته شده است. در جنوب فرانسه و شمال اسپانیا نیز با دمای 25 درجه سانتیگراد رکورد دما شکسته شد. این رویداد شدیدترین رویداد دمای تاریخ اروپا است.»
در ادامه این مطلب آمده است:«از سوی دیگر در ایران ما درحال سپریکردن یکی از سردترین ماههای دی در دهههای اخیر هستیم. هوای بهشدت سرد زمستانی مسئولان را بر آن داشت تا بیستم دیماه تمامی پروازهای فرودگاه بینالمللی مشهد را لغو کنند و شنبه 24 دیماه بیشتر ادارات، مدارس و دانشگاهها در اکثر استانها برای صرفهجویی در مصرف گاز تعطیل اعلام شد. درعینحال در همین تابستان سال 1401 رکورد گرما هم در ایران شکسته شد! رکورد دمای 66 سال گذشته گرمترین دمای اندازهگیریشده از سال 1335 تا شهریور 1401 از ایستگاه هواشناسی آبادان در مرداد 1401، با دمای 53 درجه سانتیگراد گزارش شد. اکنون در دیماه 1401 حداقل دما در استانهای کرمان، خراسان رضوی و خراسان شمالی به حدود 30 درجه زیر صفر رسیده است.»
لازم به ذکر است که طیف اصلاح طلب و جریان غربگرا، علاوه بر انکار زمستان سخت در اروپا، قصور و تقصیر دولت روحانی در مسئله تأمین گاز را هم سانسور می کند. با وجود اهمیت ذخیرهسازی گاز در ایران برای مدیریت پیک مصرف زمستانی، در دولت قبل شرکت ذخیرهسازی گاز بدون هیچ دلیل منطقی منحل شد و در 8 سال گذشته هیچ توجهی به پروژههای ذخیرهسازی گاز نشد. کارشناسان معتقدند که اگر پروژههای ذخیرهسازی در دولت گذشته کنار گذاشته نمیشد هماکنون روزانه 100 میلیون متر مکعب به عرضه گاز ایران افزوده میشد و نه تنها کمبود گازی در کشور وجود نداشت بلکه تمامی سوخت نیروگاهها با گاز طبیعی تامین میشد و با صادرات گازوئیل و مازوت آزاد شده، سالانه 8 میلیارد دلار نصیب کشور می شد.
گفتنی است فضاسازی رسانه های اصلاح طلب درباره زمستان در اروپا و همچنین زمستان در ایران، دقیقا همراستا با عملیات روانی رسانه های ضدانقلاب از جمله بی بی سی فارسی و اینترنشنال و صدای آمریکا است.
مسابقه اصلاح طلبان با رسانه موساد برای روحیه دادن به جریان آشوب
بنابر مستندات متعدد در ماههای گذشته شاهد یک جنگ ترکیبی تمام عیار علیه ملت ایران بودیم. ظاهر ماجرا، اعتراض به مسئله حجاب بود، اما باطن ماجرا و اصل قضیه، براندازی حاکمیت در ایران با دست گذاشتن بر گسل های مختلف از جمله گسل های جنسیتی، قومیتی، شیعه - سنی و گسل های مذهبی بود.
اما در نهایت با واکنش هوشمندانه مردم، این پروژه ضدایرانی به نتیجه نرسید. چرا که اهداف شوم آن برای مردم کشورمان آشکار شد. یکی از این اهداف، تکه تکه کردن ایران و دیگری به راه انداختن جنگ داخلی بود.
اما حالا با اینکه این پروژه علیرغم سرمایه گذاری هنگفت، با شکست سنگینی مواجه شده است، دو طیف همچنان مشغول خرید زمان و روحیه دادن به بدنه جریان آشوب هستند. یک طیف، رسانه های معاند هستند و طیف دیگر نیز رسانه های منتسب به جریان تندرو اصلاح طلب.
در همین رابطه، «حمیدرضا جلایی پور» از فعالین تندرو اصلاح طلب اخیرا در اظهارنظری گفته است:«خیزش اعتراضی مهسا در صد و ده روز گذشته و در پاییز 1401 به حکومت نشان داد که راهبردهایش سراب و بیکفایت است. روشن است که در این بحران نخبگان نمیآیند از حکومت خطاکار حمایت کنند و ورزشکاران و هنرمندان هم مردم معترض را رها نمیکنند که دل حکومت خطاکار را به دست بیاورند!».
وی در ادامه تصریح کرده است:«نخبگان جایشان در اعتراضات خالی نبود. آنها مرتب به حکومت هشدار میدادند. ولی در دو دهه گذشته نخبگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از سوی حکومت از عرصه رسمی جارو شدند. دلیل من چیست، دلیلم روشن است. پس از پایان جنگ و خصوصا از سال 76 به بعد اکثر نخبگان کشور، اصلاحجویانه و از طریق سازکارهای مدنی، اصلاحی و انتخابات با حاکمیت دست به تعامل زدند و جامعه مدنی ایران داشت احیا میشد. هسته اصلی قدرت در برابر این موج حضور نخبگان و اصلاحجویی، به صورت سازمانیافته با کمک دولت پنهان و بعد با کمک دولت موازی دست به مقاومت زد. و در انتخابات 98 و 1400 و با اخلال مستمر در سرعت اینترنت (طرح صیانت) سیلی نهایی را به آنها زد و اصلاحجویی را در حکومت قفل و جامعه مدنی را به مهار کشید.»
بهتر است آقای جلایی پور بجای این قبیل معرکه گیری ها به چند سوال پاسخ دهد. چرا جریان اصلاح طلب هیچگاه مرز خود را با جریان معاند به صورت صریح و آشکار مشخص نمی کند؟ چرا این طیف در آشوب های اخیر با تروریست های تجزیه طلب و منافقین و اسرائیل و آل سعود و آمریکا و انگلیس همصدا شد؟!
چرا جریان اصلاح طلب در سال 1400 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری علیرغم تبلیغات سنگین و فراخوان هایی که امثال خاتمی منتشر کردند، تنها حدود دو میلیون و چهارصدهزار رأی آورد؟!
چرا سرلیست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم در تهران، علیرغم تبلیغات وسیع و فراوان، تنها حدود 70 هزار رأی آورد؟! چرا فعالین و رسانه های اصلاح طلب حاضر نیستند صدای مردم در تشییع حاج قاسم و سالگرد شهادت وی و راهپیمایی 13 آبان و تشییع شهدای مدافع امنیت و... را بشنوند؟! آیا این قبیل رفتارها مصداق دیکتاتوری نیست؟!
نکته قابل تأمل اینجاست که نوع مواجهه امثال جلایی پور با آشوب های ماههای گذشته و نحوه توصیف آن دقیقا مشابه خط رسانه ای و ادبیاتی است که اینترنشنال (به عنوان یکی از بازوهای موساد) به کار می برد.
پایان پیام /.