دانشگاه گذرگاه بهتری از فرهنگستان برای واژهگزینی نیست؟
با توجه به آنکه دانشگاهها و پژوهشگاهها دروازه ورود بسیاری از این واژهها هستند، عملا نخستین مواجهه بخش وسیعی از کاربران ایرانی با این واژهها، ترجمهشان خواهد بود که در محیطهای علمی ایران به عنوان معادل در نظر گرفته شده و در نهایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مقام دیدهبان و دروازهبان، این واژگان را به عنوان معادل در ساختار رسمی نیز قرار داده است.
کوشش برای پاسداری از زبان فارسی از طریق فرهنگستان زبان و ادب فارسی در شرایطی برای بیش از نود سال در جریان است که با شتاب گرفتن توسعه علم و واژه سازی پرتعداد روزانه، مکانیزم کنونی کارکرد پیشین را برای واژه گزینی موثر و فراگیر ندارد و همین مسئله اهمیت در نظر گرفتن سازوکارهای تازه برای تداوم حفاظت از ادبیات فارسی را مشهود میسازد.
به گزارش «نابناک»؛ فرهنگستان ایران از 29 اردیبهشت 1314 برای اصلاح زبان و خط فارسی پایه گذاری شد و سپس فرهنگستان دوم از 1347 با عنوان فرهنگستان زبان ایران این مسیر را ادامه داد و در نهایت فرهنگستان سوم تحت عنوان فرهنگستان زبان و ادب فارسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سال 1369 فعال شد و تاکنون با هدف حفظ زبان و ادبیات فارسی و حفظ قلمرو این زبان با توسعه واژگانی و مناسب سازی قواعد با در نظر گرفتن ریشههای تاریخی و ملاحظات روزمره برپا است.
کوششها برای واژه گزینی به خصوص در دهههای نخست عمر فرهنگستان موثرتر بود، چرا که سرعت خلق واژهها و گردش واژگان در افواه عمومی به مراتب کندتر از دوران معاصر بود و فرصت کافی برای خلق و رواج واژهها پیش از جاافتادنشان فراهم باشد. اکنون اما این روش کارکرد موثری ندارد و علی رغم کوششهای فرهنگستان ادب و زبان فارسی، سرعت خلق واژگان به ویژه واژگان انگلیسی و ورود آنها به زبان فارسی، آنچنان بالاست که فرصت کافی برای خلق واژه جایگزین - پیش از آنکه واژهها مذکور - در فضای ایران جابیافتد، را نمیدهد.
بر اساس برخی برآوردها، فقط در زبان انگلیسی روزانه دو کلمه جدید خلق میشود و این دو کلمه به جز کلمات و عباراتی است که دیگر زبانهای خارجی وارد زبان فارسی میشوند. بزرگترین منشاء ورود کلمات انگلیسی کالاهای مصرفی است اما حتی واژگان این کالاها نیز قبل از عبور از دروازه گمرک کشورها، در جای دیگری ثبت میشود: مراکز علمی. دانشگاهها و پژوهشگاهها منشاء اصلی بخش عمده واژگان تازهای است که در این عصر خلق میشوند و با توجه به سرعت بالای رشد علم، شمار واژگان تازه نیز پرتعداد است.
یک روش این است که فرهنگستان همچون اورژانس تغییر وضعیت دهد و روزانه هزاران منابع را بررسی و تازهترین واژهها را شناسایی و در لحظه واژه گزینی کند. این روش هم بودجه بسیار کلانی را میطلبد و هم نیازمند منابع انسانی فراوانی است. با این حال نکته مهمتر این است واژههای خلق شده در این بستر - با وجود برخی از شماری کارگروه تخصصی - لزوما کارآمدی لازم را نخواهد داشت و فراگیر نخواهد شد، چرا که لزوما از دل فضای مرتبط درنیامده است. این فرآیند محدود به ایران نیست و در برخی کشورها از جمله فرانسه نیز شیوه مشابهی در جریان است که به قدر کفایت موثر واقع نشده است.
از این منظر شاید بتوان راه دیگری در پیش گرفت و آن هم سپردن واژه گزینی به نهادهای دانشگاهی است. در این شیوه همه دانشجویان و اساتید میبایست یکی از دروس عمومی که مطالعه میکنند، واژه گزینی باشد. بدین ترتیب از دانشجویان خواسته میشود همه مقالاتی که در محیط دانشگاه یا پژوهشگاه ترجمه و تنظیم میکنند، با خلق واژههای فارسی به جای واژههای انگلیسی یا فرانسه همراه باشد. سپس از میان واژگان خلق شده، فرهنگستان بهترین و مصلح ترین واژگان جایگزین را به عنوان واژه برتر و مناسب تایید و ترویج نماید.
با توجه به آنکه دانشگاهها و پژوهشگاهها دروازه ورود بسیاری از این واژهها هستند، عملا نخستین مواجهه بخش وسیعی از کاربران ایرانی با این واژهها، ترجمهشان خواهد بود که در محیطهای علمی ایران به عنوان معادل در نظر گرفته شده و در نهایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مقام دیدهبان و دروازهبان، این واژگان را به عنوان معادل در ساختار رسمی نیز قرار داده است. آیا این ایده که سرعت جایگزینی واژه فارسی با واژههای انگلیسی را به شدت افزایش خواهد داد، اجرایی خواهد شد و مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت؟