درباره علی اصغر شعرباف
تهران - ایرنا - علی اصغر شعرباف از برجستهترین و شهیرترین چهرههای معماری و مرمتکاری سنتی ایران به شمار میرود. از جمله فعالیتهای شاخص معماری وی میتوان مدرسه سپهسالار (شهید مطهری)، نمایشگاه بینالمللی تهران، مسجد دانشگاه صنعتی شریف، بازار مبل ارزی یافتآباد، بنای شهدای هفت تیر در بهشت زهرای تهران و زیرزمین تالار الماس کاخ گلستان را نام برد.
امروز معماری سنتی مثل سابق نیست. درد کار امروز زیاد شده و کسی آن را دوا نمیکند. سابق فلان معمار آبرویش را میخواست اما امروز بسیاری از معماران سنتی فقط به پول فکر میکنند. من در این مدت 60 سالی که روی آثار تاریخی کار کرده و معماری سنتی را دنبال میکردم، شاگردان زیادی داشتم؛ اما امروز همه آنها به دنبال پول هستند و از آنجایی که کار با سازمان میراث فرهنگی پول ندارد، ترجیح میدهند، کار دیگری انجام دهند. در حال حاضر کار خوبی در زمینه معماری سنتی نمیشود و تعداد افرادی که کار را به خوبی بلد باشند، خیلی کم است. بسیاری از معماران سنتی که امروز با سازمان میراث فرهنگی همکاری میکنند، فرق بین گچ و خاک را هم نمیدانند؛ چه برسد به معماری سنتی. این ها بخشی از گفت و گوی علی اصغر شعرباف درباره معماری سنتی ایران است. علیاصغر شعرباف، نامی شناخته شده و مشهور استادکاران معماری سنتی در ایران است. وی با بیش از 60 سال پیشینه فعالیت در بناهای تاریخی و مرمت آنها، یکی از پیشکسوتان این هنر کهن محسوب میشود. شعرباف علاوه بر معماری سنتی، نقشهای تازه مقرنس و گره هم میزد و بسیاری از آن ها را روی بناهای تاریخی پیاده کرده است.
او متولد 1310 خورشیدی در تهران است و از 10 سالگی به خواست پدرش حاج محمد شعرباف به کار تزیینات معماری که حرفه خانوادگی آنها بود، پرداخت. خودش میگوید تا 20 سالگی همراه پدر بوده و از آن هنگام راه خود را جدا میکند. معماری سنتی را به طور جدی از همین سالها آغاز میکند و در 35 سالگی با محمد کریم پیرنیا آشنا میشود. همکاری با پیرنیا نقطه عطف فعالیتهای شعرباف بوده است. شعرباف میگوید: «من 1345 خورشیدی با استاد پیرنیا آشنا شدم. هیچ شخصی را ندیدم که به اندازه پیرنیا کار معماری را بفهمد. نه تنها با معماری سنتی آشنا بود که مدیریت را هم به خوبی میشناخت و با ارزش کار آشنا بود. آن زمان که با پیرنیا کار میکردم به من گفت که کتابی از کارهای خود منتشر کنم. جلد اول کتاب را با کمک پیرنیا منتشر کردم اما پس از رفتن او جلد دوم با مشکل مواجه شد و در آخر هم به کمک دوست دیگری منتشر شد.»
به جز محمد کریم پیرنا اصغر شعرباف در زمان جوانی از تجربه استادان ماهر و زبردستی چون حسین لرزاده و حاج محمد معمار کاشانی، کاشی تراش ها و کاشی کارهایی چون ابراهیم کاظم پور تجربههای بسیار کسب کرد و توانست در سنین جوانی به تنهایی انجام کارهای تزیینات معماری بویژه ترسیمات گرهها و کاربندیها را بر عهده گیرد. او درباره طرحهایش که بسیار بدیع و بی نظیر هستند چنین می گوید: «من تا به حال مقرنسها و گرههای زیادی کشیدهام و در بناها استفاده شده است. حتی 2 کتاب به نام گره و کاربندی آماده چاپ دارم که البته تا امروز موفق به چاپ آنها نشدهام. من از کوه، یخ و درخت، مقرنس و گره میگرفتم. یک بار با خانم بزرگمهری به پل دختر میرفتم که ماشین پنچر شد. کوه آمده بود، روی جاده را گرفته بود. از خانم بزرگمهری یه کاغذ گرفتم و طاق باز کف خیابان نشستم و مقرنس کشیدم. ما در آن زمان اینطور کار میکردیم ولی حالا کسی از اینکارها نمیکند.»
از جمله فعالیتهای معماری وی میتوان کارهای او در مسجد جامع ساوه، مسجد اعظم قم، مسجد سپهسالار، مدرسه سپهسالار (شهید مطهری)، امامزاده زید تهران، مسجد حضرت ابراهیم، نمایشگاه بینالمللی تهران، بقعه شیخ صفی در اردبیل، مسجد دانشگاه صنعتی شریف، بازار مبل ارزی یافتآباد، بنای شهدای هفت تیر در بهشت زهرای تهران و زیرزمین تالار الماس کاخ گلستان را نام برد.
او در کار مرمت بنا و بهخصوص مرمت تزیینات بناهای کهن نیز تبحر دارد. از آن جمله میتوان به مرمت عمارت بادگیر و تالار الماس و بخشهای تزییناتی بهویژه حوضخانه از مجموعه کاخهای سعدآباد در 1340 خورشیدی و نیز مرمت و بازسازی سردر بنای تاریخی عالی قاپوی قزوین نام برد. او در جوانی نیز در کنار پدرش در مرمت و بازسازی تکیهدولت که بعدها تخریب و ساختمان بانک ملی به جای آن ساخته شد، نیز حضور داشت. (1)
بیش از یک دهه بود که شعرباف از سازمان میراث فرهنگی بازنشسته شده بود اما هنوز هم به سراغ او می آمدند و از تجاربش در امور معماری بهره می گرفتند. خودش میگوید: «از وقتی که تصادف کردم دیگر نمیتوانم خیلی پای کار بروم اما هنوز هم وقتی دنبال من میآیند میروم. بیشتر برایشان طرح مقرنس و گره میزنم.» ماجرای تصادف شعرباف هم از این قرار است که مدتی برای کاشیکاری در حرم امام موسی کاظم (ع) مدتی را در عراق سپری میکرد. پروژهای که با همکاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با دولت عراق در حال انجام بود. شعرباف در کربلا تصادف کرد و هرچند به مدد پزشکان ایرانی سلامتیاش را بازیافت اما دیگر پای رفتن تا کاظمین را نداشت.
شعرباف در گفت و گوهای مختلف درباره وضعیت معماری سنتی در ایران به شدت گله مند بود و گویا آن اصالت و خلوص و خلاقیت گذشته را در آن نمی دید. وی میگوید: «امروز کار در معماری سنتی فرق کرده است. مثلا میآیند و دهانه گنبد را آهنکشی میکنند. آنهم دهانههای 5 یا 6 متری را که میخواهند کاشیکاری کنند. اما نمیدانند که اینکار چقدر اشتباه است. آهن در تابستان و زمستان، فعالیتهای متفاوتی دارد و به همین علت کاشیهای گنبد شروع به ریختن میکند. یادم هست که گنبدی را در اردبیل با 20 متر دهانه بدون آهن پوشاندم. معمارهای امروزی حتی تو قاطی کردن آب و سیمان هم مشکل دارند. نه درصد میفهمند و نه اینکه آنچه قاطی میکنند چه تناسبی با هم دارد. بعضیها فکر میکنند بین قیمت مصالحی که من با آنها کار میکنم با آنچه معمارهای امروزی کار میکنند، تفاوت است. اما در قیمت تفاوت چندانی وجود ندارد و تفاوت در سختی کار است. شعرباف درباره شیوههای کار معماری سنتی میگوید: مثلا برای کاشیکاری یک گنبد ابتدا باید پشت کاشی را آماده کرد. اینکارها را امروز کمتر شخصی انجام میدهد و به خاطر همین بعد از مدتی کاشیها میریزد. برای پشت کاشی به گچ نیمکوب، شیره انگور، خاک رس، لویی و آهک احتیاج است. امروز از گچ آسیاب شده استفاده میکنند و نمیدانند که زور گچ اینطوری گرفته میشود. باید گچ نیمکوب باشد و خود معمار آن را بکوبد. وی در ادامه میگوید: معماری که به کار آشنا باشد میداند که باید خاک رس را داخل بشکه بریزد و هم بزند. بعد که لرت خاک رس ته نشین شد از آب آن استفاده کند. بعد آهک را داخل بشکه بریزد و هم بزند و مثل خاک رس وقتی ته نشین شد از آب آهک استفاده کند. شیره انگور هم که به آن اضافه میشود و به این شکل وقتی پشت کاشی آماده شد دیگر نه رطوبت به کاشی میزند و نه اینکه کاشی کنده میشود. (2) علیاصغر شعرباف در 1391 خورشیدی برای یک عمر کوشش در هنرمعماری سنتی موفق به دریافت «نشان درجه یک دولت» در زمینه فرهنگ و هنر شد. وی سرانجام در دوم شهریور 1395 خورشیدی به دلیل مشکلات ریوی در 85 سالگی درگذشت.
منابع:
1. یوسف نژاد آزاده، علی اصغر شعرباف؛ معمار سنتی کار ایران. شهریور 1395
2. ظهوری حسن؛ علیاصغر شعرباف: معماری سنتی در حال از بین رفتن است؛ مهر 1393
*س_برچسبها_س*