«دزد راستگو» تصویر متفاوتی از لیام نیسون
«دزد راستگو» ساخته مارک ویلیامز، هرچند تا حدودی شباهتی به فیلم «ربوده شده» دارد اما در عین حال حاوی تصویر متفاوتی از لیام نیسون است و برخلاف گذشته تصویری بیگناه از او که در یک دل دام گرفتار شده را به تصویر نمیکشد.
فیلم سینمایی «دزد راستگو» ساخته مارک ویلیامز، هرچند تا حدودی شباهتی به فیلم «ربوده شده» دارد و کاراکتر اصلی همچنان در پی عدالت است اما در عین حال حاوی تصویر متفاوتی از لیام نیسون است و برخلاف گذشته تصویری بیگناه از او که در یک دل دام گرفتار شده را به تصویر نمیکشد.
به گزارش «تابناک»؛ فیلم سینمایی «دزد راستگو / Honest Thief» به کارگردانی مارک ویلیامز، روایت شخصی به نام «تام کارتر» با بازی لیام نیسون است که قبلا در نیروی دریایی مشغول خدمت بوده اما در هشت سال گذشته او مشغول دزدی از بانکها بوده است؛ آن هم با چنان دقتی که نیروهای دولتی هیچ سر نخی از هویت واقعی او ندارند. در این مسیر او توانسته که 9 میلیون دلار پول به دست بیاورد و درست مثل هر دزد دیگری که برای خودش احترام قائل باشد، او پولها را در داخل انباری نگه میدارد. اما هیچ چیزی مثل عاشق شدن نمیتواند که غرایز خلافکاری یک فرد را از بین ببرد، بنابراین «تام» یک سال پس از آشنایی با «انی» با بازی کیت والش تصمیم میگیرد تا مسیر درست و صداقت را پیش بگیرد.
برنامه او برای کنار گذاشتن و انکار کردن گذشته اش منطق داستان را متزلزل میکند. آیا او قرار است وکیل بگیرد و خودش را به پلیس معرفی کند؟ قرار است به سراغ رسانهها برود؟ قرار است کل پول را به خیریه بدهد؟ یا اینکه قرار است به صورت ناشناس با FBI تماس بگیرد و بگوید که یک مامور کهنهکار و خسته را باید ببیند؟ تصمیم او برای انتخاب گزینه آخر تنها یکی از عجیبترین تصمیمهایی است که شخصیتهای فیلمها مجبور میشوند بگیرند تا فیلمنامه طبق خواسته نویسندگان پیش برود.
عادلانه است که اگر بگوییم «لیام نیسون» میتواند نقش خودش را در خواب هم بازی کند. از زمانی که «نیسون» به عنوان ستاره فیلمهای اکشن با بازی در فیلم «ربوده شده / Taken» شناخته شد، میتوان چنین آثاری را تا حد خوبی پیشبینی کرد. آنها بر روی «نیسون» به عنوان یک پارتیزان ساکت و قوی تمرکز کردهاند که به دنبال برقراری عدالت است. فیلم «مرد راستگو» از همان ایده «مرد بیگناهی که به جرم نکرده متهم شده» به عنوان ایدهی اصلی خود استفاده میکند. «آلفرد هیچکاک» کل دوران کاری خود را صرف پیدا کردن راههای مختلف برای بیان همین ایده کرد اما خب «مارک ویلیامز» مشخصا و ابدا در حد و اندازههای او نیست.
فیلمنامه این اثر که حاصل همکاری مشترک کارگردان با «استیو آلدریچ» است، شبیه آن چیزهایی است که «هیچکاک» احتمالا به محض دیدن آن را رد میکرد، به این دلیل واضح و معقول که نبود خلاقیت و مقبولیت در بخش فرآیندهای نیروهای اجرایی قانونی و هوش آنها از ابتدا باعث نابودی پروژه خواهد شد.
اگرچه که فیلم «دزد راستگو» را به عنوان یک اثر «اکشن - هیجانی» معرفی میکنند اما در واقع نه اکشن است و نه هیجانی. به جز چند مورد صحنه تعقیب و گریز معدود، چیز زیادی نیست که بشود اسم «اکشن» را بر روی آن گذاشت و بدتر از آن حتی مقدار کمتری هست که بتوان اسم «هیجانانگیز» روی آن گذاشت.