جمعه 9 آذر 1403

دسته دختران؛ عاقبت خودنمایی

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
دسته دختران؛ عاقبت خودنمایی

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر؛ واکنش‌های عمومی به یک فیلم از مخاطبان عام تا خاص سینما پیرامون یک اثر سینمایی می‌تواند حکم کلی در مورد آن را بدهد. چیزی که از نظرات بینندگان جدی سینما برمی آید، فارغ از تحلیل و نظری که اینجا به تحریر در می‌آید، نشان می‌دهد دسته دختران یک شکست جدی نه برای سینمای ایران بلکه برای مدیران و تصمیم گیرانی‌ست که بودجه‌های هنگفت را...

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر؛ واکنش‌های عمومی به یک فیلم از مخاطبان عام تا خاص سینما پیرامون یک اثر سینمایی می‌تواند حکم کلی در مورد آن را بدهد. چیزی که از نظرات بینندگان جدی سینما برمی آید، فارغ از تحلیل و نظری که اینجا به تحریر در می‌آید، نشان می‌دهد دسته دختران یک شکست جدی نه برای سینمای ایران بلکه برای مدیران و تصمیم گیرانی‌ست که بودجه‌های هنگفت را صرف فیلمنامه‌هایی می‌کنند که یا فیلمنامه بد را نمی‌شناسند یا اگر هم بشناسند اسم‌ها دست و پایشان را برای عدم سرمایه گذاری می‌بندد. نمی‌خواهم بگویم فیلمنامه را نمی‌خوانند که اگر چنین باشد باید درهای این سینما را هر چه زودتر تخته کرد؛ به هر حال جلوی ضرر را هر کجا بگیری منفعت است. اما دسته دختران.

مدت هاست در سینمای کوچک و کم بضاعت سینمای ایران (البته در چند سال گذشته) تعاریف جدید و عجیبی از ژانرها ارائه می شود. سال ها پیش پس از جنگ هشت ساله بسیاری از کارگردانان و نویسندگان رسالت خود را بر آن دیدند که از سال های جنگ بسازند و بنویسند و ژانری شکل گرفت به نام سینمای دفاع مقدس که امثال ملاقلی پور پرچمدار این نوع سینما بودند. فیلم هایی که برای طیف خاصی ساخته نمی شد. انقلابی و غیر آن حداقل هنگام تماشای فیلم زیر یک پرچم بودند. در سالیان اخیر ژانر دفاع مقدس تبدیل شده به ژانر جنگ که کپی دسته چندم و تقلبی از سینمای فرامرزی‌ست که هیچ نسبتی با اینجا ندارد. منظور از کپی دسته چندم این است که اخیرا فیلمساز هر گاه احساس می‌کند می‌خواهد خود را به رخ بکشد و خودنمایی کند فیلمی جنگی می‌سازد و برای اینکه کمی هم اثر خود را به بیننده نزدیک کند جنگ هشت ساله را دستاویز قرار می‌دهد.

نتیجه می‌شود صدای توپ و تفنگ و تانک و خونریزی و یک سری شخصیت‌های پر سر و صدای پر هیاهو که جز دست گرفتن اسلحه کنش جدی ندارند و تبدیل به قهرمان نمی شوند و وقتی به قهرمان تبدیل نشوند نه تنها سرنوشت بلکه زنده ماندن یا نماندن آنها کامل برای مخاطب سینما بی‌اهمیت است. باید دید که ما چرا به این روز افتاده‌ایم. روزگاری حاتمی‌کیا با یک هواپیما در ابعاد اسباب بازی فیلمی درخشان مثل مهاجر می سازد که بعد از سه دهه هنوز در ذهن مخاطب دیروز و امروز ماندگار است و امروز با بزرگ‌ترین و عجیب‌ترین بودجه‌ها فیلمی ساخته می‌شود بدون کارکرد، بدون روایت و فیلمنامه‌ای بی‌مایه و تهی از قصه با تاریخ مصرف کوتاه.

دسته دختران قرار است راوی نقش پررنگ زنان در دفاع مقدس باشد. داستان دخترانی که اسلحه به دست گرفته اند تا زادگاهشان خرمشهر دفاع کنند در حالی که به وضوح می‌بینیم مسئله و دغدغه هیچ کدام زادگاهشان نیست. عده‌ای فراری از خانواده اند (به دلایل گوناگون) که ما دغدغه خاک و وطن در آنها نمی بینیم و درنتیجه وقتی مسئله این‌ها وطن و خاک نیست، بیننده چرا باید با این دختران ارتباط برقرار کند و نسبتی داشته باشد و در انتها آنان را قهرمان خود بداند؟ کاش فیلمسازان بدانند برای خودنمایی نیازی به یک لوکیشن در مناطق جنگی و تعدادی انفجار و خون ریزی مداوم نیست. کافی‌ست فیلمی بسازند که خود آنرا باور کنند. آنگاه شاید قهرمان خلق و ژانر دفاع مقدس احیا شود.

بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.