"رامبد جوان" مردم را با کرونا تنها گذاشت!/ حسین مرعشی؛ از فتنه 88 تا فتنه 98
یک فعال چپ با اشاره به شکست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم، از این گفته است که همه مردم باید در انتخابات شرکت میکردند و به ما رأی میدادند!
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری - تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
"رامبد جوان" مردم را با کرونا تنها گذاشت!
رامبد جوان، کمدین و از چهرههای سینما و تلویزیون کشورمان که سازنده برنامه مشهور "خندوانه" نیز هست، در آخرین پست اینستاگرامی خود اعلام کرد که فعلا برنامه خندوانه را نمیسازد!
جوان در این پست نوشته است:
"فصل جدید خندوانه بماند برای روزهایی که بیدغدغهتر زیر یک سقف جمع میشویم.
بماند برای روزهایی که با خیال آسوده، نفس عمیق میکشیم.
بماند برای روزهایی که اگر یکی از ما عطسه کرد، دیگران با صدای بلند به او بگویند: عافیت باشه.
بماند برای روزهایی که من و گروهم هم دل خوش داشته باشیم که بخواهیم با شما تقسیم کنیم.
بماند برای روزهای بهتر.
خندوانه بماند برای روزهایی دورتر.
به امید عافیت، سعادت و همدلی.
دلتنگ شما، رامبد جوان
دهم اسفند سال نود و هشت"!
*این اعلام آقای جوان در حالیست که پیش از این اعلام شده بود فصل جدید خندوانه ساخته خواهد شد.
اما غیر از تمام این اعلامیهها نیز انتظار عمومی این بود که آقای جوان بعنوان کسی که در رسانه ملی برنامههای طنز و پر مخاطب را میسازد؛ در این روزهای شیوع بیماری و مشکلات دیگر که مردممان نیاز بیشتری به روحیه و شادابی دارند؛ به کمک مردم بیاید نه اینکه نیستی و نبود خود را اعلام کند.
آیا این حق مردم نیست که وقتی مخاطب یک سازنده یا کمدین میشوند، پولهای خود را به سمت کارهای او و تبلیغاتش روانه میکنند و باعث ثروتمندی او میشوند؛ در روزگار مشکلات نیز پاسخ اینهمه محبت خود را ببینند؟!
آقای جوان آیا میداند که زندگی توأمان در ایران و کانادا و اینهمه بهروزی خود را وامدار و مدیون همین مردمی است که آنها را در روزگار مشکلات تنها گذاشت؟
این انتظار زیادی نبود که رامبد جوان هم مثل "مهران مدیری" در کنار مردم باشد و حتی در روزهای شیوع بیماری نیز برای مردم، برنامههای شاداب بسازد.
همانطور که برخی چهرهها و کمدینهای سینما و تلویزیون در دهه شصت نیز هنگام بمبارانها؛ در پناهگاه برای مردم استندآپ کمدی اجرا میکردند و به مردم روحیه میدادند.
***
کسانی که میگفتند تقلب شده؛ حالا میگویند مردم بیاعتماد شدهاند!
حسین مرعشی؛ از فتنه 88 تا فتنه 98
روزنامه همشهری، ارگان شهرداری تهران در شماره یکشنبه گذشته خود و در گزارشی که تیتر یکم این روزنامه را نیز به خود اختصاص داد مدعی بیاعتمادی مردم به حکومت و نظام اسلامی شد!
همشهری در این گزارش همچنین با حسین مرعشی، شهیندخت مولاوردی، الهه کولایی و غلامرضا ظریفیان نیز مصاحبه کرده است و این چهرههای اصلاحطلب نیز هریک به نوبه خود بر این ادعا صحه گذاشتهاند.
حسین مرعشی، که از بازداشت شدگان فتنه 88 نیز هست در بخشی از این مصاحبه گفته است: آثار ناکارآمدی نظام مدیریت سیاسی و اقتصادی در کشور، چه آن بخشهایی که در سطح کلان به حاکمیت مربوط است و چه آن بخشی که به قوه مجریه مربوط میشود، در زندگی مردم بروز کرده است و فشارها و نارضایتی عمومی را بهدنبال داشته است. وقتی که یک سیستم مدیریتی نمیتواند کشور را در بحرانهای منطقهای و بینالمللی و اقتصادی به خوبی مدیریت کند و شکاف قابل توجهی میان درآمد و هزینه مردم ایجاد میشود، مدیران اقتصادی خانوارها و بنگاهها در تامین حداقلهای افراد تحت تکفل خود گرفتار میشوند، طبیعی است که شاهد نارضایتی و در نهایت تشدید بدبینیها باشیم.
او همچنین تصریح میکند: باید بپذیریم که یک شکافی میان خواستهها و منویات سیاسی با بدنه جامعه بهوجود آمده است؛ بدنه جامعه چیزی را میپسندد که جمهوری اسلامی آن را مصلحت نمیداند و جمهوری اسلامی هم چیزهایی را مصلحت میداند که جامعه آن را نمیپذیرد. بنابراین شکاف سیاسی میان دولت و مردم عمیق شده است.[1]
*ادعای بیاعتماد بودن مردم ایران به حاکمیت و القای بحران، حتما از ادعای تقلب در انتخابات سال 88 بدتر و خطرناکتر است...
اما شوربختانه کسانی از خواص، متوجه این معنی و این عملیات خطرناک رجال اصلاحات علیه نظام اسلامی نیستند و نمیدانند که در فرجام این عملیات روانی، ممکن است نه از تاک نشان ماند نه از تاکنشان.
ما در مجموعه وبلاگ مشرق بارها و بارها درباره این ادعای خطرناک اصلاحطلبان مطالبی را به مخاطبان محترم ارائه و تأکید کردهایم که چپها هرگز حتی یک برگ سند در زمینه این ادعا ندارند و تمام امید آنها به تخریب فضای ذهنی مردم است.
تخریبی که البته تاکنون رخدادهایی مثل اغتشاشات دیماه 96 و آبان 98 و ایضا کاهش مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم را نیز رقم زده است و به "فردای براندازی" نیز میاندیشد.[2]
بایستی اشاره کرد که در پرتو همین عملیات روانی است که تئوریسینهای اصلاحطلب از عامالبلوی شدن جامعه ایرانی سخن میگویند، در ستاد دولت از لزوم به خیابان کشاندن جمعیت میلیونی علیه نظام سخن میرانند و یا حتی با صراحتی مثالزدنی! از این میگویند که اگر مردم به خیابانها آمدند باید نقاط حساس نظام را نیز اشغال کنند.[3]
جالب است که مثلا تولد هر 3 معنای پیشگفته متعلق به قبل از اغتشاشات آبان است اما عدم برخورد روشنگرانه با آنها سببساز پیشلرزهای مثل حادثه آبان شد.
پس از این مقدمه، حقیقتی دیگر را نیز باید به اقتراح گذاشت و آن اینکه نقش خواص در جامعه چیست؟ و اهمیت این نقش تا کجاست که خواص یک جامعه میتوانند عاشورا را رقم بزنند و یا مانع آن شوند؟
آیا نخبگان عزیز ما میدانند که افکار عمومی با سرانگشت "مراجع اجتماعی" حرکت میکنند و حرفی که در زمزمه مردم است، همان حرفی که خواص میگویند؟!
اگر میدانند پس اکنون بهتر و دقیقتر مشخص میشود که چرا ممکن است در پس القای بدون سند بیاعتمادی به نظام! اثری نه از تاک بماند نه از تاکنشان...
آیا کسی به مردم خواهد گفت که بیاعتمادی به نظام یعنی بیرون کشیدن پسانداز از بانکها، عدم رعایت قوانین موضوعه کشور، عدم بروز رخدادهایی مثل "نه دی" و بیاعتمادی مردم به نهادهای خیریه حاکمیتی...؟![4]
ما همچنین در اشاره به آقای مرعشی که مدعی خواست متفاوت مردم و حاکمیت است این نکته را بیان میکنیم که جنس مردم با جنس مثل مرعشی و برخی دوستان او متفاوت است که دچار تفکر اشرافی هستند، صراحتا میگویند ما لیبرالیم، با پروازهای چارتر خانوادگی به مسافرت میروند و منتقد رویکرد انقلابی نظام هستند.
مردم و حاکمیت بر خلاف ادعای مرعشی و دوستان او؛ مشترکا خواستهاند که 5 نیاز اصلی جامعه در سایهسار اسلام ناب محقق شود و مستضعفین جهان نیز از تابش نور اسلام ناب در ایران بهرهمند باشند.
خواستهای که صد البته در مسیر پیشرفت است و حتما اگر نبود مشکلاتی که دولتهای برساخته تفکر آقای مرعشی و دوستان ایشان بوجود آوردهاند؛ این سرعت پیشرفت دهها برابر نیز میشد.
اکنون اگر خواستههای مرعشی و برخی دوستان لیبرال او با این خواسته مشترک مردم و حاکمیت تفاوت دارد (که حتما دارد!) بایستی درباره این تفاوت خواستهها به بحث نشست و نتیجه را به قضاوت مردم گذاشت.
چه اینکه یک نگاه ساده به زندگی مرعشی و همقطارانش نشان میدهد آنها در نیازهای اصلی خود (از جمله امنیت، خوراک، پوشاک، مسکن) دقیقا هیچ مشکلی ندارند و به جای شکرگزاری؛ مطالبه ناحقی از حاکمیت دارند که مردم ندارند.
به سخن دیگر همانگونه که مطالبه سال 88 آنها از نظام اسلامی بهحق بود؛ مطالبه فعلی آنها از نظام اسلامی هم به حق است!!! و مخاطبان آنها باید بدانند همانطور که مرعشی و دوستانش پس از سال 88 از این گفتند که اشتباه کردهاند و اساسا تقلبی در کار نبوده؛ بسا که چند سال دیگر هم به صحنه بیایند و در یک پشتک واروی آشکار از این بگویند که بیاعتمادی مردم به نظام هم چیزی جز توهمات ما نبوده است...
گفتنیست، مرعشی چند سال قبل و پیش از آنکه به دستور ستاد اصلاحات شروع به القای بیاعتمادی مردم کند؛ صراحتا تأکید کرده بود که نظام جمهوری اسلامی باید بین انقلابی بودن و اقتصادی بودن یکی را انتخاب کند! +
***
تأملی در رفتار کسانی که رأی ندادند...
خباز: همه مردم باید در انتخابات شرکت میکردند و به ما رأی میدادند!
محمدرضا خباز، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا در اشاره به انتخابات مجلس یازدهم و شکست کامل اصلاحطلبان گفته است: کسانی که پای صندوق نیامدند و رای نداند، پشیمان خواهند شد و دود این عدم مشارکت به چشم خودشان میرود. آزموده را آزمودن خطاست کما اینکه پیشتر این شرایط را در مجالس هفتم و هشتم تجربه کرده بودیم.
او همچنین در ادامه تصریح میکند: مردم از مباحث و موضوعات مختلفی چون اوضاع اقتصادی، بررسی صلاحیتها، عملکرد اصلاحطلبان و مجلس دهم و مسائل عدیدهای ناراحت بودند ولی نباید با عدم مشارکت خود فرصت تکرار تجربیات گذشته را به برخیها میدادند.[5]
*پیشفرض اظهارات آقای خباز اینست که اگر مشارکت در انتخابات اخیر، بیش از 50 درصد بود؛ اصلاحطلبان پیروز انتخابات میشدند!
تحلیل قطعی پیرامون این پیشفرض وجود ندارد اما آقای خباز گویا در جریان نیست که این، دوستان خود او بودند که انتخابات را در نظر مردم کمرنگ کردند و با "تحریم خاموش انتخابات" عملا کسانی از مردم را به عدم حضور فراخواندند.
یعنی وقتی در یک انتخابات شاهد این باشیم که جمعی از خواص بر عدم مشارکت اصرار کنند و کسی هم به آنها تودهنی نزند! طبیعتا تعدادی از مردم در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
البته قید مهم در هر انتخاباتی، قانونی بودن آن است که انتخابات ایران به فضل الهی بر اساس مر قانون برگزار شد و منتخبان ملت نیز به مجلس راه یافتند.
در بحث ناکارآمدی نیز شایسته آن بود که آقای خباز به جای مذمت مردم، خود و دوستانش را مذمت میکرد که چرا طی 6 سال گذشته، کارنامهای مشحون از ناکارآمدی و نتوانستن را در پاسخ به رأی و اعتماد مردم پس دادهاند؟!
معالوصف حتما بایستی پیرامون حسن یا قبح رفتار کسانی که در انتخابات شرکت نکردهاند؛ بحثهای نخبگانی بیشتری صورت بگیرد...
کسی که رأی نمیدهد یا موافق وضع موجود است و از برآمدن رویههای جدید بیزار! و یا مخالف این اوضاع است اما در قبال این مخالفت؛ به تنها نوشداروی ممکن یعنی انتخابات پناه نبرده است.
گزارهای با عنوان "ناامیدی از حل مشکلات" هم یک توهم القایی است زیرا تنها یک مقایسه ساده میان "مجلس هفتم با اکثریت اصولگرا" و "مجلس دهم با اکثریت اصلاحطلب و اعتدالی" نشان میدهد که اصولگرایان چگونه برای مقابله با گرانی "طرح تثبیت قیمتها" را به انجام رساندند اما اصلاحطلبان و اعتدالیون در مواجهه با گرانی مسکن و ارزاق عمومی و خودرو و... بر این نکته تأکید تلویحی یا صریح داشتند که هوای دولت آقای روحانی را دارند![6]
***
1_ http://newspaper.hamshahrionline.ir/id/96268
5_ www.irna.ir/news/83696092/