دوشنبه 19 آبان 1404

راهکارهای ثمربخشی به مذاکرات

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
راهکارهای ثمربخشی به مذاکرات

دنیای اقتصاد: بنیاد کارنگی طی یادداشتی به بررسی عوامل بی‌نتیجه ماندن مذاکرات ایران و آمریکا بر سر پرونده هسته‌ای و راه‌های پیش رو برای جلوگیری از فراگیرتر شدن بحران‌ها پرداخت. کارنگی عنوان کرد: اگر ایالات متحده و ایران بخواهند و بتوانند مذاکرات را از سر بگیرند، برای دستیابی به یک توافق دیپلماتیک و پرهیز از جنگی دیگر باید چهار عامل را مورد رسیدگی قرار دهند.

در این راستا، باید چرخه اجبار و مقابله شکسته شود و تا هنگام حصول پیشرفت و توافق، اظهارنظرات عمومی به حداقل برسد. واشنگتن و تهران همچنین باید از پیش، درباره قالب و انتظارات مذاکرات به توافق برسند. افزون بر این، باید در مسائل کلیدی مانند سطح غنی‌سازی و ذخایر به مصالحه دست یابند. سرانجام، دولت دونالد ترامپ باید نفوذ مخالفان مذاکرات در اسرائیل و کنگره را مهار کند و همزمان برای دوام بیشتر توافق، تایید کنگره را به دست آورد.

عوامل بن‌بست در مذاکرات

بنیاد کارنگی طی این یادداشت به علل ثمربخش نبودن مذاکرات ایران و آمریکا پرداخت و شرایط لازم برای دستیابی به توافق را برشمرد. در این مقاله که به قلم اریک لاب، پژوهشگر بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی و استادیار سیاست و روابط بین‌الملل در دانشگاه بین‌المللی فلوریدا نوشته شده، آمده است که حتی پس از توقف مذاکرات و شعله‌ور شدن جنگ 12‌روزه، درِ دیپلماسی هسته‌ای به‌طور کامل بسته نشد.

کارنگی در زمینه چگونگی و چرایی درگیری نظامی غیرمستقیم و مستقیم ایالات متحده و ایران نوشت که چهار عامل چالش‌هایی را برای مذاکرات ایجاد کرده و به درگیری کمک کردند: نخست آنکه، چرخه معیوب اجبار آمریکا و رویارویی ایران، تنش‌ها را تشدید کرد و اعتماد بین دو طرف را در طول مذاکرات از بین برد. دوم آنکه، ترجیح واشنگتن برای مذاکرات مستقیم و جامع و تمایل تهران برای مذاکرات غیرمستقیم و موقت در تضاد با یکدیگر قرار داشت. سوم آنکه واشنگتن در طول مذاکرات رویکردی حداکثری نسبت به سطح غنی‌سازی و ذخایر اورانیوم ایران داشت. در نهایت، آنچه تنش‌ها را تشدید کرد نفوذ و دخالت مقامات اسرائیلی و قانون‌گذاران آمریکایی در مذاکرات بود. به گزارش بنیاد کارنگی، اگر ایالات متحده و ایران تصمیم به ازسرگیری مذاکرات بگیرند، باید این چهار عامل را برای دستیابی به یک توافق دیپلماتیک و جلوگیری از جنگ دیگر مورد توجه قرار دهند.

کاهش چرخه مقابله

بنا به گزارش مذکور، اگر ایالات متحده و ایران به میز مذاکره بازگردند، باید اجبار و مقابله‌ای را که در پنج دور نخست سبب تشدید تنش‌ها و فرسایش اعتماد شد، کاهش دهند یا از میان بردارند. در همین راستا، دولت آمریکا می‌تواند مهلت 60‌روزه‌ای را که تهران با توجه به زمان لازم برای مذاکره و امضای برجام غیرواقع‌بینانه می‌دانست، تعدیل یا حذف کند. همچنین باید به وعده خود برای تعلیق وضع تحریم‌های جدید در طول مذاکرات عمل کند.

در ادامه، واشنگتن و تهران باید پیش از ادامه مذاکرات، درباره قالب و انتظارات آن به تفاهم برسند. آنها می‌توانند تداوم گفت‌وگوهای غیرمستقیم با میانجی‌گری عمان و لحظات گاه‌به‌گاه تبادل مستقیم را در نظر بگیرند. اگر در گفت‌وگوهای غیرمستقیم پیشرفتی حاصل شود و دو طرف بخواهند برای نهایی‌سازی جزئیات بخشی از توافق مستقیما تعامل کنند، این قالب انعطاف‌پذیری لازم را فراهم می‌کند. کارنگی در ادامه افزود: پیش از ادامه مذاکره، ایالات متحده و ایران باید تصمیم بگیرند که خواهان امضای توافقی جامع هستند یا مرحله‌ای. پنج دور نخست نشان داد که دامنه مذاکرات هسته‌ای و توافق بالقوه به مجموعه مشخصی از موضوعات محدود است. برای واشنگتن، این موضوعات عمدتا امنیتی بود و شامل سطح غنی‌سازی، ذخایر اورانیوم و بازرسی‌های آژانس می‌شد. برای تهران، محور مسائل اقتصادی بود و شامل تحریم‌های اقتصادی، دارایی‌های مسدودشده و صادرات نفت، در کنار کسب تایید کنگره آمریکا بود.

از سوی دیگر، واشنگتن و تهران باید موضوع بیشینه‌گرایی آمریکا درباره سطح غنی‌سازی ایران و ذخایر اورانیوم را حل‌وفصل کنند. واشنگتن می‌تواند با پذیرش غنی‌سازی در سطوح پایین‌تر و کمک به ایران برای ساخت راکتورهای هسته‌ای با مقاصد غیرنظامی و صلح‌آمیز، روزنه و مسیری برای یک توافق بالقوه بگشاید.

مقابله با کارشکنی اسرائیل

اریک لاب در ادامه افزود که دولت دونالد ترامپ باید نفوذ و مداخله افراد و نهادهایی در اسرائیل و کنگره آمریکا را که مانع مذاکرات شدند و تنش‌ها را افزایش دادند، مهار کند. در طول پنج دور گفت‌وگوی پیشین، اسرائیل و برخی اعضای کنگره به‌ویژه در لحظات حساسی که ترامپ آماده سازش به نظر می‌رسید، بر او فشار آوردند تا بر موضع حداکثری غنی‌سازی صفر و برچیدن کامل برنامه هسته‌ای بماند. نهایتا، اسرائیل با حمله به ایران و آغاز جنگ، مذاکرات را مختل کرد. این اقدام نه‌تنها برای مذاکرات ایران و آمریکا، بلکه برای رژیم عدم‌اشاعه به‌طور کلی، عقبگردی جدی بود. به گفته لاب، احتمالا این مساله دشوارترین موضوع برای دونالد ترامپ خواهد بود. او رابطه شخصی نزدیکی با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل دارد و نمی‌تواند نفوذ لابی‌ها و گروه‌های حامی اسرائیل را که بر کنگره و سایر نهادها اثر می‌گذارند، نادیده بگیرد. دونالد ترامپ حتی اگر به مذاکره با ایران ادامه دهد، نمی‌تواند کنگره را کاملا دور بزند؛ زیرا برای دوام بیشتر، هر توافقی نیازمند تصویب کنگره است.

با توجه به اکثریت اندک جمهوری‌خواهان و کثرت اعضای هر دو حزب که حامی اسرائیل و مخالف ایران‌اند، احتمال کسب تایید کنگره برای ترامپ اندک به نظر می‌رسد. وی در پایان عنوان کرد: هرچند حصول این چهار عامل کاری دشوار است، با توجه به محدود بودن دامنه موضوعات تحقق توافق ممکن به نظر می‌رسد. این مساله از آن جهت اهمیت دارد که برای واشنگتن، امنیت در کانون توجه قرار دارد و برای تهران، اقتصاد اولویت است. در نهایت، موفقیت یا شکست مذاکرات آینده به اراده سیاسی دو طرف و میزان اعتمادشان به یکدیگر بستگی خواهد داشت و اینکه چطور می‌توانند به تعادلی میان خواسته‌هایشان برسند.