یک‌شنبه 4 آذر 1403

رای ندادن، مبارزه یا انفعال»

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
رای ندادن، مبارزه یا انفعال»
در چهار انتخابات گذشته، بخش بزرگی از مردم با همراهی بخشی از جامعه نخبگانی کشور از حضور در پای صندوق های رای سرباز زدند تا با نوعی مقاومت مدنی، مخالفت خود را با رویه سیاسی جاری در کشور نشان دهند. وقایع حاضر نشان داد که این پیام از سوی نظام سیاسی شنیده شده است و اکنون بخشی از مردمی که منتقد بودند که نماینده ای در میان حاضران در انتخابات ندارند حالا نماینده دارند. اما کماکان با وجود گذر جامعه نخبگانی از تحریم انتخابات، هنوز بخشی از جامعه از در آشتی در نیامده است. آنان بر این گمانند که حضور در پای صندوق، مهر تاییدی است بر همه سیاست های نظام سیاسی کشور که آنان با آن مخالفند. اما چرا شرکت در انتخابات به معنای چنین تاییدیه ای نیست و چرا ادامه این تحریم می تواند دیگر یک مقاومت مدنی هم نباشد؟ در ابتدا باید مشخص کرد که صرف عدم شرکت در انتخابات، یک مقاومت مدنی محسوب نمی شود. بخشی از کسانی که در انتخابات شرکت نمی کنند دلایلی کاملا غیر سیاسی دارند و برعکس اتفاقا اگر شرایط برایشان فراهم بود قطعا در انتخابات شرکت می کردند مثل بیماران یا مسافرانی که شرایط حضور در حوزه رای گیری را ندارند. نزدیک به 8 میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی می کنند که در محل زندگیشان امکان شرکت در انتخابات نیست و ما وقتی از میزان عدم مشارکت می گوییم همه افراد با همه دلایل را در یک ظرف قرار می دهیم. اما از سوی دیگر در بسیاری از کشورهای دیکتاتوری، انتخابات صوری / فرمایشی دارد. صدام حسین در آخرین انتخابات ریاست جمهوری مدعی شد که 90 درصد مردم کشورش به او رای داده اند؛ پس صندوق رای الزاما موید یا نافی یک نظام سیاسی نیست. اما چرا شرکت نکردن در انتخابات یک کنش سیاسی نیست؟ بسیاری از کسانی که این روزها مدعی تحریم انتخابات هستند مایلند که در قامت یک مبارز سیاسی دیده شوند. اما واقعیات جامعه ایران نشان می دهد که این تحریم بیش از آنکه یک مبارزه باشد، یک انفعال از سر یاس است که برای جامعه بسیار خطرناک تر از کنشگری سیاسی است. مبارزان سیاسی به دلیل انجام کنش های معطوف به هدفی مشخص، انگیزه و برنامه دارند و این انگیزه و برنامه و هدف از ایجاد یاس و سرخوردگی در آنان جلوگیری می کند. آنان مترصد نیستند تا دیگران کمکشان کنند. آستین هایشان را بالا زده اند و چه دیگرانی باشند یا نباشند، کارشان را انجام می دهند و بابت هدفشان هزینه می پردازند. اما کسانی که با تحریم انتخابات به دنبال مبارزه اند، نیاز دارند تا از سوی دیگران حمایت شوند و وقتی مردمی را می بینند که با آنها همراهی نمی کنند، خشمگین می شوند. آنها مسیری بی هزینه را انتخاب کرده اند و به شکلی، گوشه عافیت گزیده اند اما احساس می کنند که در حال انجام کاری سترگند و با شکست احساس خشم می کنند. «استفان کاوی»، نویسنده و کار آفرین، در کتاب" 7 عادت مردمان موثر" افراد را به دو دسته واکنشی و عامل تقسیم می کند. او معتقد است که زبان و کلام افراد واکنشی اینگونه است:"کاری از دستم ساخته نیست. او واقعا مرا به خشم می آورد. آنها با این کار موافقت نخواهند کرد. نمی توانم این کار را انجام دهم. اگر می شد این کار را کرد... ایکاش می شد که... ". در مقابل افراد عامل می گویند:"راه دیگری پیدا می کنم. می توانم نگرش متفاوتی پیدا کنم. می توانم آگاهانه انتخاب کنم. به سایر امکانات می اندیشم." به خوبی دیده می شود که زبان تحریم کنندگان به زبان افراد واکنشی نزدیک تر است نه کنشگر. اما از سوی دیگر روش تحریم در دراز مدت، یک آسیب درون زا دارد و آن اخت شدن با شرایط است یعنی در دراز مدت هر دو طرف با وضع موجود خو می گیرند. اینکه نظام سیاسی و جامعه نخبگانی این آسیب را دریافته و تلاش کرده اند تا شرایط را به نفع بهبود تغییر دهند، امر خیری است که باید برای مردم توضیح داده شود. با تمام انتقادات به حقی که مردم از وضع سیاسی کشور دارند، تحریم انتخابات روشی موثر برای حل مشکلات به نظر نمی رسد. نظام سیاسی راه های زیادی دارد تا مشروعیت سیاسی خود را با و یا بی انتخابات نشان دهد و تحریم مانع جدی بر سر آن نخواهد بود اما شرکت در انتخابات فرایندهایی دارد که اتفاقا نظام های سیاسی را بیش از عدم شرکت، در مسیر تغییر قرار می دهد و امکان تثبیت مواضع را نمی دهد؛ شاهد مثال، گفتمان های حاضر در هر دوره از انتخابات است. آیا 10 سال پیش می شد تصور کرد که در صدا و سیما، نامزدهای نزدیک به حاکمیت چنین بی محابا سیاست های 45 ساله نظام را به نقد بکشند؟ این حاصل یک کنشگری فعالانه است. از دل تحریم چنین تغیراتی بیرون نخواهد آمد. 2121 برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1924092