"رزجرد"، روستایی 300ساله که با انقلاب رنگ و بوی زندگی گرفت / برچیدهشدن سایه سنگین ارباب_رعیتی از زندگی مردم
محرومیت زدایی از روستاها اصلی ترین موضوعی بود که با وقوع انقلاب در دستور کار مسئولان و جهادگران قرار گرفت و در این میان روستای رزجرد قزوین نیز در سایه انقلاب بسیاری از مشکلاتش برطرف شد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی محرومیتزدایی و توجه به بهبود شرایط روستاها و مناطق محروم کشور که زندگی ارباب رعیتی را پشت سرگذاشته بودند در دستور کار قرار گرفت و فعالیتهای بزرگی در این زمینه انجام شد، درواقع انقلاب در دههی چهل سالگی خود توانست بسیاری از مشکلات اساسی مردم را برطرف کند.
در همین راستا تصمیم گرفتیم به یکی از روستاهای استان قزوین سری زده و پای صحبتهای مردم این روستا بنشینیم؛ به همین منظور به سمت روستای رزجرد الموت حرکت کردیم.
روستای رزجرد الموت یک روستای تات زبان در شمال شرقی استان قزوین و در مسیر جادهی الموت قرار دارد. روستای رزجرد جزو خوش آب و هواترین روستاهای استان به شمار میرود که در سال 85 به عنوان یکی از روستاهای پرجمعیت استان معرفی شد.
بعد از گذر از جاده ای که اطراف آن را درختان زیادی احاطه کرده بود وارد روستای رزجرد شدیم و در مرکز روستا توقف کردیم. نسیم ملایمی میوزید، درست در کنار مخابرات روستا تعدادی از اهالی ایستاده بودند که به جمع آنها پیوستیم.
یکی از اهالی روستا در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی صبح قزوین خود را اینگونه معرفی میکند: علی فتحاللهی هستم و 67 سال سن دارم. پدرم کشاورز، دامدار و باغدار بود و بیشتر گندم، عدس، جو و نخود بصورت دیمی کشت میکرد البته بیشتر محصولات این روستا دیمی کشت میشود و محصولات آبی این منطقه کم است، خود من هم به عنوان باغدار و کشاورز مشغول فعالیت هستم.
احمد جهانبخشی در ادامهی صحبتهای هم محلی خود میگوید: من هم 52سال سن دارم و پدرم در گذشته قصاب محل بود و از این راه مخارج خانواده را تامین میکرد، من هم بعد از بازنشستگی در روستا مشغول فعالیت کشاورزی شدم.
رباب اکبرشاهی نیز بانویی 60 ساله است که با لهجهی شیرین تاتی خود را اینگونه معرفی میکند: پدرم کارگر بود، من هم از کودکی اهل کار بودم و از انجام هیچ کاری کوتاهی نمیکردم و برای مردم نان میپختم یا به کار کشاورزی، علفچینی و گندم چینی مشغول بودم، هماکنون هم مشغول کار بستهبندی هستم، حقوق روزانهام برای 12ساعت کار 20هزارتومان است و از این راه مخارج زندگیم را تامین میکنم.
از آنها میخواهیم دربارهی وضعیت آب منازل در گذشته و زمان حال بگویند.
فتحاللهی اظهار میکند: در گذشته که بارندگی بسیار بود آب مصرفی، بیشتر از چشمه و چند قناتی که در روستا وجود داشت تامین میشد، اما با گذشت زمان بارندگی کم شد و آب چشمه کاهش پیدا کرد و حالا حدود 20 سالی است که در خانهها لولهکشی آب انجام شدهاست.
رباب خانم معروف به خاله رباب در ادامهی صحبتهای هممحلی خود اذعان کرد: از پیش از انقلاب آب مصرفی از چشمهای به نام "هفتچشمه" تامین میشد و ما هر روز برای تهیهی آب به آنجا میرفتیم، با گذشت زمان در سطح روستا چند شیرآب از همان چشمه را لولهکشی کردند و بعد از گذشت حدود 20 سال تمام منازل روستا لوله کشی شد.
از اهالی روستا دربارهی وضعیت گرمایشی روستا از پیش از انقلاب تا به امروز جویا شدیم. فتحاللهی عنوان میکند: پیش از انقلاب تامین گرما بسیار سخت بود و نفت نبود، با استفاده از هیزم و کرسی گرمای خانه تامین میشد؛ تا اینکه با پیروزی انقلاب بخاریهای نفتی در اختیار ما قرلر گرفت و حالا هم شکر خدا بیشتر اهالی روستا از نعمت گاز بهرهمند هستند.
وی دربارهی وضعیت رفتوآمد اهالی روستا ابراز کرد: پیش از انقلاب راههای روستایی وجود نداشت و مردم در سختی رفتوآمد میکردند و اغلب با پای پیاده یا با استفاده از حیوانات چهارپا مانند اسب یا قاطر یا الاغ صورت میگرفت. خوشبختانه با پیروزی انقلاب هم راههای روستایی ساخته شد و هم یک مینیبوس برای رفتوآمد اهالی روستا تعبیه شده است.
جهانبخشی مردی میانسال است که ادامه میدهد: وجود مینیبوس برای حمل و نقل مردم مربوط به 25سال پیش است، اما اکنون در هر خانهای یک ماشین وجود دارد؛ ضمن اینکه تاکسی نیز در سطح روستا وجود دارد.
در ادامه از اهالی روستای رزجرد خواستیم تا دربارهی وضعیت بهداشت و درمان مردم روستا در دوره پیش از انقلاب برایمان بگویند.
فتحاللهی در این باره میگوید: پیش از انقلاب خدمات بهداشتی در روستا وجود نداشت و اگر شخصی بیمار میشد به شیوه سنتی درمان میشد؛ از سویی دیگر چون شرایط حمل و نقل بیمار به مراکز درمانی وجود نداشت بیشتر افراد بر اثر بیماری جان خود را از دست میدادند.
خاله رباب در ادامه میافزاید: در زمان شاه و پیش از پیروزی انقلاب، شیوع جزئی ترین بیماریها علت اصلی مرگومیر در روستاها بود، زیرا مینیبوسی که برای حمل و نقل وجود داشت در خارج از روستا بود و گاهی هم در دسترس نبود؛ از سوی دیگر این ماشین بعدازظهر به روستا بازمیگشت و اگر کسی از این ماشین جا میماند مجبور بود تا فردا در شهر بماند.
فتحاللهی با اشاره به تفاوت جمعیت روستا پیش از انقلاب با بعد از پیروزی انقلاب عنوان کرد: وضعیت جمعیت روستا نسبت به دوران پیش از انقلاب بسیار افزایش یافته است، در گذشته حدود پنجاه خانوار در روستا زندگی میکردند و امروز این جمعیت به حدود 750 خانوار در روستا رسیده است.
وی عنوان میکند: پیش از انقلاب وضعیت روستا ارباب و رعیتی بود و در همین راستا بیشتر روستاییان مجبور بودند محصولات خود را با ارباب تقسیم کنند، واسط بین ارباب و رعیت کدخدای روستا بود که محصولات مردم را تحویل میگرفت و به دست ارباب میرساند.
ساکن روستای رزجرد ادامه میدهد: برخورد اربابها بهتر از کدخدای روستاها بود؛ البته مردم ارتباط چندانی با ارباب نداشتند زیرا بیشتر امورات مربوط به دریافت محصولات توسط کدخدا که شخصی بداخلاق و سختگیر بود انجام میشد. کدخدا گاهی برای دریافت محصول به باغ میآمد و گاهی هم ما مجبور بودیم که محصولات خود را به منزلش ببریم که در این میان با بدخلقیهای او مواجه میشدیم.
جهانبخشی در ادامهی صحبتهای هممحلی خود بیان میکند: وضعیت ارباب رعیتی در روستا تعریف خوبی نداشت؛ از هر پیمانه گندم 10 پیمانه برای ارباب بود و دو پیمانه برای کشاورز بطوری میتوان گفت مردم برای ارباب کار میکردند سرپیچی از فرمان ارباب هم مجازات خودش را داشت امروز پس از پیروزی انقلاب از ظلم اربابها راحت شدیم و هرکس توانست برای خودش کار کند.
از اهالی روستا خواستیم تا از مشکلات فعلی برایمان بگویند که باز هم آقای فتحاللهی رشتهی کلام را به دست گرفته و اظهار کرد: بسیاری از مشکلاتی که در گذشته گریبانگیر مردم روستا شده بود؛ اکنون برطرف شده است اما هنوز هم وجود برخی مشکلات مانند کمبود بافت روستایی نسبت به جمعیت، عدم احداث سد برای ذخیرهی آب، کمبود آب و نبود زمین برای احداث منزل مسکونی اهالی روستا را نگران کرده است.
جهانبخشی نیز در این باره اظهار میکند: روستای رزجرد زمینهی اشتغالزایی در حوزهی کشاورزی و دامپروری را دارد اما متاسفانه وجود برخی امور دست و پاگیر اداری و برخورد مسئولین اجازهی اینکار را به جوانان روستا نمیدهد.
سیده زهرا حسینی یکی دیگر از بانوان روستایی که به تازگی به جمع ما پیوسته بود با همان گویش محلی برایمان کمی از وضعیت روستا گفت و در ادامه اضافه میکند: پدرم کشاورز بود و بیشتر گندمچینی و دامداری داشتیم زندگی در گذشته سختیهای خودش را داشت اما پس از پیروزی انقلاب امکانات به قدری افزایش یافتهاست که برای تهیهی وسایل مورد نیاز به شهر نمیرویم.
پس از گفتوگو با اهالی خونگرم روستا سراغ یکی از اعضای شورای روستای رزجرد رفتیم.
محمد آخوندی در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی صبح قزوین؛ دربارهی وضعیت روستای رزجرد اظهار کرد: روستای رزجرد از گذشته تاکنون پستی بلندیها و تلخ و شیرینیهای بسیاری را تجربه کردهاست.
وی افزود: رزجرد در دوران پیش از انقلاب جزو روستاهای محروم استان با 50خانوار جمعیت بوده و حالا حدود 750خانوار جمعیت دارد و مساله ای که مردم روستا را از مهاجرت بازداشته، وجود امکاناتی است که برای رفاه مردم بعد از انقلاب ایجاد شد.
وی اذعان کرد: اکنون روستا دارای وضعیت مطلوبی است البته کموکاستیهایی هم وجود دارد که میتوان حاصل عدم همکاری برخی مسئولین دانست؛ زیرا روستای رزجرد یک روستای پرجمعیت و دارای نیروی جوان برای اشتغالزایی در حوزههای دامپروری و کشاورزی است که متاسفانه مورد توجه مسئولین قرار نمیگیرد.
این مقام مسئول ابراز کرد: یکی از مشکلات مهم مردم روستا کمبود خدمات بهداشتی و درمانی است البته پیش از گرانی بنزین هفتهای یکبار یک پزشک عمومی برای حل مشکلات درمانی مردم در روستا حاضر میشد اما بعد از گرانی قیمت بنزین این خدمات بهداشتی به هر 15روز یکبار رسید. انتهای پیام /