رسانه های ایرانی و مدیریت بحران
رئوف پیشدار - استاد دانشگاه
با ارزش ترین سرمایه برای نهاد رسانه، اعتماد عمومی است. این مهم زمانی حاصل و ادامه می یابد که سه اصل صحت، دقت و سرعت، اساس کار رسانه باشد.
صحت در کار رسانه ای یعنی تا زمانی که به تمام جوانب و چون و چرایی یک فرآورده ارتباطی اطمینان نداری، از ارسال آن روی خروجی خودداری کن، و دقت یعنی ملاحظه همه ابعاد کار و دروازه بانی صحیح و جامع، و سرعت انتشار محتوای رسانه ای در اولین فرصت، و این سه با هم و همراه هم، و تفکیک ناپذیرند و اگر جز این باشد، رسانه حتما «اعتماد عمومی» را از دست خواهد داد.
رسانه به قدرت تعلق ندارد. یک نهاد مستقل است و افکار عمومی را نزد قدرت نمایندگی می کند.
رسانه ای که بدیهیات را برای رضایت قدرت، نفی می کند و منکر می شود و به تطهیر آن از خطاها می پردازد و توجیه گری پیشه می کند، اعتباری نزد مخاطب ندارد.
" نقد " و بخصوص "نقد قدرت " وظیفه اول رسانه است. رسانه را نمی توان از این وظیفه ذاتی به هر ترتیب اعم از تهدید و یا تطمیع، مستقیم و یا غیر مستقیم بازداشت، که قطعا شرط اصلی آن "استقلال رسانه "است.
این سوال اساسی همیشه برای من رسانه ای بوده است که " من چرا باید آن چیزی را بنویسم که در نگاه قدرت است، و چرا باید همیشه نوشته هایم را با معیارهای قدرت تطبیق دهم و تنظیم کنم و چرا خودسانسوری امروز درد بزرگی در میان ما است؟"
کرونا، سرنگونی هواپیمای اوکراینی و سیل جاری در کشور، سه مورد مطالعاتی مناسب در پیش روی ما و برای سنجش میزان تعهد رسانه ها به سه اصل حیاتی و اساسی پیش گفته است.
با شیوع کرونا در کشور، صدا و سیما دوربینش را به قم می برد و منکر همه چیز می شود، این انکار را تا هفته ها همچنان ادامه می دهد و زمانی که در برابر واقعیت امر قرار می گیرد، آنتن را به توصیه کنندگان روغن بنفشه و ادرار شتر می سپارد. حاصلش نزدیک به 150 هزار جانی که طبق آمار رسمی از دست رفت که اگر صدا و سیما متعهد و مقید به کار اصلی رسانه ای خود بود و به جای انکار، واقعیت و حقیقت امر را می گفت و یک اطلاع رسانی علمی را مدیریت می کرد، الان شاید بین ما بودند. در ماجرای سرنگونی هواپیمای اوکراینی باز شماری از رسانه ها به خطا رفتند. ابتدا اصل ماجرا انکار شد، در ادامه سناریوهای مختلفی برای آن ساختند و حتی خلبانی را جلوی دوربین آوردند که سابقه پروازش را سند آورد که به کی و کی قسم! هواپیمای اوکراینی نقص فنی داشته است. حال آنکه رسانه اگر قائل به ادای وظیفه حرفه ای بود باید اول امر به سراغ اسناد و مدارک و منابعی می رفتکه همان ابتدا هم به صراحت نشان می داد و گواهی ای بود بر اینکه هواپیما سرنگون شده است.
در سیل اخیر، خبرگزاری ای که گفته های یک مدعی کارشناس هواشناسی را نقل می کند که گفته بود؛ هشدار هواشناسی برای ترساندن مردم است و بارشی در کار نیست! همان قدر در جان باختن ده ها نفر مسئول است که مدیریت غیر متخصص و شعاری شهری مسئول است. این خبرگزاری که بعد زیر آب رفتن 17 استان کشور، خبر را بی هیچ عذرخواهی حذف می کند، باید بپذیرد که بیشتر از قبل اعتبار خود را از دست داده است.
همین خبرگزاری و رسانه های دیگر باید بپذیرند در نقد مدیریت شهری برای رویارویی با بحران ها از جمله همین سیل و مساله همیشگی آلودگی هوا و ترافیک و بسیاری از امور شهری کار حرفه ای نکرده اند. بپذیریم، نزد افکار عمومی نشان دادن مدیر و مدیران شهری و نمایندگان مجلس با کُت و شلوار در میان گِل ولای سیل فقط یک شوآف و کار بنگاه های تبلیغاتی است و مخاطبان این را خوب می دانند.
رسانه چرا نقد نمی کند: به لطف ضعف مطلق در سیستم مدیریت بحران، مدیریت آب و برخورد غیر علمی در بهرهبرداری از اراضی در سطح کشور درسنوات گذشته، سیل در چله تابستان نفس مردم را گرفته است.
تخریب مراتع و پوشش گیاهی، ساخت و ساز در بستر وحریم رودخانه ها، تغییر در مورفولوژی رودخانه ها به دلیل دخالت انسان، برداشت غیراصولی مصالح رودخانه ای و.... همه در ایجاد سیل نقش دارند که همگی بعد از خوابیدن تب وتاب سیل در رسانهها، فراموش میشوند وروز از نو شروع میشود.
اعتماد به رسانه، مفهوم جدیدی نیست، اما با ابداع و توسعه اینترنت و شکلهای جدید رسانه، صرفاً به مفهومی مهمتر از پیش بدل شده است. مهمترین کارکرد رسانه ها که اعتبار رسانه را به همراه می آورد و افزایش اعتماد مخاطب را موجب می شود، کارکرد خبری آن هاست و اگر رسانهها به عنوان واسطهای صادق بین واقعیت ها ومردم عمل کنند، نزد مخاطب اعتبار کسب میکنند و مورد اعتماد خواهند بود.
همچنین اگر رسانه ای پیام خودش را در قالب مورد پذیرش جامعه شکل دهد، مخاطب او را خواهد پذیرفت و برایش اعتبار قائل می شود. در بحث اعتماد به رسانه رعایت مولفه هایی چون؛ دوری از تفاسیر یکسویه، پرداختن به رویدادها از زوایای مختلف، تغییر درنوع دروازه بانی، دوری ازاغراق و تناقضگویی، پرهیز از انعکاس ابهام آمیز موضوعات، دوری از تحریف و سانسور ضروری است.
در عصر حاضر که رسانه ها برای بدست آوردن مخاطب بیشتر به رقابت با یکدیگر پرداخته اند، مخاطبان امکان انتخاب پیدا کرده اند، مخاطب فعال است، و رسانه ها در این بین برای به دست آوردن مخاطبان بیشتر با هم به رقابت می پردازند. در چنین وضعیتی رسانه های جریان اصلی به عنوان نهادی که ضمن بر دوش داشتن وظیفه اطلاع رسانی رسمی، یکی از وظایف شان کسب اعتماد عمومی به نظام است.
با این وصف؛ آیا اعتماد عمومی به رسانه های رسمی حفظ می شود، یا اینکه باید بپذیرند مرجعیت خبری همچنان در دست رسانه های بیگانه باشد.
کارکرد این دسته رسانه ها که بهتر و درست است آنها را از اینجا «شبه رسانه» بنماییم برپایه تحلیل محتوا و رویکردهای آشکار و پنهان آنها نشان می دهد که عموم شان کار کرد حزبی دارند. هر حزب واقعی در جامعه دموکراتیک چهار کارکرد اصلی دارد که عبارتند از کسب قدرت از راههای دموکراتیک، حفظ قدرت از راههای دموکراتیک و ارتقای دموکراتیک آن و واگذاری قدرت در صورت عدم اقبال عمومی به شکلی دموکراتیک، که با کارکردهای رسانه به لحاظ روح حاکم بر آن که رسانه را «قوه مردم» و نماینده و ناظر افکار عمومی می داند، مغایر است. اصلاح طلب، اصول گرا، معتدل و واژههای امثال آن که به فرهنگ سیاسی تعلق دارد، واژه های حزبی هستند. رسانه نمیتواند خطوط سیاسی و حزبی و حتی ایدئولوژیک را تبلیغ کند که در غیر این صورت باید آنرا «پروپاگاندا» دانست که قاعده کار نشریات حزبی است.
نشریاتی که احزاب منتشر می کنند باید همانطور که در قانون مطبوعات ایران هم آمده است، تعلق حزبی را آشکار به استحضار مخاطب برسانند. این حق مخاطب است که بداند آنچه نشریه به او عرضه کرده و می کند، دیدگاههای حزبی است و از کانالی که افکار حزبی آنرا احاطه کرده، عبور کرده است. رسانه نهادی مستقل است که کارکردهای خود را دارد. «منافع عمومی - در نگاه جهانی» و «منافع ملی - در نگاه ملی» آن چیزی است که رسانه بدنبال آن است و محدود به منافع حزبی و جناحی نمی شود. نهاد رسانه ناظر بر همه ی امور از جمله فعالیت دولت ها است. این یک اصل اساسی و ذاتی برای کار رسانه است که قرنهاست در جوامع دموکراتیک، که رسانه در آنها نماد دموکراسی شناخته شده، پذیرفته شده است.
رسانه رکن دموکراسی است. «جامعهای امنیت دارد که در آن رسانهها مستقل، آزاد، جستجوگر و به یک کلام «ناظر همه ی امور و جوانب باشند. جامعه ای که خبرهای دقیقش را از بیرون مطالبه کند، جامعه ای نا امن است، جامعه ای که نتواند به رسانههایش اتکا کند، جامعهای نا امن است و اینجاست که باید بنیه ملی رسانه ها را تقویت کرد.
بنیه ملی رسانه ها در جامعهای تقویت می شود که در آن نگاه امنیتی به رسانه وجود نداشته باشد، ارباب قدرت برای حفظ و تسری آن به همه ی جهات، «بولتن های حزبی» را با رانت دادن در اختیار نگیرند و رسانه آزاد باشد در چارچوبی منطقی و علمی از قانون، سنت و عرف به فعالیت حرفه ای خود بپردازد و در این چارچوب قدرت و کارکردهای آنرا نقد کند. در چنین جامعه ای که یک شرط اساسی آن این است که در آن هیچ کس و نهاد و سازمان «معصوم» نیست، دولتها نمی توانند به هیچ عنوان در حوزه نشر (هر شکل آن) فعالیت داشته باشند. اینکه می گوییم رسانه مستقل است و باید باشد، اینکه رسانه آزاد نماد دموکراسی است و اینکه در قوانین هم استقلال آن مورد تاکید قرار گرفته و اینکه رسانه افکار عمومی را نمایندگی می کند و دهها دلیل و برهان دیگر، یعنی اینکه: رسانه یک «قوه مستقل» است. اصل استقلال و تفکیک قوا حکم و ایجاب می کند که رسانه مستقل بماند و اجازه دخالت دیگر قوا را در وظایف و کارکردهای خود ندهد.
نظام های مردم سالار مستظهر به افکار عمومی، نظام های قدرتمند در جهان امروز هستند. آنها حمایت افکار عمومی را قدرت واقعی خود می دانند و لذا سازنده مقبول هستند.
در ایران دخالت های دولت در حوزه نشر عمومی و رسانه به رغم ممنوعیت و محدودیتهای در نظر گرفته شده در قوانین که دولت را به مفهوم کلی آن از انتشار نشریه در حوزه عمومی باز می دارد، و نیز قوانین ضد انحصار، صراحتا غیر قانونی است و دولت نمی تواند بنگاه دار رسانه ای باشد. در آمد و رفت دولتها در ایران طی نزدیک به چهل سال اخیر، آنکه و آنچه بیش از همه آسیب دیده، وجاهت، اعتبار و مقبولیت آن مخدوش شده، رسانه است.
قابل انکار نیست که مرجعیت خبری و حتی سرگرمی مردم ما در سایه بنگاههای غیر حرفه ای و البته زیاده از حد ایدئولوژیک به رسانه تغییر کرده است. مصداق آن موقعیت کنونی صدا و سیما که از بی مخاطبی شبکه هایش را تعطیل می کند و خبرگزاری جمهوری اسلامی «ایرنا» و دیگر خبرگزاری های دولتی و وابسته به آن که در نظام ارتباطی امروز ما، حتی در حد یک کانال خبری در پیام رسان های شبکه های اجتماعی، کارکرد ندارند.
یکی از گرایش های اصیل که ریشه در سرشت انسان دارد، گرایش به سوی حقیقت است. آدمی به طور فطری جویای حقایق است و هر چه این جنبه بیشتر پرورش یابد، به همان اندازه برای ادراک حقایق، دفاع از حق و حق گرایی شوق بیشتری می یابد.
این انگیزه نیرومند سبب می شود که بشر پرده های جهل را کنار بزند و از تاریکی نادانی، به روشنایی معرفت برسد و به رشد معنوی و فکری نایل آید. در تعالیم اسلامی به پرورش این میل مقدس درونی توجه شایانی شده است و در نظام تربیتی این آیین، توجه به بصیرت و حقیقت و پرهیز از آفات آن، جایگاه ویژه ای دارد و تحقیق این مهم ها و پاسداری از ارزش های مبتنی بر آن، از جمله وظایف رسانه هاست.
خبر در عصر اطلاعات حکم گلوله را دارد، خبرها سمت و سوء افکار و عقاید جامعه را در طول زمان تغییر می دهند. و ارزش ها را دچار دگرگونی می کنند. پس تهیه ی و ارائه خبر از الزامات هر جامعه ای می باشد که باید جامع، شفاف و صحت داشته باشد تا بتوان بر آن تکیه کرد. خبرنگاران برای تهیه خبر وظایفی دارند که هم قانون و هم عرف و سنت آنرا پذیرفته و بدیهی است که وفق همان قانون، مجازات هایی را نیز برای نقض کنندگان و تحدید کنندگان آزادی فعالیت رسانه ها در نظر بگیرد و مقرر نماید.