رستاخیز خون بر پرده سینما، 15 فیلم عاشورایی + فیلم
تهران - ایرنا - سینمای عاشورایی، یکی از خالصترین ژانرهای سینمایی ایران است. هیچ کشور مسلمانی به مانند ایران، تولیداتی راجع به عاشورا نداشته است و همین عامل سبب شده تا این تولیدات، در کشورهای مسلمان، با اقبال خوبی مواجه شود.
به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، تعداد تولیدات عاشورایی سینمای ایران، به لحاظ کمی، آمار قابل توجهی ندارد و این گونه به لحاظ کیفی، بسیار جلوتر از مقولات کمی است. اتفاقی که سبب شده تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی، تمهیدات و حمایتهای ویژهتری برای تولیداتی د
ر این حوزه بیندیشند.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به 15 فیلم عاشورایی تاریخ سینمای ایران:
سفیر
سفیر به عنوان یکی از نخستین ساختههای پس از انقلاب ایران، داستان جالبی در حوزه تولید دارد. فریبرز صالح که تا آن زمان، تجربه چندانی در کارگردانی نداشت، به صورت اتفاقی با فیلمنامه کیهان رهگذر آشنا شده و قرار میشود فیلمی 30دقیقهای از آن بیرون بیاید اما صالح کمی بر روی فیلمنامه آن کار میکند تا محصول نهایی، فیلمی با هزینه 10 میلیون تومانی باشد که به یکی از ماندگارترین آثار حوزه عاشورایی سینمای ایران تبدیل شد.
فیلم، داستان قیس بن مسهر، نماینده امام حسین (ع) است که ماموریت دارد تا نامه امام را نزد سلیمان بن صرد خزاعی ببرد که در راه، توسط والی کوفه دستگیر و به زندان میافتد.
به جز فرامرز قریبیان که ستاره آن سالیان سینمای ایران بود، دیگر بازیگران، چندان آشنا نبودند. فیلمبرداری این فیلم هفت ماهونیم به طول انجامید تا نخستین بیگپروداکشن سینمای ایران پس از انقلاب، با این فیلم رقم بخورد.
پرواز در شب
سومین ساخته رسول ملاقلیپور، اگرچه به شکلی صریح به حماسه عاشورا نمیپردازد اما دربردارنده مفاهیم عمیقی است که قصه دشت کربلا و علیالخصوص حضرت ابوالفضل (ع) را برای مخاطب تداعی میکند.
فیلم، داستان گروهی از رزمندگان است که مجبور میشوند در یک کانال پناه بگیرند. پس از مدت زیادی مقاومت، فرمانده، برای تهیه آب، یک تنه به دشمن حمله میبرد که در این صحنه، تشابه زیادی میان حماسه رزمندگان دفاع مقدس با حماسه علمدار کربلا حضرت ابوالفضل (ع) را شاهد هستیم.
فیلم، هم در جشنواره فجر، برگزیده 2 جایزه میشود و هم در اکران عمومی، بیش از 5 میلیون نفر را به سینماها میکشاند.
افق
چهارمین ساخته رسول ملاقلیپور، به مانند پرواز در شب، روایت زیباشناسانهای از حوادث کربلا است و توانست یکی از پرمخاطبترین فیلمهای کارگردانش باشد. فیلمی که مردم برای تماشای آن در صفهای طولانی سینماها ایستادند و در برخی موارد، شیشههای سینما را شکستند تا بتوانند خود را به سالن نمایش این فیلم برسانند.
داستان فیلم در مورد حمله نیروهای ایرانی به اسکله راداری الامیه عراق است که طی آن، نمادشناسی زیبایی در ارتباط با حماسه عاشورا به چشم میخورد.
شب دهم
شب دهم، یکی از مهجورترین آثار جمال شورجه است که متناسب با داستان پرمایه و تاثیرگذار خود، چندان دیده نشد.
فیلم، داستان عزیز سحرخیز است که در شب دهم ماه محرم، پس از درگیری خیابانی عزاداران با ماموران ارتش، که برای حمایت از چند آمریکایی مست به خیابان آمدهاند، از مهلکه میگریزد و همسرش را تنها رها میکند. او تا سالها بعد از حرکت خود، احساس پشیمانی و حقارت میکند و موفق نمیشود فرزندش را، که 16 ساله شده، از زیر تاثیر برادر همسرش، نایب، که عزاداران شب دهم ماه محرم را رهبری میکرده، خارج کند.
فیلم، در تصویرگری علقههای محرمی، جزءنگریهای ویژهای داشته است. همچنانکه توانسته خط سیر مستقلی را از اجتماع روز آن سالیان، حادثه کربلا و دفاع مقدس به ثبت برساند که تاثیرگذاری مفهومی اثر را دوچندان کرده است.
روز واقعه
12 سال پس از آنکه بهرام بیضایی فیلمنامه روز واقعه را نوشت، این فیلم توسط شهرام اسدی جلوی دوربین رفت. فیلمی که از زاویه جدیدی به حماسه عاشورا میپرداخت و به لحاظ پرداخت نیز از تکامل بیشتری به نسبت آثار سلف خود برخوردار بود.
فیلم، داستان جوانی نصرانی به نام عبدالله است که تازه مسلمان شده است و در روز عروسیاش درمیان شادی دیگران، ندایی میشنود که او را به یاری فرا میخواند. عبدالله بهدنبال این ندا، مسیری طولانی را طی میکند و سرانجام، زمانی به کربلا میرسد که عصر روز عاشوراست.
این فیلم از سیزدهمین جشنواره فجر، برنده 5 سیمرغ بلورین شد و در اکران نیز با استقبال خیرهکنندهای مواجه شد. روز واقعه، تنها فیلم عاشورایی است که بیشترین میزان پخش از تلویزیون را داشته است. از این فیلم بهعنوان بهترین فیلم عاشورایی تاریخ سینمای ایران نام برده میشود.
به خاطر هانیه
کمتر کسی گمان میبرد که کیومرث پوراحمد در مسیر سینمای اجتماعی و کودک، به مولفههای عاشورایی در سینمای خود برسد.
به خاطر هانیه، داستان ناخدا علو است که با 14 مرد دیگر برای صید به دریا میروند ولی همه بهجز ناخدا، صید دریا میشوند و مردم، ناخدا را مسبب مرگ عزیزانشان میدانند و به او و خانوادهاش حمله میکنند. در این بین، دختر خردسال ناخدا که هانیه نام دارد، فلج میشود. ناخدا و خانوادهاش تنگک را ترک میکنند و به بوشهر میروند.
فیلم به دلیل برجسته کردن آئین دمامزنی، استعاره زیبایی و مفهومی با دشت کربلا برقرار میکند. علیالخصوص اینکه چنین صحنههایی، در مرز باریکی میان مستند و داستانی به تصویر کشیده میشود و این ابتکار، بر غنای فیلم و تاثیرگذاری آن میافزاید.
بالهای سپید
در سال 77، برادران مهدی و ناصر هاشمی، بالهای سپید را جلوی دوربین میبرند. فیلمی که با روایت و زاویهای چدید به عاشورا پرداخته و خلاء تصویرگری تعزیه را در سینمای عاشورایی کشور پر میکند.
فیلم، تعدادی از دانشجویان رشته بازیگری را به تصویر میکشد که به دیدن یکی از استادان رشته تعزیهخوانی میروند. استاد در این دیدار، ماجرای نوجوانی به نام مراد را برای دانشجویان اینطور نقل میکند که مراد، نوجوانی بوده که بسیار به رشته شبیهخوانی در مراسم امام حسین (ع) علاقمند بوده و همیشه آرزو داشته که در این مراسم، در نقش حضرت قاسم (ع) ظاهر شود. سرانجام موقعیتی به وجود میآید تا مراد بتواند ایفای نقش کند. او برای اینکه بهتر بتواند نقش خود را بازی کند، تصمیم میگیرد که خود را در شرایط یاران امام حسین (ع) در روز عاشورا قرار دهد. برای همین هم چند روزی را با تشنگی تمرین میکند تا بالاخره یک روز در حال تمرین نقش خود بیهوش میشود. نقل استاد که به اینجا میرسد، همه دانشجویان تحتتاثیر قرار میگیرند و شناخت بهتری از نمایش شبیهخوانی پیدا میکنند.
فیلم البته بهواسطه نوع پخش، چندان دیده نشد و هنوز هم جزو مهجورترین آثار سینمای عاشورایی کشور محسوب میشود. البته که فیلم به لحاظ مضمون و محتوا، یکی از بهترین روایتگریها را در ارتباط با قیام کربلا دارد.
سینه سرخ
پرویز شیخطادی در سال 85، تاثیرپذیری هنرمندانهای از امام حسین (ع) را در قالب داستان امروز به تصویر میکشد. در این فیلم، به شیوهای ملموس، ارجاعاتی به قداست امام حسین (ع) میشود که این مهم توسط مخاطب لمس میشود.
فیلم، داستان کودک دوازده سالهای به نام علییار است که در پی مرگ بهترین دوست خود، برای احیای او، به دنبال کسی میگردد که دم مسیحیایی داشته باشد اما در این جستجو، غیر از خود، کسی را نمییابد.
سینه سرخ در همان زمان نیز با استقبال خوبی از جانب مخاطب مواجه میشود و با توجه به محور قرار دادن قداست امام حسین (ع) و حضرت مسیح (ع)، مخاطبان بسیاری را در داخل و خارج از کشور به دست میآورد.
دلشکسته
علی روئینتن در سال 86، یکی از داستانیترین فیلمهای سینمای عاشورایی را جلوی دوربین میبرد. فیلم، علیرغم اینکه در جامعه روز دهه 80 میگذرد اما داستان یک تاثیرگذاری را با بازی روان خسرو شکیبایی به تصویر میکشد.
دلشکسته، داستان یک دلدادگی است که در شب شام غریبان به نتیجه میرسد. البته که در سرتاسر اثر، سمبولیسم پیدا و پنهانی که کارگردان برای زمینهچینی آن اتفاق مهم ترتیب میدهد نیز به وضوح قابل لمس است.
دلشکسته با استقبال بسیار خوبی از جانب مخاطب مواجه شد و تا امروز نیز یکی از تاثیرگذارترین آثار عاشورایی سینمای ایران است که توانسته به مدد داستان روز، مقصود کارگردان را در این فضا برآورده کند.
عصر روز دهم
رسول ملاقلیپور پس از روایتگریهای بسیار با محوریت امام حسین (ع)، تصمیم میگیرد تا در قاب فیلمی، روایت مستقیمتر و سرراستتری از این امام را به تصویر بکشد. اما متاسفانه چند روز پیش از سفر به عراق، دار فانی را وداع میگوید و ادامه فیلم توسط مجتبی راعی ساخته میشود.
عصر روز دهم، بهمانند بسیاری از ساختههای ملاقلیپور، از داستانی احساسی برخوردار است و روایت مریم؛ پزشک هلال احمر است که با گروهی از پزشکان، برای کمک به مردم، عازم عراق میشود و تصمیم میگیرد خواهر گمشدهاش را که در زمان جنگ ایران و عراق به دست یک عراقی به نام محسن افتاده، پیدا کند.
اتفاقی که در عصر روز دهم محرم به نتیجه میرسد و این ملاقات با شکوهمندی عزاداری روز عاشورا به یکدیگر گره میخورد تا آن تاثیرگذاری بزرگ در فینال فیلم رقم بخورد.
من و زیبا
فریدون حسنپور در سال 90، مهمترین فیلم خود را با حضور پرویز پرستویی و شهاب حسینی، جلوی دوربین میبرد. فیلمی که با یک زمینهچینی درست، در سکانس فینال غلیان یافته و به محل تلاقی باور تمامی شخصیتهای داستان تبدیل میشود.
من و زیبا، داستان شخصی به نام موسی است که درصدد توبه از گذشته است. همسر موسی در اثر درد زایمان جان سپرده و موسی وقتی متوجه شده، که کار از کار گذشته است.
فیلم با رشد خزنده اعتقادات در لایههای زیرین روایت، به یکباره در پایانبندی به اوج رسیده و به خوبی میتواند آن حس تالم درونی ناشی از توبه را در روز عاشورا به عینیت برساند.
کربلا؛ جغرافیای یک تاریخ
مستند داریوش یاری، یک تصویرگری مبتکرانه از حرکت امام حسین (ع) و یارانش از مدینه به مکه و از مکه به کوفه و کربلا و در نهایت شهادت در دشت کربلا و تاثیر شگرفی که این حرکت بر سپهر زندگی انسان گذاشت، دارد.
این مستند که با روایتگری شهاب حسینی صورت گرفته، تاثیر قیام امام حسین (ع) را بر سبک زندگی شیعیان، از گذشته تا به امروز نشان میدهد.
این مستند با اقبال گستردهای از جانب مخاطبان سینمایی و علیالخصوص تلویزیونی مواجه و به یکی از معتبرترین مستندهای تاریخ سینمای ایران در ارتباط با عاشورا تبدیل شد.
ناسور
کیانوش دالوند در سال 94، انیمیشنی با محوریت حادثه کربلا تولید کرد و در همان سال توانست با این فیلم، در بخش رقابتی جشنواره فجر حاضر شده و دامنه توجهات را به سمت خود جلب کند.
فیلم، داستان یکی از اهالی کوفه است که از امام حسین (ع) دعوت میکند تا به کوفه بیایند و این، دیباچهای میشود برای پرداختن به حادثه بزرگ کربلا.
ناسور علاوه بر ایران، در برخی کشورهای عربی نیز نمایش داشت و توانست افتخاراتی از جمله جایزه ویژه جشنواره نجف را از آن خود کند. ناسور، یکی از مهمترین انیمیشنهای سینمایی با محوریت عاشورا است.
هیهات
سازمان اوج در سال 94 تصمیم میگیرد تا با همکاری دانش اقباشاوی، روحالله حجازی، هادی نائیجی و هادی مقدمدوست، فیلمی 4 اپیزودی متاثر از باورهای عاشورایی را به تولید برساند.
فیلم در هر یک از اپیزودهای حدودا 20دقیقهای خود، داستان مستقلی را روایت میکند که با تجمیع این داستانها، میتوان به پیرنگ اصلی داستان همچون یک پازل تکمیلشده رسید.
توالی اپیزودهای هیهات به گونهای است که طی آن میتوان به ارتباط نسل کنونی با فرهنگ و سبک زندگی عاشورایی پی برد و تاثیر این فرهنگ را بر زندگی امروز به روشنی لمس کرد.
رستاخیز
هماکنون حدود یک دهه است که آخرین ساخته احمدرضا درویش، با انواع و اقسام مخالفتها و ممیزیها دست به گریبان است. فیلمی که قرار بود مرجع فیلمهای عاشورایی باشد و به لحاظ فرم و مضمون، به معتبرترین اثر این حوزه تبدیل شود.
فیلم، داستان مردم کوفه است که با فرستادن نامههای بسیار زیاد، امام حسین (ع) را به کوفه دعوت کردهاند تا آنها را در قیام بر ضد یزید، یاری کنند. حر ابن یزید ریاحی، به همراه بکیر و دوهزار سوار از سوی عبیداله بن زیاد مامور میشوند به سمت کاروان امام حسین (ع) که به سمت کوفه در حرکت هستند، بروند. کاروان امام حسین (ع) در شماری اندک، در کربلا به محاصره هزاران نفر از لشکریان یزید درمیآیند.
رستاخیز در تمامی این سالها، با تفاوت در دیدگاه برخی علما مواجه شده و همین اختلاف دیدگاه سبب شده تا فیلم، نتواند آنگونه که انتظار میرفت، نمایش خیرهکننده در ایران و جهان اسلام داشته باشد. فیلمی که به 3 زبان، ترجمه و با 10 زیرنویس، خود را مهیای یک اکران شکوهمند بینالمللی کرده بود اما متاسفانه این اتفاق تا به امروز محقق نشده است.