رمزگشایی از وقفه در مذاکرات
درباره آینده برجام رویکردهای متفاوت و متنوعی ارائه شده است. هر یک از این رویکردها بر چگونگی کنش و جهتگیری بازیگران موثر در برجام نقش تعیین کننده ای خواهد داشت.
روسیه از آغاز دوره هفتم دیپلماسی وین به گونه ای تدریجی نقش محوری پیدا کرد و توانست زمینه حل و فصل برخی از مشکلات ایجادشده بین ایران با تروئیکای اروپایی، چین و ایالات متحده را فراهم کند.
بحران اوکراین الگوی کنش و سیاستهای روسیه در ارتباط با برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را تحت تاثیر قرار داده است. آینده دیپلماسی هستهای به میزان قابل توجهی بستگی به چگونگی رویکرد قدرتهای بزرگ به ویژه روسیه و ایالات متحده در باره تعهدات متقابل بازیگران به ویژه درباره پایان تحریمها و راستیآزمایی خواهد داشت.
جهت گیری اولیه روسیه در ارتباط با مذاکرات وین، معطوف به سازوکارهای میانجیگرایانه بوده است. اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات، تلاش کرد تا از الگوی کنش تعادلی برای حل و فصل موضوعات ایران و کشورهای موثر در برنامه جامع اقدام مشترک استفاده کنند. اولیانوف درصدد بود تا زمینه ارتقای نقش ایران برای پایان یافتن تحریمها را با چگونگی کنش اقتصادی در روابط دوجانبه و چندجانبه ایران و روسیه مرتبط کند. الگوی کنش تعادلی اولیانوف مبتنی بر متقاعدسازی ایران در ارتباط با انتظارات آمریکا، چین و تروئیکای اروپایی درباره آینده سانتریفیوژها، سایت فردو و ذخایر هگزافلوراید اورانیوم ایران بوده است.
هر گاه یکی از قدرتهای بزرگ درصدد ایفای نقش منطقه ای برآید، چنین اقدامی به منزله آن است که نشانههایی از پیوند منافع دوجانبه و چندجانبه در حال ظهور است. چنین فرآیندی در روند دیپلماسی وین به مفهوم آن است که نقش میانجی گرانه روسیه در مذاکرات، معطوف به حداکثرسازی منافع موازی ایران، روسیه و چین در آینده همکاریهای اقتصادی و اعاده برجام خواهد بود. روسیه به بازارهای اقتصادی ایران و چگونگی کنش همکاریجویانه با جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی و امنیت منطقه ای نیازمند است و پایان یافتن تحریمها را به منزله تحقق این ضرورت های راهبردی برای آینده همکاری های دو کشور در فضای پسابرجام می داند.
شکل بندی های اقتصاد بینالملل، بیانگر این واقعیت است که روسیه در قرن 21 درصدد ارتقای همکاری های اقتصادی در محیط منطقه ای خود بوده است.
در این دوران تاریخی، قابلیت اقتصادی روسیه در مقایسه با سایر قدرتهای بزرگ همانند آلمان، چین و ایالات متحده کاهش یافته و بخش قابل توجهی از اقتصاد ملی روسیه به صادرات منابع اولیه به ویژه انرژی متکی است. زیرساخت های اقتصاد صنعتی به ویژه اقتصاد موج سوم و چهارم و انقلاب تکنولوژیک در روسیه کمتر مشاهده میشود. به همین دلیل است که روسیه از الگوهای کنش سنتی روابط بینالملل یعنی موازنهسازی، همکاری، ایجاد منطقه نفوذ و حتی اقدام بازدارنده در برابر سیاستهای اقتصادی سایر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای بهره میگیرد.
همکاریهای تاکتیکی ایران و روسیه در روند بحران سوریه را میتوان به عنوان گام نخست اینگونه همکاری های منطقه ای توصیف کرد. ایران و سوریه برای مقابله با بنیادگرایی تکفیری از سازوکارهایی همانند مشارکت و همکاری های امنیتی دوجانبه و چندجانبه بهره گرفتند. مقابله با تهدیدات مشترک را میتوان زیربنای تحقق چنین اقدامات همکاریجویانه ای در فضای کنش ارتباطی میان آنان دانست. اینگونه از همکاریها در چارچوب نظریه «موازنه تهدید»، معنا پیدا میکند.
روسیه به این موضوع واقف است که در آینده، نهتنها با تهدیدات متنوع منطقه ای و بینالمللی روبهرو خواهد بود بلکه نشانههایی از تهدیدات امنیتی و هویتی در محیط پیرامونی روسیه وجود دارد و بهینهسازی موقعیت اقتصادی و امنیتی روسیه بدون همکاری و مشارکت با ایران امکانپذیر نیست بنابراین، روسیه در سال 2022 همه تلاش خود را در هشت دور مذاکرات میان آقایان عباس عراقچی و علی باقری به کار بست تا زمینه برای پایان یافتن تحریمهای اقتصادی ایران به وجود آید. روسیه به خوبی آگاه است که در صورت پایان تحریمهای برجامی، شرایط برای افزایش همکاری های اقتصادی، امنیتی و نظامی دو کشور در آینده کاملا فراهم و این همکاریها اجتنابناپذیر خواهد بود.
ضرورتهای ژئوپلیتیک، اقتصادی و راهبردی روسیه [پیش از بحران اوکراین] ایجاب میکرد که اولیانوف در روند دیپلماسی وین از سازوکارهای کنش همکاریجویانه با ایران استفاده کند. اولیانوف نقش یک میانجی فعال برای متقاعدسازی رابرت مالی را ایفا میکرد. به همانگونه ای که سیاستهای آمریکا را از رابرت مالی به ایران منتقل میکرد. الگوی رفتاری اولیانوف به گونه ای بود که در مقایسه با هر یک از مذاکره کنندگان وین، از اعتبار و اطلاع رسانی و توییت های موثرتری برای اثربخشی در سیاست جهانی بهره میگرفت. موقعیت برتر اولیانوف به مفهوم آن بود که آینده همکاریهای دوجانبه ایران و روسیه از طریق و در روند پایان یافتن تحریمهای اقتصادی معنا خواهد یافت.
در روزهای بعد از خروج آمریکا از برجام، سیاستهای عمومی روسیه در حمایت از ایران ارتقا یافت. به همانگونه ای که کشورهای اروپایی سیاست ترامپ مبنی بر به حاشیه راندن اقتصاد ایران در نظم و امنیت جهانی را پرمخاطره می دانستند. در چنین شرایط و فضایی، نشانههایی از همکاری های تاکتیکی و مرحله ای ایران و روسیه نمود پیدا کرد. اینگونه از همکاری ها میتوانست زمینه بهینهسازی مشارکت اقتصادی و تاکتیکی دوجانبه و چندجانبه را فراهم آورد.
بحران اوکراین نقطه عطفی برای پایان یافتن نقش موثر و تعیینکننده روسیه در روند دیپلماسی وین بوده است. وقفه مرحله ای در روند مذاکرات وین که در 10 مارس 2022 شکل گرفت بیانگر آن است که نقش میانجی در روند مذاکرات و دیپلماسی وین کاهش یافته است. چالشهای آمریکا، آلمان، فرانسه و بریتانیا با سیاستهای راهبردی روسیه را باید در زمره عوامل اصلی ایجاد وقفه در ارتباط با موضوعاتی دانست که میتواند بر آینده اقتصادی روسیه و همچنین سرنوشت مذاکرات وین تاثیرگذار باشد. روسیه از قابلیت همکاریهای دوجانبه با ایران برخوردار است. هرگاه نقش شرکت های چندملیتی اقتصادی و بینالمللی در بازارهای ایران کاهش پیدا کند، طبیعی است که زمینه برای بهینه سازی همکاریهای متقابل ایران و روسیه فراهم خواهد بود.
دیپلماسی وین هماکنون در وضعیت ابهام، وقفه و تردید بازیگران برای حل و فصل موضوعات قرار دارد. موضوعات مورداختلاف در روند مذاکرات وین اگرچه بسیار محدود است، اما ماهیت اساسی داشته و با راهبردهای اصلی ایران، آمریکا و کشورهای اروپایی ارتباط مستقیم دارد.
اولیانوف توانسته بود زمینه ایجاد توافق مرحله ای و سازوکارهای مبتنی بر متقاعدسازی بازیگران را در روند دیپلماسی وین به وجود آورد. بحران اوکراین، نقش اولیانوف در فرآیند دیپلماسی وین را کاهش داد و به این ترتیب مذاکرات برای حل و فصل موضوعات و چالش های موجود با کندی مواجه شد.
لاوروف وزیر امورخارجه روسیه از این موضوع آگاه است که ایالاتمتحده در دوران بعد از احیای برجام و تعلیق تحریمهای اقتصادی ایران، فشارهای خود را برای اعمال محدودیت های اقتصادی جدید در روند همکاری های دوجانبه میان ایران و روسیه اعمال خواهد کرد. چالش روسیه و آمریکا زمینه شکل گیری یک جنگ سرد جدید را به وجود آورده است.
نتیجه
چگونگی کنش ارتباطی ایران، روسیه و جهان غرب همواره نیازمند شکل خاصی از موازنهسازی است. هر گاه، بحران های منطقه ای شکل گیرد یا گسترش یابد، معادله موازنه منطقه ای و بینالمللی ایران با قدرتهای بزرگ تغییر مییابد. واقعیت آن است که هر کشوری باید با اتکا به توانمندی خود در فضای دیپلماتیک، شکلبندی کنش تاکتیکی و سیاستهای راهبردی ایفای نقش کند.
اتکای بیش از حد به سیاست و ابزارهای قدرتهای بزرگ در حوزه مذاکرات وین و دیپلماسی هسته ای، چالش های خاص خود را ایجاد میکند. وقفه در مذاکرات وین، بیانگر نیاز کشورهای پیرامونی همانند ایران به اصل «خودیاری» است.
ایران کشوری منطقه ای با آسیب پذیری های خاص خود است. اتکا به دیگران حتی در دیپلماسی وین میتواند چالش های جدیدی را فراهم آورد.
بی تردید آمریکا و جهان غرب بدون توجه به نقش سازنده یا غیرسازنده روسیه نیازمند حل و فصل مشکلات خود با ایران خواهند بود.
اگر ایران از سیاست موازنه قدرت استفاده کند، دیگر نیازی به میانجی موثر در روند دیپلماسی وین نخواهد داشت.
ایران میتواند سیاستهای رسمی و راهبردی خود را از طریق دیپلماسی چندجانبه پیگیری کرده و آن را به اهداف موردنظر خود نزدیک سازد.
در حالی که پیوند دیپلماسی ایرانی با سیاست قدرتهای بزرگ نه تنها سودمندی طولانی مدت نخواهد داشت، بلکه ایران را در فضای رقابت های بینالمللی با چالش های نوظهور و انعکاسی روبهرو خواهد کرد.
منبع: دنیای اقتصاد
همچنین بخوانید