





روایت تلخ یک پدر از دل آوار: نجمه را میان آتش و آوار از دست دادم
سحرگاه یکی از تلخترین شبهای زندگیاش را تجربه کرد؛ پدری که با صدای انفجار از خواب پرید، در میان دود و آوار بهدنبال دو دخترش میگشت. یکی را زخمی از زیر کمد نجات داد، اما دیگری، نجمهاش، دیگر جوابی نمیداد... بعد از ساعتها جستوجو، پیکر بیجانش را در حیاط مجتمع سرو یافتند؛ نشانی دردناک از داغی که هنوز تازه است.