پنج‌شنبه 8 آذر 1403

روایت زیباکلام از سرنوشت اصولگرایان بعد از دولت روحانی

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
روایت زیباکلام از سرنوشت اصولگرایان بعد از دولت روحانی

شاید یکپارچگی مدیریت اجرائی کشور باعث شود اندیشه رفع مشکل با آمریکا، عملی شود و تغییراتی در وضعیت معیشتی مردم به وجود بیاید. آن‌ها می‌توانند بگویند دیدید روحانی که رفت کنار بعد از هشت سال، وضع چگونه بهتر شد؟! بنابراین توافقی که اصولگرایان خواهند کرد، چون خودشان در آن ذی‌نفع هستند، به سرنوشت مصیبت‌بار برجام گرفتار نخواهد شد که از همان ابتدا هر تیغ و تیشه‌ای که توانستند بر سر راه آن پرتاب...

صادق زیباکلام در شرق نوشت: معضلاتی که کشور را در خود فروبرده، دارد دامنه وسیع‌تری پیدا می‌کند. اصولگرایان مدت‌هاست انگشت اتهام را به سمت روحانی نشانه رفته‌اند.‌ای کاش این‌گونه بود و مقصر بحران روحانی و دولتش بودند. اینکه آرزو می‌کنم که حق با اصولگرایان می‌بود، از این بابت است که عمر دولت روحانی، یک سال دیگر به پایان می‌رسد و احتمال دارد اصولگرایان انقلابی همان‌طورکه مجلس یازدهم را در انحصار خود گرفتند، در انتخابات سال آینده، قوه مجریه را هم در اختیار بگیرند؛ در آن صورت دیگر روحانی نیست، همچنان که مجلس دهم هم یک ماهی هست که جای خود را به مجلس یازدهم داده، روحانی هم جای خود را به سعید جلیلی، محمود احمدی‌نژاد، یا یک اصولگرای دیگر خواهد داد؛ اما همان‌گونه که مجلس انقلابی یازدهم فعلا چه باید کردی در چنته نداشته، رئیس‌جمهور انقلابی بعد از روحانی هم نخواهد توانست در وضعیت موجود گامی در جهت رفع بحران و عادی‌سازی شرایط اقتصادی کشور بردارد.

بگذارید با یک ضرب و تقسیم ابتدایی بودجه سال جاری کار را شروع کنیم تا مشخص شود که دلار 20 هزار تومانی از کجا‌ها نشئت می‌گیرد. بودجه عمومی دولت در سال جاری در حدود 480 هزار میلیارد تومان است؛ یعنی برای اداره کشور (واردات مواد غذایی، حقوق کارکنان دولت، بهداشت و درمان، هزینه‌های نظامی و...) به این حجم اعتبار نیاز است.

صرف‌نظر از آنکه رئیس‌جمهور اصولگرا باشد یا میانه‌رو، تندرو باشد یا اصلاح‌طلب، به‌هرحال واردات دارو، مواد غذایی، پرداخت 120 هزار میلیارد تومان به حدود پنج میلیون حقوق‌بگیر و سایر اقلام سر جای خودش باقی می‌ماند. حتی قبل آنکه کرونا بیاید، دولت 150 هزار میلیارد تومان یا نزدیک به یک‌سوم آن 480 هزار میلیاردتومان را نداشت (با کسر بودجه مواجه بود). بودجه در آذرماه به تصویب مجلس رسیده بود. تقریبا نیمی از هزینه‌ها از محل دریافت مالیات (195 هزارمیلیارد تومان) و صادرات نفت (یک میلیون بشکه در روز از قرار میانگین بشکه‌ای 50 دلار).

تحریم‌ها و کرونا همه ضرب و تقسیم‌های دولت و مجلس را بر باد دادند. تحریم‌ها صادرات را از یک میلیون بشکه، در خوش‌بینانه‌ترین حالت به کمتر از صد هزار بشکه در روز رساندند. هنوز سال به انتها نرسیده بود که بهای نفت به کمتر از 20 دلار کاهش یافت. بماند اینکه ایران به‌واسطه دورزدن تحریم‌ها مجبور است تخفیف هم بدهد و همان صد هزار بشکه را هم خیلی کمتر از قیمت رسمی می‌فروشد. درآمد‌های نفتی به کنار، کرونا دمار از روزگار درآمد‌های مالیاتی کشور تا همین‌جا درآورده است. امیدعلی پارسا، رئیس سازمان مالیاتی کشور، چندی پیش اعلام کرد اگر بعد از خردادماه وضعیت کشور در رابطه با کرونا عادی شود، در چهار ماه منتهی به پایان خرداد، کرونا نزدیک به یک‌چهارم درآمد‌های مالیاتی امسال را از بین برده است. خرداد به پایان رسید و کرونا بعد از اندکی فروکش، باز در حال شدت‌یافتن است؛ یعنی سرنوشت نفت و مالیات، دو تأمین‌کننده اصلی آن 480 هزار میلیارد تومان فعلا نامعلوم‌اند. یک‌سوم بودجه هم که از ابتدا کسر بود.

فرض بگیریم به‌جای روحانی و نوبخت، کینز، فریدمن و آدام اسمیت و به‌جای مدیران و وزرای «بی‌حال» روحانی (حسب ادعای اصولگرایان)، تورگوت اوزل، ماهاتیر محمد یا آنگلا مرکل، سکاندار قوه مجریه در ایران می‌شدند. با بودجه‌ای که حداقل نیمی از درآمد‌های آن از میان رفته، چگونه قرار است یک کشور 85 میلیونی را اداره کنند؟ ممکن است برخی از اصولگرایان، به شعار‌هایی که می‌دهند مانند «مدیریت جهادی»، «جوان‌گرایی»، «اتکا به منابع داخلی به‌جای چشم‌دوختن به خارج از کشور»، «خودکفایی و ایستادن روی پا‌های خود»، «تبدیل تهدید‌ها به فرصت‌ها» و... واقعا باور داشته باشند؛ اما بی‌تردید بسیاری از آنان که بیشتر اهل حساب‌و‌کتاب و منطق هستند، می‌دانند که با شعار نمی‌توان منابع مالی پنج میلیون حقوق‌بگیر را تأمین کرد. شعار‌های پرزرق‌وبرق، نه مانع از گسترش خط فقر شده‌اند و نه توانسته‌اند جلوی آب‌رفتن طبقه متوسط در ایران را بگیرند.

بماند حجم وسیع سرما‌یه‌های ایرانیان که به‌واسطه فرورفتن کشور در شرایط موجود، تورم حداقل 50 درصدی، کاهش منظم ارزش ریال و بالارفتن دلار و شاید مهم‌تر از همه اینها، فقدان امنیت اقتصادی، دارایی‌های خود را به‌جای به‌کارگرفتن در تولید و ایجاد اشتغال، در خارج از کشور سرمایه‌گذاری کرده‌اند. در حوزه سیاسی، اصلاح‌طلبان حکایت آش نخورده و دهان سوخته را پیدا کرده‌اند. بسیاری از آن‌ها نقشی در اتخاذ سیاست‌هایی که کشور را به این روز انداخته نداشته‌اند، اما در عوض و در نزد افکار عمومی باید پاسخ‌گوی هرینه‌های آن سیاست‌ها باشند. پس چه بهتر که همه قدرت را به اصولگرایان واگذار کنند تا تکلیف همه هم روشن شود و خودشان مجبور به پاسخ‌گویی در قبال سیاست‌هایشان باشند.

آنچه مسلم است، وضعیتی که کشور در آن قرار گرفته نمی‌تواند به‌همین‌صورت و برای مدت طولانی‌تری ادامه پیدا کند. دلار رفته به بالای 20 هزار تومان و سکه هشت‌و‌نیم میلیون. با توجه به تمایل‌نداشتن بسیاری از بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات سال آینده، احتمال می‌رود قوه مجریه هم به‌دنبال قوه مقننه به دست اقلیت اصولگرایان بیفتد.

شاید یکپارچگی مدیریت اجرائی کشور باعث شود اندیشه رفع مشکل با آمریکا، عملی شود و تغییراتی در وضعیت معیشتی مردم به وجود بیاید. آن‌ها می‌توانند بگویند دیدید روحانی که رفت کنار بعد از هشت سال، وضع چگونه بهتر شد؟! بنابراین توافقی که اصولگرایان خواهند کرد، چون خودشان در آن ذی‌نفع هستند، به سرنوشت مصیبت‌بار برجام گرفتار نخواهد شد که از همان ابتدا هر تیغ و تیشه‌ای که توانستند بر سر راه آن پرتاب کردند و در نهایت هم تندرو دیگری به نام ترامپ تیر خلاص را در شقیقه نیمه‌جان آن شلیک کرد؛ بنابراین و برخلاف برجام، مذاکرات اصولگرایان در سال آینده با واشنگتن صرف‌نظر از اینکه جو بایدن یا دونالد ترامپ در کاخ سفید باشند،‌ای بسا در کوتاه‌مدت مانع از فرورفتن بیشتر ایران در وضعیت ناگوار شود.

روایت زیباکلام از سرنوشت اصولگرایان بعد از دولت روحانی 2