روایت نیم قرن نامُرادی با پیرِ خبر دشتستان
"بعضی نشریات و رسانه ها از لحاظ مالی درآمدی ندارند تا بتوانند به خبرنگارانشان رسیدگی کنند، و رسانههایی هم هستند که به خبرنگار خود توجهی ندارند و می توان گفت به فکر منافع خود هستند".
نامش علی است، اما من او را پیرِ خبرِ دشتستان می نامم، شهرت او را پیرمرادی نهاده اند اما تا پیر شده نامُرادیهای زیادی دیده است...
به گزارش ایسنا منطقه بوشهر*، "علی پیرمرادی" زادهی 20 فروردین ماه 1331 در شهر آبادان است، اما از دوران نوزادی همراه با خانواده به استان بوشهر آمدهاند و بعد از 4 الی 5 سال زندگی در روستای زیارت و پس از درگذشت پدرش به محله قلعه برازجان نقل مکان کرده اند. دو خواهر تنی و یک خواهر ناتنی دارد و یک برادر داشته که فوت کرده و تک پسر خانواده محسوب میشود.
از وقتی نوجوان 12 ساله ای بوده پا به عرصه مطبوعات گذاشته و دلیلش برای انتخاب خبرنگاری به عنوان یک شغل در نوع خود جالب توجه است، او می گوید: "من سواد چندانی نداشتم، به همین دلیل به مدرسه شبانه روزی می رفتم که بتوانم اطلاعات خود را بیشتر کنم و اینکه برازجان به یک خبرنگار نیاز داشت که بتواند مردم را از تمام اتفاقات و رویدادها با خبر کند.
من از سال 43 روزنامه فروشی را به شکل سیار آغاز کردم... کم کم با ارسال مطالب به نشریات راه افتادم و اولین نشریه ای هم که با آن همکاری کردم مجله هفتگی صبح امروز بود."
در زمینه خبری و عکاسی کسی به او کمک نکرده، اما همیشه با علاقه و انگیزههای فراوان به دنبال کسب اخبار بوده است، او اعتقاد دارد که فقط به لحاظ علاقه و به دلیل تلاش فراوانی که داشته وارد عرصهی خبر شده است.
اولین حکم خبرنگاری اش را از وزارت اطلاعات و جهانگردی که همان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی است گرفته و اولین کارت خبرنگاری را هم از مجله هفتگی تهران مصور دریافت کرده که منوچهر آتشی هم در آن مقاله مینوشته است.
«آنچه از آن سالها به یاد دارد این است که در آن زمان کارت خبرنگاری سه ساله بوده است، می گوید: سالهای زیادی را با تلاش و دوندگی برای گرفتن حق مردم دیارم گذراندم اما در حال حاضر سربار خانواده ام هستم و از هیچ جایی درآمد ندارم البته قرار شده است که مرا بازنشسته کنند!»
یک عمر زندگی با خبر...
پیرمرادی چهره خاصی دارد، چین و چروک های صورتش حکایت های زیادی دارد. وقتی با او حرف می زنی می خندد اما تلخی خنده هایش بر کسی پوشیده نیست. ازدواج نکرده و امروز در آستانه 70 سالگی هنوز با خبر و روزنامه سروکار دارد و با اینکه به سختی راه می رود، در تمام جلساتی که دعوت می شود و بر سر پروژه ها و حتی بازدیدهای مسئولان حاضر میشود.
در مرداد سال 55، بلیتهای بخت آزمایی یا اعانه ملی را میفروخته، 65 برگ بلیت روی دستش میماند و با بُرد دو برگ صد هزار تومانی همراه سه نفر دیگر به تهران رفته و بعد در قرعه کشی برنده یک خانه 4 طبقه در تهران می شود.
او از پیشکسوتان عرصه خبر در شهرستان و استان است و در دوره کار خبری خود توانسته تاثیرگذاری بالایی داشته باشد، تامین اعتبار برای لوله کشی آب شیرین روستای زیارت که کودکی اش را در آنجا گذرانده و هزینه احداث یک مدرسه پنج کلاسه در یکی از محلات شهر برازجان که فاقد مدرسه بوده، از اقدامات عام المنفعه پیرِ خبر دشتستان است. 55 سال است که می نویسد، و این یعنی یک عمر... با علاقه به مطبوعات کار خبر را از ارسال خبرهای دشتستان برای نشریات استان فارس و تهران شروع کرده، وقتی حرف می زند سرش را پایین می اندازد و گویی با نجابت برایت از آنچه می خواهی می گوید. از استانهای دیگر پیشنهاد کار داشته اما به خاطر تعصبی که به شهرستان دشتستان و شهر برازجان داشته اینجا مانده است، نمی خواسته این شهر بدون خبرنگار بماند.
خبرنگار باید پیگیر شغل دوم و سومی هم باشد
علی می گوید: توصیه من به تمام خبرنگاران این است در کنار علاقه به خبرنگاری پیگیر شغل دوم و سومی هم باشید که نیازهای شما را برطرف کند.
بعضی نشریات و رسانه ها از لحاظ مالی درآمدی ندارند تا بتوانند به خبرنگارانشان رسیدگی کنند، و رسانههایی هم هستند که به خبرنگار خود توجهی ندارند و می توان گفت به فکر منافع خود هستند.
می پرسیم آیا قصد کناره گیری از این کار را دارید، و او می گوید: فعلا هستم و تا زمانی که نیاز هست ادامه میدهم اما فکر میکنم با آمدن نسل جدید و جوان من باید کم کم خاطره نویسی خود را آغاز کنم و چند کتاب هم در دست چاپ دارم... از تفاوت های خبرنگاران در گذشته و امروز می گوید که امکانات خبری نسبت به قبل خیلی بهتر شده است و زمان اطلاع رسانی هم خیلی سریع تر است... فقط در بعضی موارد دیده میشود که عکس می گیرند و بدون متن یا توضیح کوتاهی در اختیار مردم می گذارند، خب یک رسانه باید خبر کامل و جامع را در اختیار مردم قرار دهد.
از پیرمرادی می خواهیم درخواستش به عنوان پیشکسوت عرصه رسانه را از مسئولین بگوید.
اینگونه میگوید: باید از خبرنگاران حمایت کنند، خبرنگاران همیشه یک پشتیبان خوب برای مسئولین هستند آنها نیز باید با خبرنگاران همکاری کنند تا دوام بیشتری داشته باشند، خبرنگار نامش بلند ولی جیبش خالی و دستش کوتاه است. مسئولان به نام خبرنگاران نگاه نکنند بلکه توجه بیشتری داشته باشند تا بتوانند از لحاظ مالی تامین باشند... مخصوصا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، استانداران، فرمانداران، مدیران، شهرداران، ائمه جمعه، شوراهای شهر و روستا، و... همه و همه باید نگاه ویژه ای به خبرنگار داشته باشند. از اخبار و گزارش هایی که نوشته می گوید، می پرسم بهترین آن کدام بوده؟ جواب می دهد: "خب خیلی گزارش های زیادی بوده که سبب شد نتیجه و اتفاقات بسیار خوبی در سطح شهر بیافتد و خیلی مسئولین کارهای خود را به مرحله اجرا برسانند. دقیق به خاطر ندارم اما تیترهایی که زده میشد مثل «نیاز برازجان به مجتمع آموزشی» یا «ایجاد مجتمع آموزشی در برازجان» که چهارراه مجتمع شهر برازجان نیز به همین علت نامگذاری شد.
آن روزها جمعیت شهر زیاد نبود و مردم از اینکه اسم شهر یا روستایشان در مطبوعه نوشته میشد بسیار خوشحال می شدند که نامی یا گزارشی از شهر و روستایشان تهیه شده است." | دوگانگی در رفتار بعضی خبرنگاران
این پیشکسوت عرصه خبر و روزنامه نگاری ویژگی های یک خبرنگار را برمی شمرد و می گوید: "یک خبرنگار باید صبر و حوصله زیادی داشته باشد و فردی خوش اخلاق باشد و کم تر عصبی شود. اما امروزه من شاهد دوگانگی در رفتار بعضی از خبرنگاران هستم که نباید اینگونه باشد و گاها صمیمیتی بین خبرنگاران دیده نمیشود و اینکه خانه مطبوعات باید در شهر برازجان شعبه داشته باشد که تا کنون اقدامی صورت نگرفته است.
خبرنگاران می توانند کار کنند و بنویسند اما به شرطی که در کارشان نماینده هیچ حزب و جناحی نباشند و از انقلاب و رهبری دور نشوند. "
می پرسم آن روزها ارتباط مردم با شما چطور بود؟ جواب می دهد: خب جمعیت شهر در آن زمان زیاد نبود و خیلی کم بود و مردم از اینکه اسم شهر یا روستایشان نوشته میشد بسیار خوشحال می شدند که نامی یا گزارشی از شهر و روستایشان تهیه شده است.
از علی می پرسم اگر دوباره به عقب و به روزگار جوانی برگردی باز هم خبرنگار می شوی؟ جواب می دهد بله، من عاشق خبرنگاری هستم و دوباره ادامه میدهم و بسیار مطالب روزنامه ها را دوست دارم. اما در یک حادثه آتش سوزی اکثر روزنامه ها و اطلاعات قبلیام را از دست دادم... پیرمرادی هیچوقت ازدواج نکرده، از او می پرسیم عاشق شدی، می گوید: "راستش یک نفر بوده، دختری که بسیار از او تعریف میکردند. این دختر چشمان سبزی داشت و در ماه محرم و صفر به خانواده ما خیلی کمک میکرد. ما تا آستانه ازدواج هم رفتیم اما مشکلاتی پیش آمد که... بگذریم، سالها از این ماجرا می گذرد. "
یک تصمیم جدید
از تصمیم جدیدش برای ازدواج می گوید که ازدواج را در برنامه اش گذاشته ولی منتظر یک موقعیت مناسب است... ادامه می دهد: "در دوران جوانی فقط مشغول به کار بودم و خانواده ام بسیار از من حمایت می کردند. عشق به کار مانع شد، اما اکنون منتطر بازنشستگیام هستم تا اقدام به ازدواج کنم و با همسرم کل ایران و هر جایی که دوست دارم را بگردم. "
مدیر باشگاه ورزشی همای برازجان بوده و طرفدار تیم استقلال است، و به ورزش خیلی علاقه مند است. پرسیدم از زندگیت راضی هستی، مکثی کرد و گفت "خیلی سخت است اما با آن می سازم."
از نوع برخورد مسئولان میپرسیم که می گوید اکثرا با من خوب بوده اند. آرزویش این است که در هفته خبرنگار بازنشستگی اش را اعلام کنند و حقوق بگیر شود... می گوید یکی از استانداران سابق بوشهر قول خانه دار شدن را به من داد و یکی از مدیران مسئول نیز به تعدادی از خبرنگاران قول زمین داده بود که من اطلاع زیادی ندارم. آرزو می کند خبرنگاران همیشه خوشحال و خوب باشند و سامان بگیرند.
آخر قصه
علی پیرمرادی امروز 29 فروردین 1401 با بیش از 50 سال سابقه فعالیت رسانهای در 70 سالگی به دلیل سکته قلبی درگذشت.
*گزارش: سیده ریحانه دباغ؛ خبرنگار ایسنا - بوشهر
کانال عصر ایران در تلگرام اپلیکیشن عصر ایران