روایتهای رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس به دور از احساس است
مسئول تاریخ شفاهی موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گفت: رزمندگان در جنگ روی مأموریتشان متمرکز بودند و همه روایاتشان به دور از احساس بود که همین امر باعث شده برخی روایتها ناقص بمانند.
مسئول تاریخ شفاهی موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گفت: رزمندگان در جنگ روی مأموریتشان متمرکز بودند و همه روایاتشان به دور از احساس بود که همین امر باعث شده برخی روایتها ناقص بمانند.
به گزارش خبرگزاری مهر، نقد و بررسی پیش از چاپ کتاب داستانی «یاشا ایران» توسط مدیریت آموزش و پژوهش موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با حضور زلیخا فکوری فر نویسنده کتاب، ابوالفضل درخشنده و شهربانو سادات افتاده منتقدان حوزه ادبیات دفاع مقدس، مصطفی نیکنام مسئول تاریخ شفاهی موزه و جمعی از علاقمندان در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد.
در ابتدای این جلسه شهربانوسادات افتاده منتقد حوزه ادبیات دفاع مقدس با اشاره به واقعیتهای جنگ گفت: بیان واقعیتهای جنگ از زبان کسی که خود در جنگ حضور داشته است میتواند بر جذابیت و تأثیرگذاری صحنهها تأثیر داشته باشد.
وی شخصیت مصطفی را در کتاب «یاشا ایران» جذاب دانست و گفت: حضور این شخصیت در داستان سبب تلطیف فضای جنگ و افزایش احساسات در هنگام شهادتش شده است.
افتاده گفت: نام داستان اولین نقطه مواجهه مخاطب با اثر است و پیشنهاد دادم که از نام جلال استفاده شود؛ زیرا این اسم، هم نام اصلی شخصیت و هم بیانگر شکوه و عظمت اوست.
وی زاویه دید «منِ راوی» را نقد کرد و گفت: این زاویه دید باعث شده مخاطب از ابتدا بداند که شخصیت اصلی تا انتهای داستان زنده میماند و در نتیجه بار تعلیق داستان کاهش یافته است و پیشنهاد میدهم که خاطرات فرعی حذف شوند و زاویه دید محدود به ذهن جلال باشد تا به فرصتی برای شخصیتپردازی بهتر تبدیل شود.
قلم به دست گرفتم تا روح خودم را التیام بخشم
در ادامه جلسه فکوریفر نویسنده کتاب «یاشا ایران» در صحبتهای خود به دلایل شخصیاش برای نوشتن این اثر اشاره کرد و گفت: قلم به دست گرفتم تا روح خودم را التیام بخشم.
وی از تأثیر تصاویر شهدا و مادرانشان در کودکیاش سخن گفت و ادامه داد: از همان دوران با دیدن این صحنهها به نوشتن عملیاتهای جنگی علاقهمند شدم و از آن در صحنهپردازیها و با بهرهگیری از تاریخ شفاهی و سایر منابع برای نوشتن استفاده کردم. هر فصل را با آقای حاتمی به اشتراک گذاشته و بازخوردهای او را در داستان اعمال کردهام.
نویسنده کتاب درباره صحنه شهادت مصطفی گفت: نوشتن این صحنه برای من خیلی سخت بود، ولی تلاش کردم که رشادتهای مردان وطن را به خوبی نشان دهم.
قلم نویسنده در تضارب آرا صیقل پیدا کند
در ادامه ابوالفضل درخشنده منتقد حوزه ادبیات دفاع مقدس بر اهمیت نقد به عنوان ابزاری برای آموزش و رشد تأکید کرد و گفت: ما در نقد به دنبال آن هستیم که قلم نویسنده در تضارب آرا صیقل پیدا کند.
این کارشناس ادبی با اشاره به اهمیت جامعه هدف افزود: اگر کتاب به عنوان تاریخ شفاهی نوشته شده میتواند سندی معتبر باشد، اما برای مخاطب نسل امروز باید محتوا و زاویه دید به گونهای انتخاب شود که بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
درخشنده نقد خود را با بررسی فصلهای کتاب ادامه داد و گفت: فصل دوم از نظر تکنیکی بسیار عالی بوده اما فصل اول به دلیل عدم استفاده درست از ابزارهای روایت به داستان لطمه زده است.
وی به نویسنده توصیه کرد که برای تقویت داستان و انتقال انرژی بیشتر به مخاطب، زاویه دید را محدود به شخصیت جلال کند و ابزارهای پرداخت را در خدمت پیشبرد محتوا قرار دهد.
اگر میدانستم این یادداشتها روزی به کتاب تبدیل میشوند
در ادامه جلال حاتمی راوی کتاب از تجربیات خود در دوران جنگ و نقش برجسته گردانهای قدس گفت: هر روز مصطفی پس از عملیات، ارزیابی دقیقی از فعالیتها انجام میداد و این یادداشتها را در تقویم سالانه خود ثبت میکرد. او اگر میدانست این یادداشتها روزی به کتاب تبدیل میشوند، با دقت بیشتری آنها را ثبت میکرد.
در پایان جلسه مصطفی نیکنام مسئول تاریخ شفاهی موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با اشاره به چالشهای ثبت خاطرات رزمندگان گفت: تمام دغدغه و تمرکز عزیزان در زمان جنگ بر روی مأموریتشان بود و بیشتر روایتهایشان از مأموریت و کار دیگر بچهها است و لذا از خودشان هیچ نمیگویند و از بیان احساسات و تجربیات شخصی خود صرفنظر میکردند و این امر باعث شده برخی روایتها ناقص بمانند.