روایت همافرانی که به انقلاب پیوستند را در «آبی آتشین» بخوانید
به گزارش خبرگزاری فارس، شایعه کودتای ارتش، روز به روز فراگیرتر میشد و همه نگران اوضاع و احوال بودند. اگرچه اعتصابات پراکنده در برخی از واحدهای ارتش گسترش و موضوع به روزنامهها نیز کشیده شده بود، اما هنوز مردم، ارتش را مقابل خود میدیدند و نگران آیندهای مبهم و در هراس از روزی که درگیری نهایی ارتش و مردم بخواهد سرنوشت نهایی انقلاب را رقم بزند، بودند و عدهای هم آماده نبرد مسلحانه برای حصول پیروزی نهایی میشدند.
در این شرایط نظامیان فداکار و متعهد نیروی هوایی به این نتیجه رسیدند که باید دست به کار بزرگی زده و وظیفه ملی و مذهبی خود را انجام دهند. به همینخاطر با یک حرکت متهورانه به سیل خروشان ملت پیوستند و در 19 بهمن 1357 با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامی در مدرسه علوی سندی از افتخار، حماسه، رشادت و ایمان را در برگهای زرین تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رسانیدند. «آبی آتشین» اثر دانیال قاسمیپور، روایتی داستانی از ماجرای پیوستن همافران نیروی هوایی به انقلاب اسلامی است.
در این اثر؛ ماجرای چندین شخصیت از سالهای قبل از انقلاب دنبال میشود و در چندین برش قصه، به روز سرنوشتساز میرسیم و در آن تمام این شخصیتها به یکدیگر میپیوندند تا تاریخ را رقم بزنند. «آبی آتشین» در 147 صفحه در قطع رقعی، در شمارگان هزار نسخه و با قیمت 40 هزارتومان از سوی انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«باور نمیکند اگر به او بگویی که تا چند روز دیگر، وحشت برای همیشه تمام است. باور کردنی هم نیست. مگر هرگز آن پیکرههای برنزین و سنگین و مسین و پولادین برأفتادنی بودند؟ همین تمثالهای بیشماری که حالا او هم یکیشان را به خیال خود سپر بلایش کرده و ضامن بقایش، و یکی پس از دیگری علم میشدند. حالا نمیداند که چهقدر آن برج به آسمان سرکشیده که پیش رویش مینشیند، سست و تو خالی است و فرو ریختنی. حالا در دل سیاه شب است و هر چه به سپیده نزدیک میشوی، ظلمت تیرگی بیشتری میگیرد و سرما به جانت مینشیند. باید سحر برسد تا بنگرد و بگرید به شوق، از باور رفتن ضحاک. هنوز، هول سایهها را دارد.»
پایان پیام /