سه‌شنبه 6 آذر 1403

روزنامه جوان: دست‌اندرکاران از آنچه در زیر پوست شهر می‌گذرد، اطلاعی ندارند / سری هم به سطح بازار بزنید؛ مرگ خاموش کسب وکار‌ها را ببینید

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
روزنامه جوان: دست‌اندرکاران از آنچه در زیر پوست شهر می‌گذرد، اطلاعی ندارند / سری هم به سطح بازار بزنید؛ مرگ خاموش کسب وکار‌ها را ببینید

رئیس مرکز نوسازی اداری وزارت اقتصاد اخیراً گفته است: «فقط روی ورود به کسب‌و‌کار تمرکز کردیم، در حالی که ماندگاری کسب‌و‌کار کشور پایین است. وزارت اقتصاد در راستای هدایت سرمایه ورودی نکرده است.» اذعان این مقام مسئول به «بالا بودن حجم شکست کسب‌و‌کارها» به خوبی نشان از وضعیت بازار کار دارد؛ بازاری که کسب‌وکارهای خرد، عمده‌متضرر آن هستند.

روزنامه جوان در گزارش میدانی از وضعیت کسب‌وکارها در پایتخت و با عنوان «شکست کسب‌وکارهای بی‌دوام» نوشته است: اگر نگاهی به خیابان‌های تهران بیندازیم، متوجه می‌شویم مرتب مغازه‌ها با هزینه‌های زیاد تغییر شغل می‌دهند، اما آنچه نمی‌بینیم از آنچه دیده می‌شود، مهم‌تر است. لابد چک‌های برگشتی، و هزینه‌های سنگین اجاره، مالیات و شارژ مانع ادامه فعالیت صاحبان این مغازه‌ها شده است و ترجیح داده‌اند، تغییر شغل دهند. اخیراً نیز گره کور برق، به خاموشی کسب‌وکارها مخصوصاً در پاساژها کمک کرده است، چه آنکه گرمای طاقت‌فرسا، طاقت مشتریان را برای حضور در فلان مغازه و انتخاب فلان جنس مورد نظر به طاق زده است و عطای خرید را به لقایش بخشیده‌اند. شوربختانه به همان اندازه که اداره برق در مصرف برق سختگیری می‌کند، اداره بیمه و شهرداری سختگیری دارند و اجازه نمی‌دهند نفسی که ممد حیات است، مفرح ذات هم باشد! حسین رضوی‌پور، رئیس مرکز نوسازی اداری وزارت اقتصاد اخیراً گفته است: «فقط روی ورود به کسب‌و‌کار تمرکز کردیم، در حالی که ماندگاری کسب‌و‌کار کشور پایین است. وزارت اقتصاد در راستای هدایت سرمایه ورودی نکرده است.» اذعان این مقام مسئول به «بالا بودن حجم شکست کسب‌و‌کارها» به خوبی نشان از وضعیت بازار کار دارد؛ بازاری که کسب‌وکارهای خرد، عمده‌متضرر آن هستند. سرنوشت کارآفرینان بزرگ جهان همان اندازه که دارای فراز و فرودهای عبرت‌آموز است، رازهای ماندگاری و مانایی کسب‌وکارها را هم نشان می‌دهد. کم نیستند کسب‌وکارهایی که در جهان عمری بیش از 100سال دارند و با طوفان‌های فناوری، نوآوری و انقلاب‌های صنعتی نه تنها از بین نرفته‌اند، بلکه در مسیر رشد پرقدرت‌تر گام برداشته‌اند. بررسی تاریخچه کسب‌وکارهای کشورمان نشان می‌دهد مرگ نشان‌ها (برندها) دیگر به موضوعی عادی تبدیل شده است و در بهترین حالت یک کارخانه و یک کسب‌وکار بزرگ پس از شکست سنگین توسط دولت خریداری شده و به یک بنگاه دولتی یا خصولتی تبدیل می‌شود. چرخه عمر یک کسب‌وکار از زمان آغاز تا پایان در کشورهای جهان دوره‌های مختلفی را تجربه می‌کند، اما سرنوشت کسب‌وکارهای بزرگ و کوچک در کشورمان بسیار متفاوت است. کسب‌وکارهای خرد مشقت‌های بسیاری را برای ماندن در چرخه به جان می‌خرند. یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که واحدهای کوچک و کسب‌وکارهای کوچک داشتند، دریافت مجوز فعالیت بود. با روی کار آمدن دولت سیزدهم یکی از وعده‌های جدی ریاست جمهوری تحقق یافته و 80درصد مجوز کسب‌وکار متقاضیان به صورت الکترونیکی صادر شده است. صدور مجوزها با چنان سرعتی انجام می‌شود که به گفته رئیس مرکز بهبود کسب‌وکار وزارت امور اقتصادی و دارایی صدور 365هزارو70 مجوز کسب‌وکار در درگاه ملی مجوزها، تسهیل و ممکن شده است. علاقه‌مندان به راه‌اندازی کسب‌وکارها یکی از مشکلات بزرگ خود را با کمک این مرکز حل کرده‌اند، اما واقعیت این است که کسب‌وکارهای امروزی به خصوص کسب‌وکارهای خرد با چالش‌های بسیار فراوان دیگری رو‌به‌رو هستند. پرسه‌ای در پایتخت زدیم تا این مشکلات را از زبان صاحبان کسب‌وکارها بشنویم. کسب‌وکارهای خرد زیر بار تورم کمر خم کرده‌اند خیابان کارگر، تقاطع خیابان جمهوری، مغازه بزرگی که در آن 12نیروی خدماتی مشغول فروش میوه و سبزیجات به مخاطبان بودند، بیش از یک هفته است که دیگر خبری از میوه و سبزیجات و کارگران نیست. کمال، پسر 21ساله‌ای است که سابقه حضور دو ساله در این مغازه میوه‌فروشی دارد، در حالی که قفسه‌ها را جمع‌آوری می‌کند به «جوان» می‌گوید:«این مغازه بیش از 40متر بود، با موقعیت بسیار عالی. در طبقه بالایی مغازه خوابگاه کارگران بود، سه نفر از ما که خانواده‌های‌مان در شهرستان بودند، در این خوابگاه زندگی می‌کردیم. از اردیبهشت ماه تعداد کارگران از 12 نفر به پنج نفر تقلیل یافت و از خردادماه به دلیل فشارهای زیاد بازرسان اماکن، گرانی میوه و سبزیجات، گرانی وحشتناک قیمت برق و دو برابر شدن قیمت اجاره، صاحب میوه‌فروشی تصمیم به تعطیلی گرفت و از هفته اول تیرماه میوه‌فروشی رسماً تعطیل شد. حقوق ما همراه با جای خواب ماهانه 8‌میلیون‌و‌200‌هزار تومان و بر پایه وزارت کار بود.» او می‌افزاید: «در حال حال حاضر برای اجاره این ملک باید 6میلیارد هزینه پرداخت شود که برای یک کسب‌وکار خرد هزینه بسیار زیادی است. این سرمایه راکد می‌تواند به یک سرمایه جاری برای صاحب کسب‌وکار تبدیل شود. این میوه‌فروشی فروردین سال1400 فعالیت خود را آغاز کرده بود که تنها دو سال توانست به عمر خود ادامه دهد.» با شماره مرقوم تماس بگیرید خیابان ایرانشهر، حوالی اغذیه دوستان خوب در یک مغازه کوچک شش‌متری، ساندویچ‌های گرم و سرد در اختیار مردم قرار می‌داد. حدود سه ماه است که بنر بزرگی بر سردر مغازه نصب شده که روی آن نوشته شده است برای اجاره این مغازه با شماره مرقوم شده تماس بگیرید. مصطفی، جوان 18ساله‌ای است که از یکی از روستاهای شهرستان‌های آذربایجان‌غربی برای کار به تهران آمده است. در حال حاضر نگهبان یک ساختمان در کنار همان اغذیه‌فروشی است. پس از احوالپرسی به «جوان» می‌گوید: «اغذیه‌فروشی در دوران کرونا فعالیت بسیار اندکی داشت. تمامی امیدها به پایان یافتن کرونا بود. در یک سال اخیر به قدری اجاره‌بها و قیمت مواد اولیه گران شد که صاحب اغذیه‌فروشی و دو کارگر آن ترجیح دادند مغازه را تعطیل کنند. برای این مغازه کوچک شش متری در سال جاری باید 100‌میلیون ودیعه و 20‌میلیون اجاره می‌دادند، در حالی که مجموع حقوق دو نفر هم کمتر از 20‌میلیون نمی‌شد. حالا شما به این موارد گرانی مواد اولیه را هم اضافه کنید. از اردیبهشت ماه سال گذشته به یک باره روغن پخت‌و‌پز 5/4کیلویی از 80هزار تومان به 390هزار تومان رسید، ولی یک فروشنده نمی‌تواند محصول را به یکباره چهار برابر کند. هر روز هم اصناف و مأموران بهداشت قوانین و قاعده‌های جدید در نظر می‌گیرند. در نتیجه صاحب کسب‌وکار می‌گوید تعطیلی بهتر از ضرر دادن است.» چراغ تولیدی‌ها خاموش شده است وقتی در سال97 مرکز پژوهش‌های مجلس نسبت به واردات بی‌رویه پوشاک هشدار داد و گزارشی را منتشر کرد که در آن بر تعطیلی 70درصدی واحدهای تولیدی تأکید می‌شد، کسی تصور نمی‌کرد گرانی ارز چنان رکودی در بازار به ارمغان آورد که واحدهای تولیدی پوشاک برای فرار از زیان بیشتر کارگاه‌های خود را تعطیل کنند. به ترددها توجه کنید خیابان جمهوری، تقاطع فردوسی، ازدحام و شلوغی جمعیت هر عابری را کلافه می‌کند. ساختمان نوپای پلاسکو، در کنار ساختمان نسبتاً قدیمی پاساژ فردوسی، از دور چشم هر عابری را می‌نوازد. مرد میانسالی در طبقه دوم پاساژ سبزرنگ فردوسی در مقابل یک مغازه نسبتاً بزرگ ایستاده است. احمدآقا که به تازگی وارد دهه ششم زندگی خود شده و 40سال پیش پادویی را در پلاسکو شروع کرده است، در رابطه با این روزهای بازار پوشاک مردانه می‌گوید: «به تردد افراد در پاساژ دقت کنید. اگر یک ساعت اینجا بنشینید، هیچ مشتری‌ای عبور نمی‌کند. دو طبقه اول پاساژ فردوسی خرده‌فروش هستند و طبقه‌های بالاتر را عمده‌فروشی‌ها و تولیدکننده‌ها پوشش می‌دهند، اما در این مدت خرده‌فروشی ها و عمده‌فروشی‌ها در یک وضعیت نامناسب به سر می‌برند، حتی در دوران جنگ هم اینقدر وضعیت نامناسب نبود. به یاد ندارم در این چهار دهه‌ای که در حوزه پیراهن مردانه فعالیت می‌کنم، مغازه‌ای در پلاسکو و فردوسی خالی باشد. اگر به طبقه‌های بالای پاساژ فردوسی و حتی پلاسکو بروید، بسیاری از آنها کاملاً خالی است.» او که به صورت تخصصی تولیدکننده پیراهن مردانه اسپرت است و یک مغازه هم در پاساژ فردوسی دارد، به «جوان» می‌گوید: «بگذارید با آمار شرایط بازار را برای شما شرح دهم. در زمستان96 برای نوروز97 حدود 25هزار قطعه پیراهن مردانه تولید کردیم. حدود 90درصد محصولات در بهمن ماه توسط عمده‌فروشی‌ها خریداری شده بود. 10درصد باقی مانده هم در اسفندماه تولید و در اختیار خرده‌فروشی‌ها قرار گرفت. آن روزها به قدری بازار پررونق بود که اجاره تولیدی و مغازه در پاساژ فردوسی به یک بازار سیاه تبدیل شده بود. تمامی کاسبان پلاسکو با اینکه در آتش‌سوزی متضرر شده بودند، اما باز هم برای نوروز لباس آماده کردند. این یعنی رونق.» دوزنده‌های پیک‌موتوری! پنجره مغازه را که رو به یک کوچه است، باز می‌کند. یک فست‌فود نسبتاً بزرگ کنار خیابان فردوسی بالاتر از جمهوری وجود دارد. با انگشت پیک‌موتوری‌های این فست‌فود را نشان می‌دهد و می‌گوید: «تمامی 10پیک‌موتوری این رستوران روزی در همین پاساژ دوزنده پیراهن مردانه بودند. به قدری فروش کاهش یافت که تولیدی‌ها تعطیل شدند، در نتیجه جوانان به جای بیکاری پیک‌موتوری‌بودن را انتخاب کردند.» آن روزها... خیابان سنایی، بالاتر از میدان سنایی، چند مغازه زیبا در ویترین‌های خود لباس‌های زیبای نوزادی را آویخته‌اند. جذابیت ویترین‌ها به قدری بالاست که هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند. مجتبی گودرزی جوان 38ساله در یک سیسمونی‌فروشی به فروشندگی مشغول است. پشت میز نشسته و سرگرم گردش در فضای مجازی است. با سردی به «جوان» می‌گوید: «اگر این خیابان را همینطور بالا بروید از 100مغازه حدود 30مغازه تعطیل هستند و در انتظار اجاره نشسته‌اند. زمانی پیدا کردن مغازه در این محدوده یک کار بزرگ بود و باید از طریق واسطه‌ها در این خیابان مغازه اجاره می‌کردید، اما رکود به قدری بالاست و میزان فروش به اندازه‌ای کاهش پیدا کرده است که مغازه‌داران ترجیح می‌دهند فعالیت خود را تعطیل کنند.» به گفته او «حدود 60درصد فعالان این خیابان تولیدکننده هم هستند و لباس نوزادی تولید می‌کنند، البته تعدادی از آنها هم محصولات خارجی به کشور وارد می‌کنند. به طور کل تمامی فعالان این خیابان محصولات باکیفیت و درجه بالا عرضه می‌کنند. از آنجا که قیمت ارز بسیار بالا رفته است، واردات به صرفه نیست. همچنین قیمت پارچه، حقوق و دستمزد و اجاره یا نگهداری کارگاه بسیار بالاست در نتیجه بسیاری از کارفرمایان کارگاه‌های خود را تعطیل کرده‌اند.» مجتبی تأکید می‌کند: «ما از سال1400 یکسری از محصولات پوشاک نوزادی با جنس نخ پنبه اعلا تولید می‌کردیم، قیمت هر کیلو پارچه در سال گذشته 290 تا 300‌هزار تومان بود. در حال حاضر همین پارچه 400 تا 450‌هزار تومان است. تولیدکننده تاب این حجم از گرانی را ندارد. ما فقط به دلیل گرانی بیش از حد پارچه در یک سال اخیر تولید لباس نوزادی نخ پنبه را از رده خارج کردیم و در نتیجه یک کارگاه 18نفره در نسیم‌شهر با نیروی کار کارگری تعطیل شد. نهایتاً ما یک کسب‌وکار دو ساله داشتیم. وقتی کارگاه تعطیل می‌شد، بسیاری از کارگران غمگین بودند.» به گفته این فعال بازار «بسیاری از کارشناسان می‌گویند که فروش اینترنتی بازار پوشاک را کساد کرده است، در حالی که بسیاری از فروشگاه‌های اینترنتی هم مشتری چندانی ندارند. وقتی فروش مواد غذایی کاهش پیدا می‌کند، دیگر نباید انتظاری از سایر بخش‌ها داشت. خانم جوانی در سال1400 ماهی 25‌میلیون تومان از ما برای فروشگاه اینترنتی خود خرید می‌کرد. در سال گذشته این رقم بین 14 تا 15‌میلیون تومان بود، یعنی رکود به فروشگاه‌های اینترنتی هم رسیده است. وقتی نسبت درآمد و هزینه‌ها همخوانی نداشته باشد، کالاهای غیرضروری از سبد خانوار حذف می‌شود.» هیچ حمایتی از واحدهای تولیدی نمی‌شود دبیر ستاد تسهیل و رفع موانع تولید کشور در روزهای پایانی سال1401 اعلام کرد که طی چند سال اخیر بیش از 70‌هزار واحد تولیدی در سطح کشور راکد بودند و به مرز تعطیلی کشیده شدند. تعطیلی واحدهای کوچک تولیدی قصه تکراری اقتصاد کشور است. محمد میرزایی‌پاک، مدیر یک کارگاه کابینت‌سازی در شهرک‌های صنعتی عباس‌آباد است. او که 58سال سن و بیش از 20سال سابقه فعالیت در حوزه کابینت‌سازی دارد، به «جوان» می‌گوید: «گرانی مواد اولیه و کمبود مواد اولیه یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ماست. واقعیت این است که دیگر توان تأمین مواد اولیه و برآورده‌کردن نیازها را نداریم. برای مثال ورق ام‌دی‌اف خام بدون روکش حداقل یک‌میلیون و حداکثر یک‌میلیون‌و900‌هزار تومان است، حال اینکه همین محصول در سال گذشته حداقل قیمت 530‌هزار تومان بود.» او می‌گوید: «برای تجهیز کارگاه و خرید عمده مواد اولیه دست به دامان وام بانکی شده‌ایم، اما هیچ یک از بانک‌ها وامی به تولیدکنندگان نمی‌دهند. جالب این است که وزیر اقتصاد و سایر تصمیم‌گیران اقتصادی کشور هم مدام صحبت از حمایت از تولید می‌کنند. وام خرد 300‌میلیون تومانی که از آن صحبت می‌شود، حتی با دو ضامن کارمند هم به افراد معمولی داده نمی‌شود، حال اینکه تولیدکننده نیاز به وام‌های بسیار بالاتری دارد. در حال حاضر در شهرک صنعتی عباس‌آباد بسیاری از کارگاه‌های تولیدی تعطیل و سوله‌ها در اختیار عده خاصی قرار گرفته‌اند که از آن به عنوان انبار استفاده می‌کنند.» میرزایی‌پاک ادامه می‌دهد: «فقط کافی است در نرم‌افزارهای مختلف سری به وضعیت اجاره در منطقه صنعتی عباس‌آباد بزنید. رکود به قدری سنگین است که هیچ متقاضی‌ای حاضر به اجاره سوله نیست، در نتیجه بسیاری از مالکان سوله‌ها حتی با قیمت پایین‌تر از معمول حاضر هستند ملک خود را اجاره دهند. همچنین کارگاه‌های کوچک صنعتی قربانی گرانی ارز، نبود تجهیزات، کمبود مواد اولیه و گرانی آن، نبود نیروی کار مناسب و چالش‌های قانونی شده‌اند. تمامی اینها منجر به تعطیلی کارگاه‌ها می‌شود. در این خیابانی که ما فعالیت می‌کنیم، دو کارگاه تراشکاری و یک کارگاه تولید‌کننده قطعات یخچال صنعتی از ابتدای سال فعالیت خود را تعطیل کرده‌اند.» وی تأکید می‌کند: «صاحبان کارگاه‌ها به دلیل ترس از سود بالای وام بانکی از آن استفاده نمی‌کنند، چون در کمترین زمان بانک اقدام به بلوکه حساب‌ها و تصاحب املاک می‌کند، اما موردی وجود داشت که فردی به نام تولید، وام بانکی گرفت و در همین منطقه هشت قواره زمین صنعتی خریداری کرد. قیمت زمین‌ها چندین برابر شد و هنوز هم بدهی بانک را پرداخت نکرده است. با وجود این موضوعات چطور مدعی هستند از تولید حمایت می‌کنند. عمر کسب‌وکارهای ما به کمتر از یک سال رسیده است و جوانان هیچ علاقه‌ای به راه‌اندازی کسب‌وکار ندارند.» جمع‌بندی به نظر می‌رسد مرگ خاموش کسب‌وکارها زیاد مورد توجه دست‌اندرکاران قرار نگرفته است و ظاهراً از آنچه در زیر پوست شهر می‌گذرد، اطلاعی ندارند. انتظار می‌رود دولت صرفاً به آمار دادن و اعلام کاهش نرخ بیکاری به زیر 9درصد بسنده نکند و سری هم به سطح بازار بزند تا بداند آنچه را احتمالاً نمی‌داند. کانال عصر ایران در تلگرام تماشاخانه

ببینید چرا بیشتر پولدارها در دانشگاه قبول می‌شوند و فقرا پشت کنکور می‌مانند؟ (فیلم)

فیصل بن فرحان شانس آورد که ماجرای کورت والد‌هایم را در ایران تجربه نکرد (فیلم)

فیلم های دیگر
روزنامه جوان: دست‌اندرکاران از آنچه در زیر پوست شهر می‌گذرد، اطلاعی ندارند / سری هم به سطح بازار بزنید؛ مرگ خاموش کسب وکار‌ها را ببینید 2
روزنامه جوان: دست‌اندرکاران از آنچه در زیر پوست شهر می‌گذرد، اطلاعی ندارند / سری هم به سطح بازار بزنید؛ مرگ خاموش کسب وکار‌ها را ببینید 3
روزنامه جوان: دست‌اندرکاران از آنچه در زیر پوست شهر می‌گذرد، اطلاعی ندارند / سری هم به سطح بازار بزنید؛ مرگ خاموش کسب وکار‌ها را ببینید 4