زیباییشناسی یک سوگواری
سهتیغ آفتاب عاشورا که شمشیر میزند، دمی پس از آنکه صدای «هلمنناصر» تا خود آسمان بالا میرود و بالاتر از هر شمشیری میماند و به اندازه یک عمر بیجواب بر زمین میماند، جاماندهها، در حسرت «لبیک» که بر لبهایشان نسل به نسل ماسیده، خاک بر سر میکنند، بلکه دلشان آرام بگیرد. نخل را میچرخانند و دم به دم دهل میدهند و سرتا پایشان را گل میمالند که یادشان بماند مبادا تاریخ تکرار شود و «هل...
چهلمنبر خرمآباد: عزاداران خرمآباد، با سوز صدای سازودهل را در میآورند و آهنگ حزنانگیز «چمرونه» را که چنگ به دل میزند، سر میدهند و دسته دسته عزاداران بر سینه میزنند و کوچه به کوچه میچرخند. ابهت «ابوالفضل» برای لرستانیها بسیار بالاست. میان نوحهخوانیها و دستهایی که بالا میرود و به سینه کوبیده میشود، مدام و مدام «یا ابوالفضل» را دم میگیرند. هنوز در بسیاری شهرها آداب و سنن قدیمی دست به دست میان نسلها میچرخد، مانند «چهل منبر». محرم که به تاسوعا میرسد، خرمآبادیها به پاسداشت چهل منزلی که حضرت زینب میان کربلا تا شام برپا کرده و حاجات خود را از خداوند خواسته، آیین «چهلمنبر» را برپا میکنند. چهلمنبر از زنانهترین آیینهای محرم است. صبح تاسوعا، زنان و دختران سیاهپوش و نقابزده، در کوچه پسکوچههای قدیمی شهر(محله باغ دختران)، با پای برهنه و در سکوتی که خصلت این مراسم است، عصر عاشورا و روزهای پس از آن را یادآوری میکنند که کاروان اسرای کربلا شهر به شهر میشدند.
دختران در 40 مجلس، منزل و تکیه، 40 شمع روشن میکنند. با هر شمع، حاجتی هم طلب میکنند. مراسم «چهل منبر» خرمآباد، در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. لرها وقتی به عزا مینشینند، خاک و گل بر سر و صورت میزنند. گلمالی در زبان لری به نام «خهرهگیری» خوانده میشود. روز عاشورا وقت «خهرهگیری» است. این آیین چند مرحله و هر روز یک نام دارد. مراسم از روز هفتم که به روز تراش عباس موسوم است، شروع میشود. این روز، عزاداران به حمام رفته و پس از اصلاح سر و صورت و نظافت، لباسهای تمیز میپوشند. از این روز جمعآوری هیزم آتش عاشورا شروع میشود.
آتش عاشورا قرار است اطمینان خاطری باشد تا اگر هوا سرد بود، باران و برف بود، عزادارانی که به گل میافتند را از شر سرما حفظ کنند. دهه اول که به تاسوعا میرسد، خاک نرم و مخصوص گِل رس را در میدانهای بزرگ و کوچک که با آجرچینی در جلوی خیمهها و تکیهها درست میشود میریزند تا روز عاشورا آن را با گلاب بیامیزند. صبح عاشورا، حوضچهها میزبان عزاداران و حاجتمندان است. صحنهای آخرالزمانی است. مردمانی با صورتها یکی نذر میکند و دیگری ادای نذر و حسین گویان پا به حوضچه میگذارند و به گل میافتند. زنان دستها را بر گل میزنند و جای جای چادرشان ردی از آن میگذارند که در عزای زینب شریک شوند.
مراسم عاشورا، در بعدازظهر که به آن «طوق اشگس» گفته میشود، به پایان میرسد. آیین سوگواری مردم لرستان نیز ثبت ملی شده است. گلگیران بیجار کردستان نیز شباهت بسیاری به خرمآباد دارد. بیجاریها از دو هفته قبل از عاشورا، به دشتهای اطراف میروند و خاک رس میآورند و الک میکنند تا شب عاشورا گل را عمل آورند. از صبح شهری که تماما سیاهپوش است، راه به خیابانهای اصلی میبرند. عزاداران خاک و گل بر سر و روی خود میزنند و با نوحهخوان دم میگیرند و به سینه میکوبند و زنجیر میزنند. اینجا خطی میان شیعه و سنی نیست، این یک عزای جمعی است.
لالا لالایی مادران مُخدک: هول و ولای محرم که به بوشهر میرسد، جمع زنان اول «مخدک» را میآورند که گاهواره علیاصغر است. از روز پنجم محرم، گاهواره خالی میان جمع زنان سیاهپوش میآید، ریز ریز نوحه میخوانند، خنج به صورت میکشند، دو دست سینه میزنند و جگر میسوزانند و گاهواره را با تور و پارچه آذین میبندند. این گاهواره خیلی عزت و احترام دارد. جای و جایگاه کودک 6 ماههای است که تیر سهشعبه گلویش را شکافته. زنان دلشکسته و حاجتدار یا آنان که در حسرت داشتن کودک و نوزادی هستند، گاهواره را به دست میگیرند یا با دلی شکسته سر در گاهواره میبرند و آرزو میکنند.
نخلبرداری یزد: نخلگردانی تفت در یزد حالا شهرت جهانی پیدا کرده است. مردم گله به گله از شهرهای دیگر میروند تا در مناسکی ویژه نخل هر ساله را طواف کنند. مراسم عصر روز عاشورا و در حسینیه امام «ره» (شاه ولی) تفت برپا میشود. «نخل» در لغت به معنای تابوت است و اینجا نمادی از تابوت سیدالشهداء (ع) است. نخل یزد، سازهای چوبی و مشبک است که عزاداران از روزهای اول ماه محرم آن را سیاهپوش میکنند.
عصر عاشورا طبق سنت هر ساله، جمعیت آن قدر منتظر میماند تا هیات محله «سرده» وارد حسینیه شود. عزاداران این هیات مسیری چند کیلومتری تا حسینیه امام را سینهزنان طی میکنند تا نزدیکی حسینیه که یکباره شروع به دویدن میکنند؛ در حالی که بر سر و سینه میزنند. حالا عزاداران منتظر نیز از جا کنده میشوند و زیر نخل میروند و طواف آغاز میشود. سه بار یا پنج بار نخل عظیم بر شانههای مردم چرخ میخورد تا در نهایت در گوشهای آرام میگیرد و عزاداران همچنان همنوا سینه میزنند و عزاداری میکنند.
شبیهخوانی کاشان: سووشون، بعد ورود اسلام و مسلمانی ایرانیها رنگ و بویش تغییر کرد و تعزیه و شبیهخوانی جای آن را گرفت. رجزخوانی خیر و شیر که یکی سبزپوش است و دیگری سرخپوش با صورتهایی که رذالت از آن میبارد، با شعرهایی که رنگ و بوی حماسی دارند، صحنه را داغ میکند. بعد شمشیرهاست که تن به تن میشوند و دستهای ابوالفضل مشک به دست، بریده میشود و تنش یکی یکی تیر میخورد، بلکه آبی به خیمهها ببرد که فریاد العطش از آنها بلند است، اما سپاه شر امانش نمیدهد. رجزخوانان رحم ندارند، میزنند و میکشند و در نهایت خیمهها را به آتش میکشند و زنان را به اسیری میبرند. دهه اول محرم، تعزیهخوانان گوشه و کناری جمع میشوند و هر شب روایتی از لشکر حسین را میخوانند، اما تعزیه کاشان ریزبافت و خوش تراشتر از همه جای ایران لقب گرفته است.
«سقا خوانی» از مهمترین نواهای ماندگار است که توسط هنرمندان کاشان، آران و بیدگل، نوشآباد و نیاسر، حفظ شده است. الحان سقاخوانی از مقامهای موسیقیایی سنتی ایران الهام گرفته است. در سقاخوانی برای بیشتر وقایع محرم ردیف و الحان تعریف شده که به صورت کاملا سینه به سینه از پدران به فرزندان به ارث رسیده است.
علمبندان 800 ساله ماسوله: عزاداری دهه اول محرم در ماسوله، «علم بندان» است که عمری 800 ساله دارد. مراسم روز ششم محرم در بقعه امامزاده «عون بن محمد بن علی(ع)» ماسوله آغاز میشود. محلههای مسجدبر، کشهسر، خانهبر و اسد محله ماسوله قطعات علم را به رواق این بقعه تحویل میدهند. روضهخوانها صداها را بالا میبرند و ریشسفیدان علمها را میبندند و به علمداران 4محله تحویل میدهند. علمهای سبزپوش تا پایان ماه صفر در دست عزاداران و اجرای مراسم است.
ایرانیها هنر و شعر و موسیقی و تصاویر نمایشی را به میدان آوردهاند تا عظمت و شکوه این غم تمامنشدنی را به تصویر بکشند. مجموعهای از حزن و زیبایی، حسرت تنهایی یک مصلح در دشتی خاک گرفته تا خطبههای زینب(س) که راوی همه عاشورا برای تاریخ شد.
--> اخبار مرتبط