چهارشنبه 7 آذر 1403

ساده لوحی حکام عرب در جریان سفر بایدن به خاورمیانه / چیزی جزء سازش دست سعودی‌ها را نمی‌گیرد

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
ساده لوحی حکام عرب در جریان سفر بایدن به خاورمیانه / چیزی جزء سازش دست سعودی‌ها را نمی‌گیرد

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی، ضمن اشاره به سفر منطقه‌ای بایدن به طور خاص به این نکته اشاره می‌کند که موضوع عجیب در مورد این سفر، ساده لوحی و حماقت‌های حکام عربی است که فکر می‌کنند آمریکا با ارائه ابتکار‌هایی نظیر عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان و یا طرح ایجاد سپر دفاع هوایی منطقه ای، منافع آن‌ها را نیز در نظر می‌گیرد. میدل ایست...

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی، ضمن اشاره به سفر منطقه‌ای بایدن به طور خاص به این نکته اشاره می‌کند که موضوع عجیب در مورد این سفر، ساده لوحی و حماقت‌های حکام عربی است که فکر می‌کنند آمریکا با ارائه ابتکار‌هایی نظیر عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان و یا طرح ایجاد سپر دفاع هوایی منطقه ای، منافع آن‌ها را نیز در نظر می‌گیرد.

میدل ایست مانیتور به طور خاص به این نکته پرداخته که آمریکا سال هاست به دنبال حل هیچ مشکلی برای کشور‌های منطقه نیست و صرفا با اتخاذ برخی سیاست‌ها و رویه‌ها به دنبال پیچیده کردن مشکلات در راستای منافع خود است. در این چهارچوب، حکام عربی مدت هاست که نَه شریک راهبردی، بلکه پس از بازیگرانی نظیر رژیم صهیونیستی، بازیگرانی درجه دو برای آن (آمریکا) به حساب می‌آیند. کنشگرانی که آمریکای کنونی به دنبال تضعیف قابل توجه قدرت آن‌ها به نفع اسرائیل و در چشم اندازی کلی، به نفع آمریکا است.

میدل ایست مانیتور در این رابطه می‌نویسد: «"جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا به تازگی به منطقه سفر کرده و پس از بازدید خود از اراضی اشغالی، عازم عربستان سعودی شده است. احتمالا وی در این کشور با لبخند‌های فراوان مورد استقبال قرار می‌گیرد، اما میزبانان وی، آنچه در سرهایشان می‌گذرد را از او پنهان خواهند کرد. در این رابطه به طور خاص می‌توان به "محمد بن سلمان" اشاره کرد. رابطه او با بایدن به ویژه به دلیل نگرش خاص رئیس جمهور آمریکا نسبت به وی که ناشی از نقشش در قتل "جمال خاشقچی" (و دیگر پرونده‌های حقوق بشری رژیم سعودی) و جنگ یمن و تهدید واشینگتن مبنی بر پایان دادن به همکاری‌های نظامی اش با سعودی‌ها است، به شدت ماهیتی متشنج دارد.

با این همه، به احتمال فراوان بن سلمان از سفر بایدن به عربستان، آن هم پس از بی اعتنایی‌های مکرر بایدن به وی، به وجد آمده است. یک چنین احساسی در بن سلمان در شرایطی ایجاد شده که بایدن هرگونه ملاقات خود با محمد بن سلمان را در جریان سفر به عربستان انکار کرده و صرفا تاکید می‌کند که برای شرکت در یک کنفرانس بین المللی به عربستان سعودی سفر می‌کند. در این راستا، او به طور ضمنی گفته که با بن سلمان به صورت دوجانبه دیدار نمی‌کند و موضعش در مورد او و نقشش در مساله قتل جمال خاشقچی نیز تغییری نکرده است.

شکی نیست که توجیحات بایدن برای سفرش به عربستان آن هم پس از آنکه شمار قابل ملاحظه‌ای از فعالان سیاسی و حقوق بشری به وی حمله کردند و تاکید داشتند که بایدن باید بر سر قول‌های دور و دراز خود در مورد منزوی کردن رژیم عربستان به دلیل سابقه نامناسب آن در زمینه‌های حقوق بشری اش بایستد، ماهیتی ساده لوحانه دارند. با این حال، اکنون بایدن صرفا با دیدی منفعت محور و سیاسی به موضوع نگاه می‌کند و به هیچکدام از حتی شعار‌های خود نیز توجهی ندارد. از این منظر، دولت‌ها منافعی دارند که این منافع، از اهمیتی به مراتب بیشتر در مقایسه با شعار‌های توخالیِ فردی نظیر بایدن برخوردار هستند. "وینستون چرچیل" نخست وزیر سابق بریتانیا زمانی گفت: "ما نه دشمنان و نه دوستان دائمی نداریم. آنچه برای ما دائمی است، فقط و فقط منافع ماست".

این رویکرد همان چیزی است که از آن با عنوان عملگرایی (پراگماتیسم) یاد می‌شود و حوزه سیاست را به تسخیر خود درآورده است. در این چهارچوب، ادعا‌های مختلف دولتی نظیر آمریکا در مسائلی نظیر حقوق بشر، ارزش‌ها و آرمان‌های مختلف، صرفا ابزار‌هایی هستند که در راستای منافع این کشور قرار دارند. در واقع، سیاست نبردی بر سر منافع است و بس. درست به همین دلیل است که تحلیلگران بر این باورند که کشور‌ها باید به استراتژی‌های نرم و منعطف نظیر دیپلماسی، به مثابه موثرترین ابزار در ارتقای منافع سیاسی خود بنگرند. واقع گرایی سیاسی و همکاری، جهت پیشبرد منافع دولت‌ها بسیار لازم و ضروری هستند. این مساله به قدری مهم است که اساسا اصول و اخلاقیات در مقایسه با امنیت و منافع ملی کشورها، در جایگاه دوم قرار می‌گیرد.

دقیقا نمود عینی این مساله را می‌توانیم در موضوع پیگیری‌های اخیر بایدن مشاهده کنیم که سفرش به خاورمیانه را با این هدف که به دنبال مقابله با نفوذ چین و روسیه در منطقه است، توجیه می‌کند. وی گفته که وظیفه او به عنوان رئیس جمهور آمریکا این است که کشورش را قوی و امن نگه دارد. او می‌گوید: "ما باید با تهاجمات روسیه مقابله کنیم و خود را در بهترین موقعیتِ ممکن در رقابت با چین قرار دهیم و جهت ایجاد ثبات بیشتر در منطقه و جهان تلاش کنیم. جهت محقق ساختن این اهداف، ما باید به صورت مستقیم با کشور‌هایی که می‌توانند روند دستیابی به این دستاورد‌ها را تسهیل کنند، رایزنی و همکاری داشته باشیم. در این چهارچوب، عربستان سعودی یکی از این کشور‌ها است".

وی در ادامه گفته که هدف وی از دیدار با مقام‌های سعودی، تقویت یک مشارکت راهبردی با این کشور است که در راستای منافع و مسوولیت‌های متقابل دو طرف قرار خواهد داشت. بایدن همچنین گفته است که از ابتدا، هدف اصلی او ایجاد جهت گیری مجدد و نَه قطع روابط در ارتباط با کشوری است که بیش از 80 سال است که یک شریک راهبردی برای آمریکا به حساب می‌آید. او همچنین تاکید کرده که دولت وی عملا سیاست اعطای چکِ سفید امضا به عربستان سعودی را که از دولت ترامپ در رابطه با عربستان به ارث برده بود، معکوس ساخته است.

البته که بایدن برای اینکه تا حدی انتقادات را نیز از خود دور کند تاکید کرده که دیدگاه‌های وی در مورد مسائل حقوق بشری (به طور خاص اشاره وی به عربستان بوده است)، پایدار و لامتغیر هستند و وی قرار نیست که آن‌ها را فراموش کند. بایدن همچنین تاکید کرده که نخستین رئیس جمهور در تاریخ آمریکا خواهد بود که مستقیما از اراضی اشغالی وارد عربستان سعودی می‌شود. موضوعی که در نوع خود می‌تواند نمادی کوچک در تسهیل روند عادی سازی رژیم اسرائیل با جهان باشد. دستورکاری که به گفته بایدن در دولت وی گسترش خواهد یافت و تعمیق می‌شود.

دقیقا نکته اصلی سفر بایدن به عربستان سعودی نیز در همین جا روشن می‌شود: تلاش جهت تسهیل روند عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل و ترویج گسترده‌تر آن در میان کشور‌های عربی به ویژه در عربستان سعودی. البته که خودِ عربستان سعودی پیشتر گام‌های زیادی را در این مسیر برداشته است و اگر سعودی‌ها روابط خود را با اسرائیل عادی سازی کنند در واقع آن چیزی را که تا دیروز پنهانی بوده، عملا امروز آشکار کرده‌اند. بازگشایی حریم هوایی عربستان سعودی به روی یک هواپیمای اسرائیلی نشان می‌دهد که سعودی‌ها عملیاتی‌سازیِ اشکال مختلف عادی سازی روابط با اسرائیل را در دستورکار خود دارند.

درست به همین دلیل است که شاهد بوده ایم "یائیر لاپید" نخست وزیر رژیم اسرائیل به تازگی در موضع گیری تاکید کرده که جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نزدیکترین و صمیمی‌ترین دوستی است که اسرائیل تاکنون در عرصه سیاسی آمریکا داشته است. البته که سخن لاپید درست است. کارنامه کاری بایدن به خوبی نشان می‌دهد که وی یک "صهیونیستِ تمام عیار" است و به این رژیم وفادار می‌باشد. وی (بایدن) حتی صراحت گفته که "من خودم یک صهیونیست هستم. برای صهیونیست بودن نیازی به اینکه یهودی باشید نیست" (او این گفته را زمانی که یک سناتور آمریکایی بود ایراد کرد). وی در جایی دیگری نیز گفته است: "اگر اسرائیل وجود نمی‌داشت، ما مجبور بودیم که موجودیتی شبیه به آن را بسازیم تا بتوانیم به نحو موثری از منافع خود حراست کنیم".

سفر بایدن به منطقه را باید ادامه دستورکارِ "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا در چهارچوب عادی‌سازی روابط میان کشور‌های عربی و اسرائیل (در قالب توافق ابراهیم) دانست. البته که او به دنبال ایجاد نوعی اتحاد عربی - صهیونیستی با همکاری ناتو به رهبری آمریکا است. در این راستا پیشتر و حتی همین حالا، "جرارد کوشنر" دستیار ارشد و داماد ترامپ رایزنی‌های گسترده‌ای را میان اسرائیل با عربستان سعودی، امارات، مصر و اردن جهت ایجاد یک اتحاد عربی - صهیونیستی انجام داده است. اتحادی که هدف اصلی خود را بهانه‌ای تکراری یعنی مقابله با ایران قرار داده است. با این حال در حقیقت، باید تاکید کرد که یک چنین اتحادی در راستای حراست از اسرائیل و تضیعف بیش از پیش حقوق ملت فلسطین است.

این اتحاد، عملا ایده کنترل اسرائیل بر کشور‌های عربی را محقق می‌سازد و در چهارچوب طرح بزرگ صهیونیست‌ها که کنترل و تسلطِ آن‌ها بر تشکیل اسرائیل بزرگتر از نیل تا فرات است، قرار دارد. در این چهارچوب، همانطور که گفته شد، حکام ضعیف عربی عملا خود را تسلیم اسرائیل می‌کنند و خصومت هایشان را معطوف به طرف‌هایی نظیر ایران می‌کنند که عملا به دنبال نبرد با اسرائیل و اشغالگری‌های آن هستند. البته که این ادعا که اتحاد عربی - صهیونیستی جهت مقابله با ایران تشکیل می‌شود نیز دروغی بیش نیست و حقیقتا مضحک است. ایران همان کشوری است که آمریکا و اسرائیل سال هاست از آن تصویری اغراق گونه توام با ایجاد وحشت را برساخته اند تا از این طریق بتوانند کشور‌های عربی منطقه را کنترل کرده و خزانه‌های آن‌ها را خالی کنند. عجیب است که رژیم‌ها و حکام عربی این را نمی‌فهمند و همچنان خود را به مثابه موجودیت‌هایی ضعیف، تسلیم اسرائیل و آمریکا می‌کنند.

آمریکا سال هاست که از تاکتیک‌های خاصی در راستای پیشبرد سیاست‌ها و منافع خود در منطقه خاورمیانه سود می‌برد. در این چهارچوب، این کشور هیچ رغبتی به کمک جهت حل مشکلات منطقه ندارد بلکه عملا با اتخاذ برخی رویه ها، آن‌ها را پیچیده‌تر می‌سازد. حتی "هنری کسینجر" دیپلمات باسابقه و برجسته آمریکایی نیز به این نکته اشاره کرده و تاکید می‌کند که آمریکا باید روند مشکلات را به سمتی هدایت کند که در راستای منافع آن قرار دارند. دستورکاری که اکنون عملا در منطقه خاورمیانه از سوی آمریکا در حال پیاده سازی است و حکام احمق و ساده لوح عربی نیز فریب آن را می‌خوردند. در این میان باید این سوال را پرسید: آیا آن‌ها واقعا تا ابد به همین منوال فریب خواهند خورد و بنا ندارند که از تاریخ و واقعیات عینی و ملموس درس بگیرند؟»