شنبه 10 آذر 1403

سانسور قاتلان انگلیسی امیرکبیر در روزنامه غربگرا

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
سانسور قاتلان انگلیسی امیرکبیر در روزنامه غربگرا

روزنامه غربگرای شرق مطالب مفصل و مطولی درباره امیرکبیر منتشر کرد با عنوان «مرد بزرگی که تمام شد - توسعه‌اندیشان امروز میهن، ایستاده بر شانه‌های امیر ایران».

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: شرق می‌نویسد: امروز، یکشنبه، هجدهم دی‌ماه، درباره یکی از تابناک‌ترین مردان نامدار ایرانِ عزیزتر از جان‌مان هستیم، که هم‌زمان درد سنگینی را روی قلب‌های خود حس می‌کنیم. امروز علاوه بر رنج‌های این روزهایمان که ناگفته پیداست از چه سخن می‌گوییم، سومین سالگرد جان‌باختن هم‌میهنان خوبمان و نیز عزیزانی از دیگر سرزمین‌ها، مانند اوکراین، در حادثه شوم و تلخ و رنج‌افزایِ سقوط هواپیمای اوکراینی هستیم.

از همین‌جا و پیش از آغاز سخن درباره امیرکبیر، مردی که تا پای جان اندوه ایران را داشت، نهایت همدردی و هم‌رنجی‌مان را با خانواده‌های داغدار آن شب شوم ابراز می‌داریم. این مقاله درباره میرزاتقی‌خان فراهانی، شناخته‌شده با نام «امیرکبیر» است. عنوانی که به‌راستی برازنده‌اش بود. ای کاش می‌توانستیم مقاله‌ای 10برابر بلندتر از این بنویسیم و به نسل جوان ایران پیشکش کنیم که بدانند اگر در دل اندیشه سرافرازی «ایران» را دارند، فرزندان امیرکبیر به شمار می‌روند و مسئولیتی بزرگ بر عهده دارند.

بهانه این نوشته، سالروز جان ستاندن از امیرکبیر در حمام فین کاشان است؛ بیستم دی‌ماه 1171. داستان قتل یا پرسونانه‌تر بگوییم، ترور از پیش برنامه‌ریزی‌شده امیرکبیر، داستانی پر رنج و درد است. اگر بی‌پرده سخن بگوییم، امیر دشمن بسیار داشت و دوستانش در آن دوره ایران، بسیار انگشت‌شمار بودند. روزی که محمدشاه، چشم از جهان فروبست، ناصرالدین‌شاه که ناصرالدین میرزا خوانده می‌شد و جوانی بود سر به هوا، به تدبیر امیر به تهران آمد و بر تخت سلطنت دودمان قاجار تکیه زد.

زمانی که محمد شاهِ مستبد درگذشت، مهدعلیا، مادر باهوش و پردسیسه ناصرالدین‌شاه چند هفته‌ای زمام امور را در دست گرفت تا پسرش بر تخت بنشیند. گفته‌اند که اوضاع مالی کشور چنان آشفته بود که هزینه سفر ناصرالدین میرزا را به تهران، امیرکبیر با اعتبار خود، از تاجران تبریز قرض گرفت. در تهران، امیرکبیر ناچار بود در شرایطی به اداره کشور بپردازد که شاه جوان هیچ از شاهی و مملکت‌داری نمی‌دانست. اگرچه نامه‌های امیر به شاه تملق‌گویی است؛ در دل همان نامه‌ها بارها شاه را سخت عتاب و ادب می‌کند که اصول مملکت‌داری بیاموزد.

امیرکبیر که پیش‌تر امیرنظام ایران بود، کمر به اصلاح ایران بست و پس از 38 ماه صدراعظمی بر ایران از مقام خود عزل شد. پس از عزل هم به کاشان برون رانده شد که در ادبیات سیاسی به آن تبعید می‌گویند. درنهایت دسیسه‌ها کارگر افتاد و ناصرالدین‌شاه حکم جان‌ستانی از لایق‌ترین صدراعظم خود را در نیم‌قرن شاهی‌اش صادر کرد. سواران به تاخت روانه کاشان شدند. امیر در حمام بود. وارد حمام شدند. امیر دانست که قصد شومی دارند. مهلتی خواست تا با همسرش که خواهر ناصرالدین‌شاه بود، گفت‌وگویی کند. زمان خواست تا وصیت‌نامه‌اش را بنویسد اما سوارانِ از پایتخت رسیده هیچ‌یک را نپذیرفتند. در نهایت امیر خود دستور داد که فصد خون کنند و رگ هر دو دستش را بزنند. رگ‌ها را زدند و آن خون، نه خون امیر که خون ایران بود که بر کف حمام که به‌واقع خاک ایران بود، جاری شد. امیر بی‌حال شد و رنگ از رخساره‌اش پرید.

نویسنده نام‌بردار کشورمان، عباس اقبال‌آشتیانی واپسین دقیقه‌های مرگ امیر را کامل نوشته است. امیر درحالی‌که دیگر رمقی نداشت، دستمالی در گلویش فرو کردند و جان شریف صدراعظم پرابهت ایران را ستاندند تا پس از او، شاه تا پایان عمر بر کار کرده‌اش چنان افسوس بخورد که خطاب به مظفرالدین میرزا بگوید، 40 سال تلاش کرده تا از چوب آدم بتراشد اما نتوانسته.

روزنامه شرق در ادامه تحلیل یک صفحه‌ای خود، مدعی شده امیرکبیر خطاهایی هم داشت که از آن جمله، عتاب به ناصرالدین شاه [به عنوان استاد و معلم وی]، دشمن‌تراشی و سخت‌گیری بر درباریان، و درافتادن با زن پرنیرنگ و قدرتمندی همچون مهدعلیا (مادر ناصرالدین شاه) بوده است.

شرق البته به این واقعیت نپرداخته که اگر امیرکبیر قرار بود بر مفسدان سخت نگیرد و با مفاسد درباریان درنیفتد، دیگر امیرکبیر نمی‌شد و نامش به نیکی نمی‌ماند.

اما نکته مهم‌تر در تحلیل مطول روزنامه شرق، حذف مطلق نام انگلیس و سفارت آن، از فهرست قاتلان امیرکبیر است و حال آن که سفارت انگلیس به اعتبار زد و بند با برخی درباریان فاسد قجری و مادر ناصرالدین شاه، نقش اصلی و طراح را در تحمیق و تحریک ناصرالدین شاه برای صدور دستور قتل امیرکبیر داشت.

عجیب است که محافل غربگرا از یک‌سو دوست دارند خود را به نام نیک امیرکبیر بچسبانند، اما از طرف دیگر حاضر نیستند از دشمنان و قاتلان انگلیسی او بیزاری و برائت بجویند. آنها همین رفتار متناقض را در مقیاسی دیگر درباره نهضت نفت و حمایت از مصدق مرتکب می‌شوند.

موضع غربگرایان در سانسور نقش انگلیس در سلسله جنایات در حالی است که این رژیم استعماری، در اشغال کشورمان در جریان جنگ جهانی، تحمیل قحطی و گرسنگی و قربانی‌کردن ده‌ها میلیون ایرانی، فشار برای تجزیه هرات (افغانستان) و بحرین از تمامیت ارضی ایران، گرفتن امتیازات استعماری فراوان مثل قرارداد تنباکو، قراردادهای نفتی، انجام دو کودتای سوم اسفند 1299 و 28 مرداد 1332، حمایت از رژیم صدام در جنگ تحمیلی، حمایت از گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلب ضدانقلاب، تحریم اقتصادی ایران و مشارکت در برخی اقدامات تروریستی آمریکا و اسرائیل، نقش‌آفرین بوده است.

گفتنی است روزنامه شرق در جریان بزک‌کاری برجام نقش‌آفرین بود و این در حالی است که رئیس وقت سرویس جاسوسی MI6، برجام را روندی برای نرمالیزاسیون و انقلاب‌زدایی در ایران می‌دانست. شرق آخرین‌بار، از نخست‌وزیری لیز تراس در انگلیس استقبال کرده و عکس وی را به عنوان عکس اصلی صفحه اول خود درج کرده بود.