سرنوشت نامعلوم قاتل بالاترین مقامات اجرایی کشور
تهران - ایرنا - امروز چهل و یکمین سالگرد شهادت محمدعلی رجایی و محمد جواد باهنر؛ رییس جمهور و نخست وزیر وقت ایران در شهریور ماه 1360 است. با گذشت چهار دهه از این حادثه و مشخص شدن بمبگذار آن، مسعود کشمیری، هنوز سرنوشت او معلوم نشده است. گزارش زیر به حادثه هشتم شهریور و زندگی کشمیری میپردازد.
دوم دی ماه سال 1392 ایرنا به نقل از یک مقام آگاه نوشت: مسعود کشمیری عامل انفجار نخست وزیری و محمدرضا کلاهی عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی در آلمان رویت شده اند. او که خواست نامش فاش نشود، گفت: نامبردگان که از اعضا و هواداران فعال گروهک تروریستی منافقین و خط نفوذ فرقه رجوی در نهادهای حیاتی، حساس و مهم جمهوری اسلامی بودند، هنگام خوردن غذا در رستورانی در شهر کلن و هنگام رانندگی در شهر هامبورگ آلمان مشاهده شده اند. این مقام مطلع اضافه کرد: کشمیری عامل انفجار نخست وزیری در هشتم شهریور 1360 و از عوامل نفوذی فرقه رجوی و همچنین جانشین دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و همسر مینو دلنواز از اعضای فعال منافقین بود که با جاسازی بمب در کیف همراه خود و خروج از محل جلسه نخست وزیری باعث شهادت شهیدان محمد علی رجائی و محمد جواد باهنر رییس جمهور و نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران شد. ترور بالاترین مقامات اجرایی کشور
آیت الله محمدمهدی ربانی املشی دادستان وقت انقلاب گفت: عامل انفجار دفتر نخست وزیری شخصی به نام مسعود کشمیری دبیر شورای امنیت کشور بوده که علی الظاهر بمبی را در کیف خود جاسازی کرده است. او به صورت عادی و بدون این که کسی به او ظنین شود و کیف او را بازرسی کند، در جلسات شورای امنیت کشور شرکت می کرده است. [در آن جلسه هم] کشمیری که منشی جلسه هم بود، کنار رجایی و باهنر می نشیند و کیف خود را هم کنار آنها قرار داده است و طوری فاصله آن را تنظیم کرده که به محض انفجار، ابتدا این دو شخصیت بزرگوار از ما گرفته شوند. او رفتاری معمولی داشته است. گاهی از جلسه بیرون می رفته و گاهی داخل می شده و گاهی هم به حاضرین چای می داده است. در بین یکی از مواقعی که در جلسه رفت و آمده می کرده از جلسه بیرون رفته و دیگر برنگشته است. در همان موقع انفجار ایجاد شده است. کشمیری هم فرار کرد و اکنون نیز زنده و متواری است، مگر این که سازمان منافقین ببیند، وجودش برای آنها مضر است و او را از بین ببرد.
گریه هاشمی و خلخالی
شیخ صادق خلخالی نماینده وقت مجلس شورای اسلامی درباره این حادثه می گوید: ساعت سه و پنج دقیقه بعدازظهر روز هشتم شهریور 1360 صدای مهیبی در اطراف مجلس پیچید. بعدا معلوم شد این صدا از نخست وزیری بوده است. نمایندگان مجلس که عصر همان روز جلسه داشتند و جلسه شان هنوز شروع نشده بود با شنیدن صدا بیرون ریختند. من شاهد زبانه کشیدن شعلههای آتش از پنجرهها و در قسمت شمالی ساختمان نخست وزیری بودم. آقای بهزاد نبوی را که سراسیمه بود، به دفتر آقای هاشمی رفسنجانی رییس مجلس آوردند و من هم به آنجا رفتم. او حرفی نزد ولی آقای هاشمی گفت ممکن است زخمی شده باشند یا مرده باشند.
من به ایشان پرخاش کردم و گفتم: بالاخره نمیگذارید ما این گروهک [منافقین] را پاکسازی کنیم.
سپس به گریه افتادیم.
آقای هاشمی گفت: با این حال و احوال بیرون نرو.
گفتم بر اعصابم مسلط هستم.
برای کشمیری هم تابوت آماده کردیم
خلخالی می گوید: جلسه علنی ساعت پنج بعدازظهر تشکیل شد. ابتدا آقای موسوی خوئینیها و سپس خود آقای هاشمی ریاست جلسه را بر عهده گرفتند. همه پریشان بودیم. کم کم روشن شد که رجایی و باهنر رییس جمهور و نخست وزیر به دست گروهکها به شهادت رسیده اند. در حالی که ما ابتدا فکر میکردیم مسعود کشمیری هم جزو شهداست؛ بعدا مشخص شد که بمب گذاری کار خود او بوده است. ما حتی سه تابوت تهیه کرده بودیم. یکی برای رجایی، دیگری برای باهنر و سومی برای کشمیری. حال آن که او عامل نفوذی مجاهدین خلق بود و موفق به فرار شد. ما پس از یک هفته متوجه این موضوع شدیم.
دو تصویر از مسعود کشمیریکشمیری به قدری مورد اعتماد شهید رجایی بود که اسناد سری و فوق سری دولت را نگهداری می کرد و آقای رجایی در نماز به او اقتدا میکرد. کشمیری برای گول زدن مردم، مسائل شرعیه و فتواهای امام را بیان می کرد.
جلسهای که رجایی و باهنر در آن شرکت داشتند، در مورد امنیت کشور بود. در آن جلسه چند نفر از دولت مردان از جمله آقای هوشنگ وحید دستجردی رییس شهربانی و آقای احیایی فرمانده ژاندارمری شرکت داشتند. سرانجام معلوم شد آن دو نفر و یک رهگذر و چند پاسدار هم شهید شده اند.
جنازههای رجایی و باهنر که کاملا سوخته بودند را برای تشییع به داخل مجلس آوردند. شناختن آنها ممکن نشد مگر از طریق دندان هایشان. زیرا قسمتی از دندان های آنها مصنوعی بود. آقای رجایی یک دندان طلای سفید داشت که از روی آن شناخته شد. قرار شد فردا نهم شهریور ساعت هفت صبح، خبر شهادت آن دو از رادیو پخش و عزای عمومی اعلام شود.
اکبر هاشمی رفسنجانی هم در کتاب خاطرات خود [عبور از بحران] نوشته است: جنازه ها را که به سالن مجلس آوردند، مشاهده کردم. سخت سوخته بودند. آقایان باهنر و رجایی را فقط از دندانهای طلای جلو دهان و آسیایشان میشد تشخیص داد. علامت دیگری نمانده بود. مقداری گوشت هم در کیسه نایلونی کرده بودند به عنوان فردی دیگری به نام مسعود کشمیری، منشی جلسه.
هاشمی رفسنجانی در توصیف این لحظات می نویسد: لحظات بسیار تلخی بود. بعد از فاجعه دفتر حزب جمهوری اسلامی تازه داشتیم با تشکیل دولت و تقویت مجلس به تعادل می رسیدیم که دچار این مصیبت شدیم.
مسعود کشمیری که بود؟
زاده 1329 کرمانشاه دارای مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی است. او از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود؛ سازمانی که بعدها به ویژه علیه جمهوری اسلامی، گرایش تروریستی را برگزید.
محمدباقر (احسان) بنی عامری فرمانده کودتای نوژه (مرگ 1394 لندن)در پیشینه کشمیری سمت هایی چون عضویت در طرح و برنامه سپاه پاسداران، عضویت موثر در ستاد خنثی سازی کودتای نوژه!، عضویت در دفتر نخست وزیری در سیستان و بلوچستان، عضویت در دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری و فعالیت در دبیرخانه شورای امنیت کشور دیده می شود. کشمیری همچنین متهم است سرهنگ احسان بنی عامری طراح و فرمانده کودتای نوژه را فراری داده است.
کشمیری قبل از انقلاب، توسط پسردایی خود ابوالفضل دلنواز که برادر همسرش نیز بود، جذب گروه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شد.
دستگیری بمب گذار؟!
اردیبهشت سال 1395 خبری به نقل از یکی از مقامات پلیس ایران منتشر شد مبنی بر این که مسعود کشمیری در آلبانی توسط پلیس بین الملل دستگیر شده است اما طولی نکشید که این خبر تکذیب و گفته شد فرد دستگیر شده توسط پلیس بین الملل، زنی به نام فهیمه اروانی بوده که برای ساعاتی بازداشت و آزاد شده است.
اکبر خوش کوشک از چهره های سابق وزارت اطلاعات (نفر سمت چپ)اکبر خوشکوشک از نیروهای اسبق وزارت اطلاعات گفت: ما اسمشان را به اینترپل و به دنیا دادهایم که اینها آدمکش هستند، خودشان دارند حذفشان میکنند. خیلی خاموش دارند این کار را میکنند. الان کلاهی کجاست؟ الان کشمیری کجاست؟ الان آقایانی که این همه ترور کردهاند کجا هستند؟ همینجور پشت سر هم خودشان دارند یک پاکسازی میکنند که اگر فردا خواستند اینها را به عنوان کادر سازمان منافقین دعوت کنند که بروند، بیشتر نیروهای جوان و زن را ببینند که در ترور و اینجور چیزها نبودهاند.
مرگ؟!
برخلاف نظر عده ای که صحبت از ترور کشمیری در آلمان می کنند، یکی از فعالان سیاسی شناخته شده مقیم خارج از کشور نوشته است: کشمیری در این سالها حتی بر خلاف کلاهی نام مستعار نیز برای خود انتخاب نکرده است و آزادانه در آلمان در شهر برلین برای خود زندگی دارد. او آنقدر احساس امنیت میکند که حتی با نام خود اقدام به انتشار چندین کتاب کرده است و از آنجا که طبق قوانین آلمان به دلیل دست داشتن در اقدامات تروریستی، امتیاز پناهندگی سیاسی به وی تعلق نگرفته است و صرفاً اقامت انساندوستانه و حقوق بشری به وی دادهاند. او به راحتی به سفارت جمهوری اسلامی رفته و پاسپورت ایران را دارد.
این فعال سیاسی حتی تصاویر کتابهایی که کشمیری در آلمان چاپ کرده را منتشر کرده که می توان به کتاب های فرانتس کافکا، دگردیسی و سه داستان دیگر، ترجمه ننوی نفس اثر هرتا مولر اشاره کرد.
منابع:
خاطرات آیت الله صادق خلخالی، نشر سایه
بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟ جلد پنجم. داود علی بابایی
خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1360
ایرنا، 2 دی ماه 1392
انصاف نیوز، یکم آذر 1396 و 17 خرداد 1397