شنبه 19 آبان 1403

سعید حدادیان: حال ادبیات آئینی را با نقدهای ناروا خراب نکنید

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
سعید حدادیان: حال ادبیات آئینی را با نقدهای ناروا خراب نکنید

سعید حدادیان مداح سرشناس کشورمان که در عرصه شعر هم ید طولایی دارد، می‌گوید: من به شدت مخالفم با کسانی که ادبیات آیینی امروز را نفی می‌کنند. این‌ها اطلاعات و مطالعه ندارند.

خبرگزاری فارس: سعید حدادیان که بیشتر به نام مداح میان مردم کشورمان شناخته می‌شود، از شاعران آئینی کشورمان به حساب می‌آید که تحصیل کرده است و در دانشگاه تهران تدیس ادبیات پایداری دارد. با او به گفت‌وگو نشستیم و از حال و روز ادبیات آئینی سوال کردیم که ماحصل را می‌خوانید: تعریف ادبیات آئینی چیست و چه قالب‌هایی را شامل می‌شود؟ وقتی می‌گویید ادبیات آیینی باید 7-8 عبارت را بررسی کنیم. خود ادبیات یعنی چی؟ کلمه ادب هشت معنی اساسی دارد که آن کلمه مد نظر ما کدام است. به سادگی به هرکسی می‌گوییم ادیب ادیب به کسی می‌گویند که در هشت مبحث و هشت عنوان، زبردست و چیره دست باشد یعنی خبره آن علم باشد. ادب هم از گذشته معانی مختلفی داشته، در پنج دوره این واژه تغییر پیدا کرده است. یک جایی ادب معنای اخلاق داشته که هنوز هم دارد. آیین به چه معناست؟ آیین یعنی چارچوب. ادبیات آیینی در لغت یک معناست و در اصطلاح یک معنای دیگر دارد. من با خیلی‌ها در این حوزه مصاحبه و ارزیابی کردم اما کسی را به اندازه جناب آقای مجاهدی «پروانه» ندیدم که در این زمینه به هنجار، با دقت و به بهترین وجه کار کرده باشد. او در حوزه تقسیم‌بندی ابواب مختلف ادبیات واقعا زبردست است و 40 جلد کتاب قطور دارد. به همین دلیل به ایشان دکترای افتخاری داده‌اند. ادبیات آیینی تخصیص باید بخورد. در ادبیات کلاسیک ما، عفت کلام واقعاً حفظ شده و صیانت واژگان واقعاً حفظ شده است. ادبیات آیینی به طور اصطلاحی دلالت پیدا می‌کند به آنچه که ما در ولایت و حوزه اهل بیت علیهم السلام و خود رسول الله داریم. اولین شعری که در حوزه ادبیات آئینی داشتیم و دردسترس است، چه بوده است؟ اولین شاعری که از او اثر مانده به هنجار و قابل ملاحظه مانده است و به دست رسیده است، کسائی مرزوی است. منتها در ادبیات آیینی ما قله‌هایی داریم. ما در دوره آل بویه فضائل‌خوانان و مناقب‌خوانان را داشتیم و اصلا کلا تشیع با قصایدی که در مدح امیرالمومنین (ع) سروده می‌شد و در بازارها و محافل خوانده می‌شد، اخت داشته است. ما وقتی بچه بودیم مسئله نقالی خیلی مهم بود. برای ما جالب بود یعنی قهوه‌خانی و نقالی یک فضای خیلی جالبی بود. بعد تلویزیون آمد و جای آن را گرفت یا حال تلفن همراه جای همه را گرفته است. برای ما آن صحنه، خیلی مهمی بود. مردم با شاهنامه آشنا می‌شدند.. الان نسل‌های جدید به آنها بگوییم عنوان ده تا داستان شاهنامه را بگو! بیژن و منیژه را بگو! افراسیاب که بود؟ برزو کیست؟ اطلاع ندارد. اشاره به قله‌های ادبیات آیینی کردید، از این فضا بگویید؟ ما در حوزه ادبیات آیینی قله‌ای داریم به نام محتشم. اما ببینید چقدر از آن استقبال کردند. واقعاً احصاء آن خودش موضوعیت دارد. ما در دوره معاصر آنقدری که من یادم هست در دهه هشتاد آقای دکتر علیرضا قزوه استقبال کرد که در آن وضع ترکیب‌بندی گفت «با کاروان» 17 بند گفت که 3 بند آن را حذف کرد. چقدر من دلم برای آن سه بند سوخت. شادروان پدرخانمش گفت این 3 بند را نمی‌خواهد. 14 بند در استقبال از محتشم گفت. منتها آمد با زبان امروز از محتشم، استقبال کرد. ولی ماجراهای بعد از شهادت امام حسین (ع) یعنی بعد از سفر از کربلا را مطرح کرد. شاعران دیگری هم در این زمینه کار کردند و بسیار خوب هم کار کردند اما با همه این تفاصیل، هیچ کدام مدعی نیستند که توانستند به قله محتشم برسند. من برای شما بگویم شهریار هم اواخر عمر از غزلیات حافظ استقبال می‌کرد. استقبال به این معنا نیست که من می‌خواهم جای حافظ را بگیرم. من می‌خواهم با حافظی که قله این ادبیات است، صفا کنم. من هم دارم استقبال می‌کنم. حرف‌هایی هم می‌زنم که با او هم هست. استقبال دوم که 28 بند شد از برادر عزیزم محمدسعید میرزایی شاعر بسیار زبردست است. از شاگردان مرحوم محبت عزیز. جناب آقای موسوی گرمارودی هم یک 15 بند بعد از سفر هند گفت. استاد خرم‌شاهی تعریف می‌کردند از این شعر در مجلسی که حقیر هم افتخار حضور داشتم. جناب مشفق رحمت الله علیه هم از اولین کسانی بود که در 17 سالگی از محتشم استقبال کرد. به نظرم توجه محتشم به کلید واژه «غیب» در این شعرش بسیار اثرگذار بوده است. مسلمانان مومن به غیب هستند. او غیب را به رخ کشیده است. متاسفانه بعضی‌ها شعر معاصر را با محتشم مقایسه می‌کنند، آقا نکن! شعر معاصر، شعر معاصر است. نثر معاصر، نثر ساده است. نثر مسجع نمی‌پسندند. ممکن است خیلی‌ها به هنجار هم بسرایند اما این عصر، زمان این کار نیست. شاید خیلی گله هم بکنند زیرا چیزهای ساده را می‌پسندند. ما امروز نباید توقع کنیم که یا مثل حافظ شعر بگو یا اصلا نگو. این‌ها سدگذاری و مانع‌تراشی است. از لحاظ تربیتی اعتقاد بر این دارم و باورم این است که باید همه کسانی که دست به قلم می‌برندو شعر می‌گویند، زیر پر و بالشان بگیریم تا بتوانیم زیر سایه پر و بالشان زندگی کنیم. و حال یک نفر از دل آنها ممکن است به قله برسد. از یک قرن یک نفر می‌آید. دستگاه سیدالشهدا برای توده‌هاست، بعضی سختگیری‌ها خیلی لازم نیست البته به اعتقاد من. بخاطر اینکه بعضی از آن‌هایی که شعر می‌گویند ادعای شاعری ندارند برای یک فضای محدودی شعر می‌گویند. ما هم اگر بخواهیم ادبیات آیینی را ببینیم باید قله‌ها را ببینیم.6 نفر بودند یک برنامه تلویزیونی برای آنها درست کردیم. اینها سرآمدان شاعرانی بودند که صرفاً برای اهل بیت می‌سرودند اعم از حبیت‌الله چایچیان متخلص به حسان، جناب آقای مجاهدی متخلص به پروانه، جناب آقای علی انسانی که به گردن همه ما حق دارند. سازگار، شفق و موید اینها یک نسل است. این‌ها هیچ‌گاه مدعی نبودند که من یک شاعر بزرگ معاصرم ولی زحمت کشیدند به واقع اگر در آثار این بزرگواران با توجه نگاه کنیم ما می‌توانیم برگزیده‌هایی را دریابیم که تنه می‌زند به شاعران بزرگ؛ منتها کسی که برای اهل بیت می‌خواهد شعر بگوید یک 10 روز محرم پیش می‌آید باید حداقل 10 شعر بگوید برای 10 موضوع؛ مسلم است که نمی‌تواند کار بسیار بلند و فاخری بگوید شاید یکی دو تا کار قابل توجه پیش بیاید که بعداً باید روی اینها کار شود. بعد این شاعر درگیر دهه دوم و سوم می‌شود. بلافاصله صفر و اربعین است و ایام عزاداری پایان صفر و بلافله هم میلاد پیغمبر (ص) داریم. این پرکار بودن را باید لحاظ کرد. ادبیات آیینی و آنچه در هیأت خوانده شود مخاطب عام مردم دارد، این مردمی بودن چه تغییراتی ایجاد کرده است؟ ادبیات مردمی را در حوزه ادبیات آیینی باید لحاظ کرد. گاهی بعضی از شعرها خیلی خوب است ولی در خواندن اثرگذاری ندارد به دلیل اینکه سهل نیست. شما یک بیت را توضیح بدهی وقتت تمام می‌شود بعد از شما قرار است یک کس دیگری بخواند یا کس دیگری منبر برود. یک داشمند ما داریم در حوزه ادبیات آیینی که بهترین ترجمه نهج‌البلاغه و بهترین ترجمه قرآن و بهترین ترجمه صحیفه و بهترین ترجمه‌ها را دارد استاد موسوی گرمارودی. بزرگترین شعر سپیده معاصر را می‌گوید که هنوز روی دست آن نیامده حتی خودش هم روی دست خودش شعری نگفته است، رکورد زده است. برای امیرالمومنین شعر سپیدی می‌گوید که بی‌نظیر است یعنی حتی کسانی که به شعر سپیده ارادت ندارند می‌رسند برای شعر سپید موسوی گرمارودی سر تعظیم و تسلیم فرود می‌آوردند. طاهر صفارزاده هم در حوزه شعر سپید آیینی زحمات بسیاری کشید. می‌خواهم بگویم که بعد از انقلاب اسلامی شاعران و آثار فراوانی داریم و نسل به نسل هم بهتر شده است. حد فاصل جریان آقای مجاهدی و انسانی‌ها و چایچپیان و مویدها و شفق‌ها تا بخواهم بیایم به امروز را گره بزنم، چهار نسل جا می‌ماند ولی همین قدر برای شما بگویم امروز یک دفعه برقعی را می‌بینم یک دفعه می‌بینیم سیار و عرفان‌پور به میدان آمدند. یک دفعه، جهان‌دار است. بخواهم اسم ببرم یک چیزی حدود 50 تا اسم باید ببرم که خیلی هم خوب شعر می‌گویند. من به شدت مخالفم با کسانی که ادبیات آیینی امروز را نفی می‌کنند. این‌ها اطلاعات و مطالعه ندارند. اینها کار بچه‌ها را ندیدند. همین الان یک مثنوی 300 بیتی سیار گفته است که من تقاضا کردم این کار را نگه دار و روی آن کار کن به هزار بیت هم برسان و بعد هم گلچین و دست‌چین کن. مثل همان حرفی که به برقعی زدم و در اوایل کارش، گفتم شما شعر متول را رها نکن. شما مثنوی روزت را بگو. او یک قصیده دارد «به نام نامی سر / بسمه تعالی سر» تمام دوره مشروطه را بگردید، نمی‌توانید اثری را کنار آن بگذارید که با زبانی شیوا و رسا بیان شده است. بی‌انصافی است بگوییم ما امروز مثلا دسته‌مان خالی است یا نمی‌رسیم به گرد پای گذشته. حالا در گذشته یک عمان سامانی در حوزه عرفان ظهور کرده، محتشمی آمده است اما امروز هم کلی شعر خوب داریم. وضعیت امروز ادبیات آیین را چطور ارزیابی می‌کنید؟ امروز انسان‌های توانمندی در حوزه ادبیات می‌توانند حرف برای گفتن داشته باشند و نام این‌ها می‌تواند برای آیندگان بماند. بعد هم ما باید ادبیات امروز را در مسیر شدن بدانیم. مقام معظم رهبری راجع به جلال می‌فرماید کاش جلال بیشتر عمر می‌کرد. مضمون سخن ایشان این است که جلال درراه شدن بود هنوز تا شدن راه داشت و رفت. قیصر امین پور در 48 سالگی رفت. تازه در 50 سالگی، شاعر جا می‌افتد. حسن حسینی و سلمان هراتی همینطور. اوضاع شعر معاصر را بسیار خوب می‌دانم به ویژه در نوحه. اخیرا آقای عرب خالقی یک نوحه‌ای گفتند «باید رفت» خیلی‌ها خواندند. آقای مهدی رسولی عزیز هم خواند. هنوز هم بعضی از مراسم که پیش می‌آید نگاه می‌کنیم این بهتر از چیزهای دیگر است. این نوحه ماندگاری است. در نوحه یک ژانرهای جدیدی پیش آمده مثل مینیمال، مثل رمان مختصر، داستان‌گویی که در گذشته نبود. موسیقی که در نوحه به کار می‌رود، رشد کرده است. ادبیاتی که در نوحه داریم بسیار عالی و اعلاست که در گذشته نظیر نداشت. ما گذشته را مطالعه کردیم و این را می‌گویم. اوج وصف حضرت علی اکبر (ع) در یک نوحه‌ای این بود که سرو قواپوش من است. امروز ببینید نوحه‌سرایان ما چه می‌کنند. ادبیات آیینی امروز رشد بسیار بالایی دارد بعضی‌ها، برخی شعرهای ضعیفی را که بعضی‌ها می‌خوانند، علم می‌کنند و می‌گویند فاجعه است اما کارهای فاخر هم داریم. آقای مهدی رسولی خدمت حضرت آقا یک نوحه‌ای را در فاطمیه امسال خواند که آقا فرمودند از 10 تا سخنرانی مهم‌تر بود. من دیدم در سیمای جمهوری اسلامی ایران، یک آقایی این نوحه «من ایرانم و تو عراقی» را دارد نفی و نقد منفی می‌کند و با محتشم مقایسه می‌کند. او را دیدم و گفتم تو خودت قصیده سرا هستی، تو خودت چه گفتی که جواب محتشم را بدهی؟ اصلا مقایسه شعر محتشم با این نوحه از اولش غلط است. این نوحه بسیار موفق است. «من ایرانم و تو عراقی / چه فراقی چه فراقی» این زبان ترانه است، سادگی و صداقت و صمیمیت دارد. همه حرف را زده است. اگر دارد می‌گوید من ایرانم و تو عراقی از اینجا که صدا نمی‌رسد همین که دارد می‌خواند یعنی اینجا هم که من هستم، تو می‌شنوی یعنی اینجا هم هستی اما آن مرکز اصلی که خودم را باید برسانم عراق است. خود خاندان شما هم دستور دادند خودم را به عراق برسانم. کار به این قشنگی سر زبان‌ها افتاده، مردم هم دوست دارند و در حوزه نوحه هم کار خودش را کرده است. برخی نقدها مته به خشخاش گذاشتن است. نمی‌خواهم بگویم این نوحه، سرآمد نوحه‌هاست اما می‌خواهم بگویم بعضی از نقدها، روا نیست. نفس اینکه والیبال با فوتبال بخواهی مقایسه کنی از ریشه غلط است. هر شعری در سیستم و جایگاه خودش باید مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.