سفر به قلب بحرانهای یک نویسنده مشهور با «شوالیه جامها»
ساخته ترنس مالیک همچون دیگر آثار این فیلمساز و فیلسوف فضایی منحصر به فرد را پیش روی تماشاگر قرار میدهد که کمتر مشابهش را میتوان در سالن سینما تماشا کرد اما بیشک این اثر جزو آثار برتر مالیک نیست و حتی در میانه لیست آثارش با رده بندی کیفی، قرار نمیگیرد.
فیلم سینمایی «شوالیه جامها» ساخته ترنس مالیک همچون دیگر آثار این فیلمساز و فیلسوف فضایی منحصر به فرد را پیش روی تماشاگر قرار میدهد که کمتر مشابهش را میتوان در سالن سینما تماشا کرد اما بیشک این اثر جزو آثار برتر مالیک نیست و حتی در میانه لیست آثارش با رده بندی کیفی، قرار نمیگیرد.
به گزارش «تابناک»؛ سابقا فیلمهای ترنس مالیک همچون حوادث آسمانی یا اکتشاف گونه ای جدید از دایناسورها و سیاراتی جدید در منظومه شمسی، کمیاب و نادر بودند. همه به یاد داریم که پس از فیلم «روزهای بهشت» بیست سال منتظر فیلم بعدی مالیک ماندیم و پاداش انتظارمان را با فیلم خط سرخ باریک دریافت کردیم. حال این مرد افسانهای با اطمینان خاصی در عرصه فیلمسازی قدم میگذارد.
شوالیه جامها با تصاویری کاملا مالیکگونه آغاز میشود. کریستین بیل که در صحرای وگاس سرگردان است، همچون شان پن در فیلم درخت زندگی قدم برمیدارد، طوری که انگار مالیک میخواهد به ما بگوید که این فیلم ادامهای غیررسمی بر درخت زندگی است. نماهای موزون پسربچههای بور روی تاب (که در درخت زندگی نیز دیده شد) تایید میکند که فیلمبردار اثر فقط میتواند امانوئل لوبزکی بزرگ باشد که اوج کارش در فیلم دنیای جدید 2005 باقی میماند.
ستاره این نمایش بزرگ لوبزکی باقی میماند. مالیک در این فیلم، نسبت به آثار قبلیاش، علاقه بسیار کمتری به بازیگران نشان میدهد. با این حال این فیلم تا حدی نیز درباره بیعلاقگی به بازیگران است. فیلم در لس انجلس و گاها در وگاس جریان دارد. برای مالیک و لوبزکی هالیوود سرزمین پر هرج و مرج و حرمی بزرگ برای جنون است.
با این که بیل نقش نویسنده آثار کمدی را بازی میکند اما نوشتن یک کلمه یا حتی بر زبان آوردن یک کلمه طنز را از وی نمیبنیم. نمایش دادن توانایی های شخصیت، پیش پا افتاده و غیرضروری است اما نمایش داده نشدن این تواناییها در این فیلم شخصیت بیل را برخلاف متفکر بودن و در عین حال دوستانه بودنش، در تجرد رها میکند.
روایت این فیلم مثل روایت زندگی شیرین فلینی و زیبایی بزرگ سورنتینو بیقاعده است، دو فیلمی که از نظر مضمون و نه سبک، فیلم مالیک به آنها نزدیک است. در واقع این فیلم از منظر سبکشناسی بیشتر به بیگانگی رندانه و سرگیجه شهری آنتونیونی به خصوص شب (1961) نزدیک است. بیل درباره ستاره های هالیوودی مینویسد و هر دفعه هم پول خوبی از طرف کمپانی برادران وارنر دریافت میکند.
پوچ و بیروح بودن خیابان های این شهر در کنار برداشتهای بلند شگفتی برانگیز و مکاشفه گونهای که از لس آنجلس گرفته میشود گمراه کننده بودن فضای این شهر را نشان میدهد. لوبزکی که محال است نمایی را فوق العاده در نیاورد، در گرفتن ساختمان ها و سازه ها معجزه میکند. یک نوع زاویه خاصی است که او دوست دارد همیشه استفاده کند، حدودا 45 درجه بالای افق که با این زاویه صورت بازیگران رااز پایین میگیرد و ساختمان ها و آسمان را پشت سرشان در پس زمینه قرار میدهد. گرفتن این نما تبدیل به عادتی برای وی شده و فیلم عملا چیز جدیدی در نمایش خود از این شهر عظیم پوچ ارائه نمیدهد.
در زندگی خانوادگی بیل اندک جذابیت دراماتیکی نیز دیده میشود - او یک برادر از دست داده، که احتمالا خودکشی کرده است، و همچنین برادر دیگرش (وس بنتلی) با پدر غم زده یشان مشکل دارد. در این نقش نسبتا کوتاه، برایان دنهی با همان قدرت و صلابت آرتور میلری همیشگی خود راه می رود، و آن چهار شانگی وی نیز به عنوان یک جلوه ی ویژه ی خاصی برای "لوبزکی" به حساب می آید که میتواند از آن در قاب های خود استفاده کند.
اما مالیک تا جایی که میتواند از درام میکاهد - ما وارد سکانس های شلوغی میشویم که دیالوگها و تکگویی های بازیگران با موسیقی کلاسیک (گریگ، وویچ کیلار، توماس تالیس فانتاسیا) پوشانده میشود.
یحتمل این فیلم را میتوان ضیافت لب خوانان نامید، با اینحال این گواهی است بربی اعتمادی مالیک برکلمات، حداقل در صحنههایی که دیالوگ ها چهره به چهره ادا میشوند. او هنوز عاشق تگگویی خارج از قاب است و بیل جملاتی را به سختی زمزمه میکند. شوالیه جامها نشانگر بی قراری، ماجراجویی عاشقانه، خستگی، خواب دیدن، و گاهی اوقات کلاهبرداری است. مالیک فیلمش را با دیگر کارت های تاروت از قبیل: ماه، مرد اعدام شده، راهبه اعظم، مرگ، متمایز کرده است.
رفته رفته دیدگاه او نسبت به زنان مشکلدار می شود. شش بازیگر زن از زندگی ریک فرار می کنند، و باید گفت که فعل فرار واقعا فعل مناسبی است. به غیر از بلانشت در نقش همسر سابق او، سایر زنان فقط برای خوشگذرانی کوتاه مدت در زندگی بیل امده اند.
کمتر بازیگری دعوت ترنس مالیک را رد میکند و این در مورد ستارههای جوانی چون ایموجن پوتس، فریدا پینتو، ترزا پالمر، ایزابل لوکاس، ناتالی پورتمن نیز صادق است. ترنس مالیک که در بهترین کارش سبکی جدید در فیلم برداری و تدوین پایه گذاری کرد، به نظر میرسد که در شوالیه جامها به منبع الهام خود (هر کس یا هرچیز که میخواهد باشد) خیانت کرده است. این اثر را میتوان فاصلهای بین موفقیتهای کوتاه او نامید.