چهارشنبه 7 آذر 1403

سلاحی به نام اشک

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
سلاحی به نام اشک

جمله معروفی است که از قدیم الایام تا به حال در شأن سیدالشهدا بیان شده است،:«حسین استثنا خلقت است.» از حلیت اکل تربت و استحباب مؤکد جزع و فرع گرفته تا الهام‌بخش بودن نهضت حسینی برای بسیاری از قیام های ضد طاغوت در طول تاریخ که دنباله‌اش را باید در همان قرن اول و دوم در نهضت علویان جست و جو کرد. امام حسین محوری است که هرکس قصد دارد با چرخیدن بر مدار آن در پرتو انوار حقیقت‌گسترش به پویایی و جنب و جوش دراید و به قصد احقاق و اعتلای کلمه حق و اسقاط حرف باطل جهاد زندگی خود را ادا کند و به جای بیاورد. قتل و شهادت امام حسین تنها یک غایت داشت و آن هم «تقویت و اعتلای دین حق» بود و در این بین ناگزیر هرچه به امام حسین نسبت داده می‌شود باید در این پس‌زمینه تفسیر و فهم شود، گرچه عبارت «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی؛ اگر دین محمد جز با کشته‌شدنم پایدار نمی‌ماند، پس ای شمشیرها! مرا دریابید» جمله شاعر عرب است و نه قول سیدالشهدا، اما با نظاره در تاریخ خواهیم دید این محتوا مکررا در تواریخ و روایات از قول امام شهید کربلا نقل شده است:«من به جهت اصلاح در امت جدم به پا خاستم، و میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم، و بر روش جدم و پدرم علی بن ابی طالب رفتار نمایم؛ پس هرکس حقیقت مرا بپذیرد [و از من پیروی کند، راه خدا را پذیرفته و] خدا به حق، اولی است و هر کس رد کند [و من را تنها گذارد] صبر می‌کنم تا خداوند میان من و این قوم، به حق داوری کند.» یکی از جالب‌ترین و مهم‌ترین بحث‌هایی که در مورد امام حسین وارد است در باب روایاتی است که ائمه هدی (صلوات الله علیهم) در مورد ثواب زیارت و اشک بر سید شهیدان عالم بیان کرده اند. برای کثرت این دست روایات و تأکید اهل‌البیت به احیای ذکر سالار شهیدان کافی است به ابواب کتاب شریف «کامل‌الزیارات» مرحوم ابن قولویه قمی نظر افکنید تا با احادیثی از این دست روبه‌رو شوید:«گریه و بی تابی، برای انسان در باره هر چه بی تابی کند، ناپسند است، جز گریه و بی تابی بر حسین بن علی (ع) که برای آن، پاداش هم دارد.»، «هرکس که نزد او از حسین یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهده خدای عزوجل است و خدای متعالی به کمتر از بهشت برای او راضی نمی‌شود.» قطعا جنبه عاطفی و احساسی نسبت به این احادیث مدخلیت داشته و نمی‌توان این بُعد را در تفسیر و فهم این احادیث و روایات نادیده گرفت. هرکسی که از ذره‌ای احساسات برخوردار باشد، بی‌شک در مواجهه با شهادت امام حسین متأثر شده و منقلب می‌شود اما این نوع دید تمام ماجرا نیست و باید دید جامع‌تری به این روایات و منقولات حضرات معصومین داشت. اکثر روایات وارده که جماعت شیعیان را ترغیب به عزاداری برای امام حسین می‌کند و کار را تا تباکی (اظهار به گریه) می‌کشاند در عصر صادقین (سلام‌الله علیهما) وارد شده و باید آن زمینه و زمانی که این حضرات در آن چنین روایاتی را صادر فرمودند در نظر گرفت. دانستن سبب ورود این روایات مانند دانستن شان نزول آیات قرآن است و ما را در فهم مقصود یاری می رساند. امویان روز عاشورا را عید می دانستند و مردم در این روز جشن می گرفتند و شیرینی می خوردند و لباس نو می پوشیدند و شادی می کردند. در زیارت عاشورا می خوانیم:«وَ هذا یَوم فَرِحَت بِهِ آلُ زِیاد وَ آلُ مَروانَ بِقَتلِهِمُ الحُسَینَ صَلَواتُ اللَهِ عَلَیهِ، و این روز روزی است که شادمان شدند به این روز دودمان زیاد و دودمان مروان بخاطر کشتن حضرت حسین صلوات الله علیه.» این رسم تا به الآن در بسیاری از کشورهای عربی رواج دارد و مرسوم است، به طوری که عاشورا برایشان به منزله یکی از روزهای مبارکه قلمداد می‌شود و تالارهای جشن از مدت قبل برای چنین روزی رزور می‌شود. پیشوایان شیعه به مقابله با این جریان ضد حسینی برخاستند و مردم را به حزن در عاشورا و گریستن بر امام حسین فرا خواندند. عزاداری در آن قالب و آن بستر اعلام مخالفت با قدرت حاکم و عملی انقلابی و به معنی عضویت در حزب حسینی و مخالفت با حزب حاکم اموی و بیزاری از قاتلان آن حضرت بود امویان می خواستند امتیاز مظلومیت را از امام حسین بگیرند اما پیشوایان شیعه می خواستند با زبان اشک مظلومیت آن حضرت را فریاد کنند. تحریف عاشورا و کج‌فهمی‌های درمورد آن همیشه محدود به غلو در عزاداری و نیست، گاهی فهم ناقص از عزاداری ولو به شکل متعادل انجام دادن آن ما را در ارزیابی نهضت حسینی ناکام می‌گذارد، تعبیر سیاسی در عصر ائمه ممزوج با اشک بود، امروزه نیز در کنار این روش باید سایر روش‌ها را برای فریاد حق‌خواهی در مجالس حسینی به کار برد. آنانی که هیأت را سیاسی نمی‌دانند، رطب خوردگانی هستند که در حال منع دیگران از رطب‌اند. نهضت عاشورا برای دین بود و امری سیاسی، چگونه می‌شود مبارزه را از حسین و عاشورای آن گرفت؟ گاهی اشک وسیله مبارزه با طاغوت است و گاه فریاد. اگر در عاشورا حق و باطلی هست، پس در ذکر عاشورا و عزاداری امام حسین هم باید حق و باطل های زمانه را در یادآورد چرا که در جهان فانی همواره حق و باطل دو جریان «ممتد» بودند که در تاریخ به اشکال مختلفه ظهور و بروزهایی داشتند. حسین کشته حق به دست باطل است و عزادار آن، حق‌خواهی که به تقابل با باطل برخاسته.