سلسله جلسات محوری تأمین اجتماعی / مشاغل غیر سخت ولی زیان آور!
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبایی اولین جلسه کارشناسی ازسلسله جلسات کارشناسی تأمین اجتماعی، با حضور محمدحسین مرادی، کارشناس گروه علمی رفاه و تأمین اجتماعی مرکزپژوهشهای مجلس شورای اسلامی برگزارشد. چرا ابر بحران؟ محمدحسین مرادی در رابطه با انتخاب واژه ابر بحران گفت: دلیل انتخاب این واژه، حجم مشکلاتی است که این اتفاق...
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبایی اولین جلسه کارشناسی ازسلسله جلسات کارشناسی تأمین اجتماعی، با حضور محمدحسین مرادی، کارشناس گروه علمی رفاه و تأمین اجتماعی مرکزپژوهشهای مجلس شورای اسلامی برگزارشد.
چرا ابر بحران؟
محمدحسین مرادی در رابطه با انتخاب واژه ابر بحران گفت: دلیل انتخاب این واژه، حجم مشکلاتی است که این اتفاق میتواند برای کشورمان ایجاد کند؛ این بحران توجه ویژهای را میطلبد.
وی افزود: تأمین اجتماعی یک مفهوم عام است. اصل 29 قانون اساسی دولت را ملزم به ارائه خدمات تأمین اجتماعی در وجوه مختلف مانند بهداشت، آموزش، تأمین مسکن و... میکند. یک بخش این خدمات، بازنشستگی است. دراین بخش نهادهای مختلفی داریم که یکی از آنان سازمان تأمین اجتماعی است.
تاریخچه صندوقهای بازنشستگی
مرادی در رابطه با شکلگیری این صندوقها گفت: صندوقهای بازنشستگی درپاسخ به اعتراضات کارگران، بعد ازانقلاب صنعتی به وجود آمدند و همهگیری آن، بعد ازجنگ جهانی دوم بود. ایران اولین قدمها را درسال 1287 در دورهی مشروطه برداشت. قانونی به اسم قانون وظایف تصویب شده بود که یکسری مزایا برای خانوادهی فرد (کارمندان دولت) بعد ازمرگ سرپرست در نظرمیگرفت. به فرم امروزی اولین بارسال 1301 بود که دایرهی تقاعد در وزارت مالیه تشکیل شد.
شرح صندوقهای بازنشستگی
مرادی ادامه داد: طبق اصل 29 قانون اساسی، اینکه همهی آحاد مردم با یک شرایط اقتصادی، بیمه داشته باشند، حق اساسی ملت است. درایران تاکنون 75 درصد جمعیت کشور، ذیل پوشش بیمه هستند. حدود 18 صندوق بازنشستگی داریم. چهارمورد زیرمجموعهی وزارت رفاه هستند و ما باقی هم ذیل دستگاههای دیگر. سازمان تأمین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری، صندوق روستاییان و عشایر و صندوق فولاد، چهار صندوق ذیل صندوق رفاه میباشند.
مرادی گفت: بیش از 90 درصد جمعیت ما را این چهارصندوق پوشش میدهند. تأمین اجتماعی 75 درصد، بازنشستگی کشوری 11 درصد، روستاییان وعشایر 5 درصد، نیروهای مسلح 5 درصد و بقیه هم حدوداً 4 درصد جمعیت را پوشش میدهند.
وی در رابطه با قشربندی صندوقها گفت: صندوق بازنشستگی کشوری، کارکنان کشوری و خانوادههای آنان را شامل میشود. به عنوان مثال کارکنان دولت اکثریتشان به طور خاص مثلاً معلمها، در این صندوق هستند. سازمان تأمین اجتماعی صندوق عمومی ما است. یعنی اقشار مختلف مانند کارمندان، کارگران و... در این صندوق هست.
وی افزود: تأمین اجتماعی بزرگترین صندوق بازنشستگی است که بیش از 75 درصد از اقشار ما در این صندوق بیمه شدند و این نکته جایگاه این صندوق را راهبردی میکند. اگر اتفاقی برای این صندوق بیفتد، تلاطم مهم و تکان دهندهای رخ میدهد.
درآمد و مخارج صندوق تأمین اجتماعی
مرادی در رابطه با نحوهی کار صندوقهای بازنشستگی گفت: صندوق درصدی را از هرفرد به عنوان حق بیمه میگیرد و بابت آن خدماتی به فرد ارائه میدهد که روی حقوق اعمال میشود و آن حقوق نباید از حداقل حقوق سالانهی کارگرکمتر باشد.
مرادی ادامه داد: صندوق 33 درصد حق بیمه میگیرد که 20 درصد آن را کارفرما میدهد و 7 درصد آن را فرد بیمه شده. 3 درصد حق بیمهی بیکاری است که باز کارفرما میدهد. 3 درصد هم دولت میدهد. البته مشاغل مختلف و خدمات مختلف متفاوت هستند و این درصدها برای یک کارگاه است.
وی در رابطه با مصرف حق بیمه گفت: 21 درصد واریز به صندوق بازنشستگی میشود که حقوق بازنشستگی از این صندوق تأمین میشود. 9 درصد صرف هزینههای درمانی میشود. 3 درصد برای صندوق بیکاری که برای مدت محدودی مستمری بیکاری را تأمین میکند.
مرادی ادامه داد: تصور عمومی این است که منابع و مصارف این صندوقها گرفتن پول حق بیمه، سرمایه گذاری و کسب سود است و بعد بازنشستگی از طریق پول حق بیمه و سود حاصل از آن به فرد مستمندی بازنشستگی میدهند. این سیستم (Fully Funded DC) نام دارد.
وی گفت: در ایران و بسیاری از کشورها به دلایلی این سیستم وجود ندارد. زیرا ریسک دارد یعنی اگر سرمایه گذاری از بین رفت مستمندی فرد هم از بین میرود. بعضی از کشورها دقیقاً همین تصمیم را گرفتند و رفتند به سمت full fund DC ولی اقتصاد بالا و پایین شد و فجایع اجتماعی برایشان درست شد. حتی بعضاً برگشتند سمت سیستم pay as you go ' defined benefit.
وی افزود: سیستم صندوق تأمین اجتماعی ما (pay as you go ' defined benefit) است. یعنی روش توازن درآمد - هزینه. صندوق مستمری بازنشستهها را از محل حق بیمه شاغلین فعلی تأمین میکند. به عنوان مثال از ما حق بیمه را میگیرد و میدهد به آن پیرمرد، پیرزنهای عزیزی که میبینید بیمه تأمین اجتماعی دارند.
نحوه تعیین مستمری
مرادی در رابطه با تعیین مستمری گفت: در ایران فرمول میانگین دوسال آخر حقوق در دوران اشتغال، تعیین کننده میزان بازنشستگی است. به عنوان مثال میانگین حقوق فردی در دو سال آخر 12 میلیون بوده است. به محض اینکه بازنشسته شود حقوق بازنشستگی او همان میشود و تا آخر عمر دارد.
مرادی گفت: سیستمهای DV pay as you go برای دولتها پرهزینه هستند و به تغییرات جمعیتی بسیار حساس هستند. یعنی اگر جوانی جمعیت بالا و پایین شود کشورهایی که صندوق DV pay as you go دارند خیلی دچار مشکل میشوند. جوانی جمعیت تأمین اجتماعی هم دارد به این سمت میرود و اینجا نگرانی ما شروع میشود.
وی ادامه داد: الان یک سیستمی داریم DC pay as you go که یک فشار بسیار زیادی دارد به صندوق میآید و این فشارها بر بودجه عمومی دولت تخلیه میشود. فرض کنید صندوق ورشکست شد. مردم نگاه نمیکنندکه این خصوصی است. میگویند تو به آن مجوزدادی. چون ما در یک بستری زندگی کردیم که پس زمینه ذهنی ما یک حاکمیت مرکزی قوی و یک دولت نفتی بوده که متولی همه چیز دولت است. هر جا کم میشود باید جبران کنیم. نهاد خصوصی نهاد عمومی، غیر دولتی و... خیلی معنا ندارد و حاکمیت حتماً باید یک تصمیم برای این قضیه بگیرد.
دلیل ابر بحران
محمد حسین مرادی دلایل این ابر بحران را 3 مورد برشمرد و گفت: سه تا دلیل مهم است. یک، کسری نقدینگی بالا. دو، بالا بودن ارزش فعلی تعهدات آینده. سه، کاهش نسبت پشتیبانی. البته اینا با هم همبستگی دارند.
مرادی در رابطه با کسری نقدینگی بالا گفت: میزان اعتباری که در سال 1401 برای کمک به 4 صندوق یعنی صندوق بازنشستگی کشوری، صندوق بازنشستگی لشگری، صندوق بازنشستگی فولاد و وزرات اطلاعات، این چهار صندوق با هم 217 هزار میلیارد تومان بودجه صرف شده.
وی ادامه داد: بیشترین بودجه برای وزارتخانههای بهداشت و آموزش پرورش است. یعنی عملاً برای این سه یا چهار صندوق به اندازه یک وزراتخانه بودجه میدهیم. تأمین اجتماعی هنوز بین اینها نیامده.
مرادی ادامه داد: این در حالی است که صندوق کشوری کلا 5 درصد را دارد و تأمین اجتماعی 75 درصد. اگر بخواهیم تعداد بازنشستهها را مقایسه کنیم تعداد بازنشستههای کشوری 1.5 میلیون نفر است اما تعداد بازنشستههای تأمین اجتماعی الان 3 میلیون نفر هست. این مسئله یک واقعیت است که به صورت نمایی دارد رشد میکند. صندوقهای ورشکسته از این قبیل که از دولت بودجه میگیرند تا باز نشستگی را تأمین کنند بسیار است.
وی گفت: تقریباً هر دستگاهی یک صندوقی تأسیس کرده و نظارتی بر آن نبوده؛ به همین دلیل برای خود مزایای مختلفی گذاشتند. به عنوان مثال صندوق هواپیمایی ملی ایران امسال در قانون بودجه گفتند بازنشستهها سالی یک سفر خارجی و یک سفر داخلی بلیط داشته باشند و صندوق این را بدهد. شما به مردم مزایا بدهی خوب است ولی مسئله این است که صندوق برای یک قشرخاص یکسری مزایای باکیفیت تعریف کرده و خودش را به ورشکستگی کشانده است. بعد از ورشکستگی کسی نمیتواند بگوید ما پول نمیدهیم. دولت مجبور است از بودجه بدهد. یعنی قرار بوده مثلاً برود در سیستان و بلوچستان لوله کشی آب انجام شود اما پول این را میدهد به صندوق. یعنی شما هزینهی مسافرت خارجی یک قشر را از جیب محرومترین اقشار دوردستترین نقاط کشور دادی. مسئله اینجا است.
مرادی اظهار کرد: در آیندهی نزدیک ممکن است یک عدد عجیبی از بودجه عمومی کشور صرف صندوقهای بازنشستگی شود. یونان همین اتفاق برایش افتاد. در یونان به علت عدم تأمین بودجه صندوقها مجبور شدند جزیرههای کشورشان را بفروشند. مستند بمب ساعتی را اگر ندیدید پیشنهاد میکنم ببینید.
وی ادامه داد: ما به جای فروش خاک کشورمان پول خلق میکنیم. ابر بهران با خلق پول بی رویه، تورم بوجود میآورد که میتواند موجب فروپاشی یک جامعه شود. بهران پیش روندهای که باید فکر جدی برایش شود.
مرادی در رابطه با کسری نقدینگی صندوقها ادامه داد: در صندوق بازنشستگی کشوری حدود 70 درصد از درآمدش توسط دولت تأمین میشود و حدود 24% از محل بازده درآمدهایش هست. تأمین اجتماعی حدود 93 درصد از حق بیمه توسط شاغلین فعلی تأمین میشود. تا بیست سال دیگر با توجه به مشکلات جمعیتی، تأمین اجتماعی هم باید درآمدش را از دولت بگیرد.
محمد حسین مرادی در رابطه با دلیل دوم ابر بحران گفت: دلیل دوم ارزش فعلی مزایا است. برخی افراد میگویند چون صندوق تأمین اجتماعی از دولت بودجه نمیگیرد پس وضعیت خوب است. در حالی که این غلط است. این صندوق بلند مدت است بنابراین شما باید درمقیاس بلند مدت ببینید.
وی گفت: ارزش فعلی یک شاخص است برای سنجش پایداری صندوقهای بازنشستگی. میگوید شما بگو این صندوق در 60 سال آینده به نرخ امروز چه قدر درآمد دارد؟ چه قدر مخارج دارد؟ به نرخ امروز حساب کن و اگر درآمد بیشتر از مخارج بود صندوق پایدار است.
مرادی ادامه داد: با توجه به محاسبات انجام شده در سال 98با چشم انداز60 ساله حدودا 3400 هزار میلیارد تومان بدهی برای تأمین اجتماعی برآورد شده است که رقم بسیار بالا و نگران کنندهای است. صندوق بازنشستگی کشوری هم باتوجه به این چشم انداز حدوداً 960 هزار میلیارد بدهی به بار خواهد آورد. این اعداد نسبت به اقتصاد ایران خیلی اعداد نگران کنندهای میباشند. این محاسبات نشان میدهد که ما نهتنها درکوتاه مدت بلکه در بلند مدت هم ناتراز هستیم.
محمدحسین مرادی در رابطه با دلیل سوم گفت: دلایل ابربحران: نسبت پشتیبانی یک شاخص است. یعنی تعداد بیمه شدگان اصلی تقسیم بر تعداد پرونده های مستمری بگیران. این عدد اگر زیر 4 باشد، نگران کنندهاست و نشان می دهد که یک صندوق وارد فضای بحرانی شدهاست. حدوداً از هر چهار نفر که حق بیمه اخذ میشود، به یک نفر بازنشستگی داده میشود. نسبت پشتیبانی تأمین اجتماعی در سال 1388 حدوداً 6 بوده است. یعنی ما به ازای هرنفر بازنشسته، حدود 8/6 نفر بیمه پرداز شده داشتهایم. این در یک نرخ نزولی به 59/4 در سال 1398 رسیده است.
ریشه یابی بحران
مرادی ادامه داد: تا اینجا توصیف وضع موجود بود، حالا به بحث چرایی آن می پردازیم. دلایل اقتصادی، جمعیتی و حاکمیتی در شکل گیری وضعیت کنونی نقش داشتهاند. از جمله تورم مزمن، بیکاری، بحث تغییرات جمعیتی، طرح ها و قوانین کارشناسی نشده، بدهی های دولت به سازمان تامین اجتماعی و صندوق ها، سرمایه گذاریهای غیر بهینه و ناکارآمد، مشکلات مدیریتی صندوقها و نبود نهاد ناظر (نهاد تنظیم گر).
مرادی گفت: تورم مزمن و بیکاری صددرصد تاثیر داشته است، برای مثال وقتی تورمی به شکل کنونی وجود دارد، یعنی قدرت خرید اقشار مختلف نابود شده است. بحث دوم تغییرات جمعیتی است. شاخص نشان می دهد که از قبل از انقلاب تا اکنون یعنی سال 6102 به واسطه بهداشت، بهبود تغذیه، نبود جنگ و... مردم بیشتر عمر میکنند. منطقی است که وقتی مردم بیشتر عمر میکنند، سن بازنشستگی هم متناسب با آن باید افزایش یابد.
وی ادامه داد: کشورهای دیگر این اصلاحات را اجرایی کردهاند، ا ولی ما نه تنها این کار را نکردهایم بلکه کاملاً برعکس این قاعده عمل کردیم. یعنی میانگین را به واسطه بازنشستگیهای پیش از موعد حتی کمتر هم کردهایم! بنابراین با توجه به دلیل اول، یعنی ما متناسب با تغییرات جمعیتی، واکنش مناسب نداشته ایم. ذهنیت غالب جامعه و مسئولان ما کاملاً برعکس این اصل می باشد.
مرادی افزود: مسئله بعدی افزایش سن امید به زندگی است. نمودار قرمز درمورد دوره بهرهمندی است. یعنی یک فرد از سنی که بازنشسته میشود تا سنی که فوت میشود، چند سال است؟ برای مثال فرد در سن 56 سال بازنشسته میشود، وقتی در این سن بازنشسته میشود، دریافتی او شروع میشود تا سن امید به زندگی یعنی سن 9/76 به این معنا که حدود بیست سال درحال دریافت مستمری است.
وی ادامه داد: آیا فقط همین را دریافت میکند؟ خیر، طبق قوانین کشور وقتی فرد فوت میشود، ده سال به صورت میانگین متوسط دوره بهرهمندی بازماندگانش میباشد. یعنی بیست سال خود فرد و ده سال نیز بازماندگان او دریافت میکنند. میانگین سابقه پرداخت حق بیمه افرادی که درکشور بازنشسته میشوند. حدوداً 22 الی 23 سال است، افرادی که از کار افتاده میشوند 10 سال است و افرادی که در حین کار فوت میشوند 14 سال است. فردی بیست سال معادل 3/0 حق بیمه میدهد که از آن 3/0 ده درصد صرف درمان میشود. یعنی 2/0 عاید صندوق میشود. بنابراین مشاهده میکنیم صندوق بالذات ناتراز است و اعداد هم تراز نیستند. چرا این نهاد به ازای هرفردی که وارد آن میشود تراز مالی آن منفیتر میشود؟ چون محاسبات و اعداد آن درست نمی باشد. کشورهای دیگر هم وجود داشتهاند که به مشکل خوردند و اصلاح کردند، اما ما جرئت اصلاح آن نداریم.
محمد حسین مرادی گفت: مسئولان اینگونه تصور میکنند که اگر فردی را بازنشسته کنیم، جایگزین آن خواهدآمد. درصورتی که این طرز فکر اشتباه است و بازنشستگی پیش از موعد روش درستی نیست. روش درست برای کم کردن نرخ بیکاری این است که محیط کسب و کار درست شود و چون این کار آسانی نیست به سمت طرحهای عوام فریبانه رو میآورند.
مرادی گفت: برخی طرحها اشتباه و نامناسب هستند. یک مورد آن مشاغل سخت و زیان آور است. طبق آمار از سال 91 تا 99 تقریباً نصف بازنشستگان تأمین اجتماعی، پیش از موعد هستند و حدود 30 درصد کل آنها سخت و زیان آور محسوب میشوند.
مشاغل غیر سخت ولی زیان آور!
مرادی در رابطه با مشاغل سخت و زیان آورگفت: درکشور یک سری مشاغل وجود دارد که محیط کار آنها سخت و آسیب رسان است. برای مثال در معدن، دکلهای برق و... به واسطه محیط کار خود، در طولانی مدت دچار آسیب و فرسودگی فیزیکی میشود. فلذا یکسری در همان زمان کار دچار آسیب میشوند و بعضی از افراد هم بازه امید به زندگی در آنها به شدت کاهش مییابد.
مرادی مطرح کرد: برای مثال کارگری که 76 سال عمر میکند 66 سال عمرمیکند و عمر آن کاهش مییابد. به همین دلیل مسئولین گفتند به آنها بازنشستگی پیش از موعد میدهیم یا کارفرما را ملزم میکنیم محیط کار را سالم کنند که جان افراد درخطر نباشد. اما برای اجرایی شدن این موارد مورد دوم را به طور کلی حذف کردهاند و برای هیچکس مهم نبوده که محیط کار را درست کنند.
وی افزود: در صورتی که محاسبه شده بازنشستگی هر فرد ذیل عنوان کار سخت و زیان آور با یک حقوق معمول 10 میلیون تومانی یک میلیارد تا یک میلیارد و صد تومان برای کشور هزینه دارد. حال شما 1000 نفر را فرض کنید که بازنشسته شدند، باعث ضرر 1000 میلیاردی برای کشور است و برای اقشار مختلف هرکدام این تصمیم را لحاظ میکنند.
مرادی ادامه داد: فی الحال خود حرفه و شغل خبرنگاری سخت و زیان آور محسوب می شود! چرا؟؟! زیرا رسانه دارد و دارای قدرت است. همین مسئله موجب ترس فرد مسئول (ناکارآمد) از او خواهد شد. آقای شریعت مداری در روز خبرنگار، سال 98 به خبرنگاران سخت و زیان آور شدن آنان را به عنوان هدیه آنان اعلام کرد! سوال این است که خودتان عکس قدی گرفتی و اینها را سخت و زیان آورکردی، هزینهاش را چه کسی داد؟! همون کسی که با کاسه از برکه آب برمیدارد و پول لوله کشی برای آنها را نداریم. آن فرد هزینه اش را دارد میدهد. آنقدر عوام فریبانه با این مسائل برخورد کردن.
مرادی ادامه داد: ما 17 عنوان شغل داریم که خیلی دعوایی درآن مطرح نیست ولی در بعضیها هم دعوا وجود دارد. مثل خبرنگاری و.... کار فرد در معدن یا کارخونهی آزبست یا مواد شیمیایی یا درارتفاع و دکل شامل این طرح هست ولی اینها را پرچم می کنند و ذیل آن خبرنگارها را می گذارند. درکمیته های استانی درخواست میدهند و بررسی میکنند که این سخت و زیان آور هست یا خیر. یعنی کاملا برخورد عوام فریبانه است.
وی گفت: اینها شرایط سنی هم ندارد. یعنی سابقه کسانی که کار سخت و زیان آور دارند هر یک سال آنها، یک سال و نیم محاسبه میشود. مثلاً شما یک سال کار میکنی و بعد 20 سالگی هم بازنشسته میشوی. فرض کنید که شما 18 ساله هستی و خبرنگار شدی. کار سخت و زیان آور هست و 02سال کار میکنی و 38 سالگی بازنشسته میشوی. بازنشستههای جوان که میگوییم اینها هستند.
مرادی گفت: استدلالهای نادرستی هم پشت آنها هست و میگویند که ما اینها را بازنشسته میکنیم که شغل ایجاد کنیم و این باعث اخلال در بازار کار شده است. فرد را 04 سالگی بازنشسته می کنند، آیا این فرد میرود در خانه بنشیند؟ خیر، چون جوان است و مهارت دارد. این را سر کار میبرند و چون فرد بازنشسته است بیمه هم نمیخواهد. بعد از آن طرف، کسی که تازه فارغ التحصیل شده و دنبال کار میگردد را قبول نمیکنند. چرا؟ چون تجربه ندارد و نیاز به بیمه دارد.
وی ادامه داد: یکی از عوامل مهاجرت پرستارهای ما سخت و زیان آور بودن کار آنهاست. کار پرستارها سخت و زیان آور است و همه آنها کار میکنند و تجربه کسب میکنند. وقتی همه چیز را که یاد گرفتند، در سن 40 سالگی که بازنشسته شدند کشورهای استرالیا، سوئد، آلمان همه اینها را میخواهند. در دوره کرونا هم خیلی از پرستارها مهاجرت کردند. یکی از دلایلی که پرستارها مهاجرت میکنند همین است.
مرادی ادامه داد: یکی از عوامل توسعهی مدرسههای خصوصی، پایین بودن سن بازنشستگی معلمان است. یک سن بازنشستگی میتواند اینگونه اثرگذاری داشته باشد. یعنی روزی نبوده که نیایند و درخواست ندهند. جزئیات دارد و جزئیات آن هم زیاد است. مثلاً همه پرستاران هم اینطور نیستند و بین پرستاران بخش خصوصی و دولتی هم فرق است. در همین مسئله هم دعوا وجود دارد.
دولتی که صرفاً بار بر دوش صندوق میگذارد
مرادی در رابطه با بدهی دولت گفت: کلاً دولت در مقاطع مختلف برای صندوقهای بازنشستگی هزینه تراشیده است. گفته است شما یک کاری انجام دهید، من پول آن را میدهم ولی نداده است. مثلاً میگوید اقشار مختلف را بیمه کن و مسئله ساز میشود. اقشار مختلف باید بیمه شوند و حرفی است که قانون اساسی گفته. مسئله این است که دولت گفته شما مثلاً همه را بیمه کن من پول آن را میدهم. بیمه کرده ولی او پولش را نداده است.
وی ادامه داد: تأمین اجتماعی پولی که باید میآمده دستش نیامده. بعد بدهیها هم که جمع شده است، گفته منِ دولت به تو پس میدهم. من یکسری اموال دارم که به درد من نمیخورد، بیا اینها را بگیر. تأمین اجتماعی هم مجبور بوده بگیرد. هپکو یک مثال آن است. میزان بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی تا پایان سال 1400 بالغ بر 460 هزار میلیارد تومان بود. معادل بودجه 4 وزارت خانه.
مرادی گفت: مسئله این است که طرف حساب تأمین اجتماعی کارگران هستند. شما دارید آنها را تحت فشار قرار میدهید. یکی دیگر از طرحهای غلط متناسبسازی حقوق بازنشستگان بود. که دولت هیچ منبع پایداری برای آن در نظر نگرفت. به آنها بنگاه داد بنگاههای زیانده داد.
وی گفت: تأمین اجتماعی واقعاً حرف حقی میزد. میگفت من از ماه بعد باید پول نقد بدهم. هزینهی من از این طرف رفته بالا از این طرف به من بنگاه دادند، یک سری بنگاه که اصلا پول ندارند حقوق کارکنانخود را بدهند. چه کسی این را میخرد؟ یک پولی هم باید حقوق آنها را بدهم. در بورس میتوانم بفروشم یک سال زمان میبرد من این را ببرم در بورس! من ماه بعد باید حقوق آن را بدهم! فرض کنید اصلاً آن هم حل شد. بورس نمیگذارد. می گوید شاخص من ریخته، آمده به 300/1 الان این هم بیاید وارد شود عرضه زیاد میشود شاخص میرود زیر 1 می ریزند در خیابان. بورس هم الان یکی از مشکلات است. پس این را چه کار کنم؟! واقعاً همین بوده است. تأمین اجتماعی میرود از بانک رفاه قرض میگیرد بانک رفاه پول ندارد. پایهی پولی میزند تورم می شود. قدرت خرید اقشار مختلف جامعه را کم میکند.
وی گفت: نقد دیگر این است که عدالت را بین صندوقهای مختلف رعایت نکردند. یک پولی را به کشوری و تأمین اجتماعی دادی و خروجیاش این بود که افزایش مستمری بازنشستگان تأمین اجتماعی خیلی کمتر از کشوریها شد. به عنوان مثال با بازنشستگان صحبت میکردیم، میگفت من رئیس بودم آن موقع که در اداره بوده یک نفر هم کارمند من بود. بیمهی من تأمین بود بیمه او کشوری. ما با هم بازنشست شدیم. حقوق من هم 2_3 میلیون بیشتر از او بود بعد از این متناسب سازی حقوق آن 3_4 میلیون از من بیشتر شده است. این چه عدالتی است و... هنری است که شما 50 هزار میلیارد تومان پول خرج کنی خروجیاش این باشد که پیرمردها درکرونا بریزند در خیابان! میگفتند حقوق ما را هم زیاد کنید و به نظرم حق هم میگفتند.
مرادی ادامه داد: با همین متناسب سازی آنهایی که حقوقهایشان پایین بود مثلاً 5/1میلیون بود آنها مثلاً افزایش حقوقشان 500 هزار تومان نهایتاً 700 هزار تومان بود کسی که حقوق 12 میلیونی میگرفت حقوقش شد 23 میلیون. در شرایط سخت اقتصادی شما منطقاً باید از کسی حمایت کنید که پول ندارد نه آن کسی که بیشتر پول دارد. ولی کاملا برعکس انجام شد.
مرادی در رابطه با سنوات مبنای حقوق گفت: حقوق بازنشستگی برمبنای دو سال آخر است و نتیجهاش این است که شما به عنوان یک آدم عاقل وقتی میدانید حقوق بازنشستگیتان برمبنای دو سال آخر است چرا باید 28 سال دیگر را حقوق واقعی رد کنید؟ 28 سال حقوقها را حداقل رد میکنند که حداقل حق بیمه را بدهند، دو سال آخر اگر در بخش خصوصی باشد با کارفرمایش میبندد، میگوید اگر حقوق من مثلاً 5 میلیون است این را 10 میلیون رد کن که حقوق بازنشستگی من بیشتر رد شود، من پول را به تو برمیگردانم.
مرادی ادامه داد: در بخش دولتی، مثلاً طرف کارمند است، دو سال آخر مدیر میشود. آموزش و پرورش همین است. این در نظام اداری _ استخدامی ما هم مشکل ایجاد کردهاست. افراد ناکارآمدی را میگذارند و همه چیز را خراب میکند. اثر این روی صندوق این است که از هر فرد 28 سال حداقل درآمد را داری ولی 30 سال بعدی حداکثر تعهد را دارد. درحالیکه در کشورهای دیگر اینگونه نیست. به عنوان مثال بلژیک کل طول دوره اشتغال را میگذارد، اتریش 16 سال، سوریه بهترین 5 سال، لیبی 3سال آخر، مراکش 5 سال آخر، ترکیه5 سال آخر.
وی گفت: البته کارمندان و افراد مختلف با این کار خود را در معرض ریسک قرار میدهند. به عنوان مثال یک فرد حقوقش 10 میلیون است ولی 4 میلیون رد میکند. اگر این فرد خدایی نکرده در سالهای کاری که حداقل حقوق را رد کرده از کار بیفتد یا فوت کند، حقوقی که پس از از کار افتادگی خودش، یا بازماندگانش پس از فوتش دریافت میکنند براساس همان 4 میلیون است. زیرا به تأمین اجتماعی این را گفته است ولی زندگی او براساس 10 میلیون تنظیم شده است.
مرادی دلیل دیگر را خلأ تنظیم گری دانست و گفت: وزارت رفاه در سال 83 برای نظارت بر صندوقهای تأمین اجتماعی ایجاد شد اما نتوانست به خوبی این کار را انجام دهد زیرا از بدنه خود دولت بود و بعدش با وزارت کار و تعاون ترکیب شد و از شأن نظارتی بیرون آمد. نهاد ناظر کسی است که باید بتواند تصمیمات بلند مدت بگیرد. ولی وزارت خانه از خود دولت است. میگوید این دولت چهار سال هست و من باید کاری کنم مردم در این چهار سال از دولت راضی باشند.
مرادی ادامه داد: یک مشکل دیگر که صندوقها دارند تأخیر بین اقدام و اثر است. شما اگر یک تغییر اصلاحی انجام دهی نتیجهی آن چند سال دیگر مشخص میشود. به عنوان مثال سن بازنشستگی را افزایش می دهی و همه از تو شاکی میشوند ولی نتیجهی مثبت آن ده سال دیگر مشخص میشود و هزینهی سیاسی آن را تو دادهای. این اقتصاد سیاسی ایجاب میکند که سیاستمدار اقدام مخرب انجام دهد و اقدام اصلاحی نکند.
مرادی در رابطه با مشکلات سرمایه گذاری گفت: تفکر مردم این است که این سرمایه گزاریها بیشتر بالا کشیدن. اما مسائل دیگری هم مانند تورم و... وجود دارد که چرا سرمایه گزاریها به شکلی که باید نبوده اند. فضای اقتصاد مسئله مهمی است. فضاهای بنگاهی مشکل دارند. علاوه برآن مشکلات دیگری هم هست. صندوقها ناقص متولد شدهاند و مفهوم صندوق به درستی وجود نداشته. به عنوان مثال صندوق کشوری با چهل هزار بازنشستهای که هیچ حق بیمهای ندادهاند شروع کردهاست.
مرادی ادامه داد: بدهیهای دولت مشکل بعدی است. دولت بودجه ندارد به جایش بنگاههای ورشکسته را میدهد به صندوقها. همین بنگاههارا هم با بیش برآورد قیمتی دادهاند. البته انگشت شمار بنگاه خوب هم دادهاند.
وی ادامه داد: بحث دیگر انتصابات سیاسی و کوتاه مدت مدیران بوده است. به عنوان مثال میانگین عمر مدیران شصتا 6 ماه است. این از آن مواردی است که هر دو طرف چپ. راست یک نظر هستند.
مرادی گفت: چالشهای موجود در نظام تشویق و تنبیه هم تاثیر گذار است. به عنوان مثال برای حقوق برخی مدیران سقف گذاشته شده است. این خوب است ولی باید برای همهی بخشها گذاشته شود. مثلاً الان در بحث درمان پزشک خوب در برخی شهرها که سقف درآمدی گذاشته شده نداریم.
وی ادامه داد: بحث بعدی ابهام و تفسیر پذیری قوانین است. به عنوان مثال از نظر حقوقی معلوم نیست یک بنگاه دولتی دولتی است یا خصوصی! اگر دولتی باشد یکسری قوانین دارد و اگر خصوصی باشد یکسری قوانین دیگر. هر دو هم باتوجه به احکام آرا قابل برداشت است. فرض کنید یک مدیر آن بنگاه را دولتی در نظر میگیرد ولی پس فردا مأمور ناظر میآید میگود اینجا خصوصی بود و آبروی فرد را میبرد.
نظام مطلوب تأمین اجتماعی
مرادی در رابطه با نظام مطلوب تأمین اجتماعی گفت: مدل مطلوب نظام تامین اجتماعی چند لایه است. یک لایه سفت داریم که لایه حمایت است. به عنوان مثال یک عده افراد مسن هستند که توانایی پرداخت حق بیمه را ندارند، شما باید اینها را شناسایی کنید و با آزمون وسع ارزیابی کنید و از محل مالیات تامین مالی و حمایت کنید.
مرادی ادامه داد: لایه دوم لایهی شغل اجباری است یعنی به باز نشستگان حق بیمه بدهیم ولی نه با دست باز، مثلاً تا دو الی سه برابر حداقل حقوق بهشان مستمری بدهیم تا امنیت خاطرشان برای دوران بازنشستگی تأمین شود.
وی گفت: لایه سوم سیتم DC است. به عنوان مثال بگوییم اگر مستمری بیشتری میخواهد برود در صندوقهای خصوصی سرمایه گذاری کند. ریسکش هم با خودش باشد و دولت هم هیچ هزینهای نمیکند.
وی اظهارکرد: در حال حاضر به خاطر نبود نظام چندلایه بودجه خرج میشود ولی نیازمندان کمترین بهره را میبرند.
اقدامات کلی که باید صورت بگیرد
محمد حسین مرادی اقدامات اصلاحی کلی را به صورت زیر برشمرد:
1) احیای سیاست گذاری و نهاد ناظر
2) اصلاح قوانین دادی و والی و مالی: باز نشستگی پیش از موعد، سنوات مبنای حسای مستمری، بجث بازماندگان (که مشکلات اجتماعی همچوم طلاق و ازدواج صوری داشته)
3) پرداخت بودجه اتحادیه: به شرطی بودجه تعلق بگیرد که شفاف سازی مالی در سایت ثبت شده باشد.
5) تسهیل ارتباط با کسب و کار
6) اصلاحات پارامتریک در سن و سابقه بازنشستگی
8) رفع موانع واگذاری بنگاه ها به بخش خصوصی چه از طریق بورس و چه غیر بورس
ملاحظاتی که باید در اصلاحات باشد
محمد حسین مرادی در مبحث پایانی گفت: یکسری ملاحظاتی در اصلاحات باید باشد. یکی از آنها پیشگیری از پیشبرد اقدامات مغایر با اصول اسلامی است. یعنی نگذاریم اتفاقی بیفتد که وضعیت را بدتر کند. مورد دوم افکارسنجی شناخت نقاط حساس ذهنی است. ماباید بدانیم ملت الان روی چه چیزی حساس هستند. به عنوان مثال الان ملت روی سن باز نشستگی حساس هستند پس وقت دست گذاشتن روی آن نیست.
مرادی ادامه داد: سومین مورد پیوست فرهنگی - اجتماعی و همراه سازی مخاطبان است. نخبگان و رسانهها باید متوجه شوند و در وضع موجود ندمند. مورد چهارم رعایت اصل تدریجی است. یعنی هر کاری میکنیم به تدریج باشد. مثلاً اگر سن بازنشستگی را میخواهیم زیاد کنیم هر سال 6 ماه زیاد کنیم تا اعتراضات را کمتر کنیم.