سمت و سوی مذاکرات هستهای ایران با روی کار آمدن ترامپ / واشنگتن زیر میز میزند؟
اقتصادنیوز: رویکرد امریکا، اروپا و ایران در برابر احیای برجام چه تفاوتهایی دارد؟
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: در جریان مذاکرات احیای برجام که اروپا نقشی همسان واسطه را ایفا کرد، اگر گزینه احیای برجام را به عنوان تعادل مطلوب در نظر بگیریم، آنگاه برای دستیابی به آن باید برای ایران، این گزینه از گزینه انگشت روی ماشه، ارجح ، برای آمریکا از گزینه شرط گذاری، ارجح و برای اتحادیه اروپا از گزینه ترک برجام و افزودن موضوعات دیگر مانند موضوع موشکی، ارجح می بود. در رابطه بین ایران و اروپا کران پایین برای ایران، تحقق سازوکار اینستکس بود که در عمل محقق نشد.
در رابطه آمریکا و اروپا، لغو جنگ تجاری بین آمریکا و اروپا در دوران ریاستجمهوری ترامپ، افزایش مبادلات فنی، تجاری و مالی، ارکان اصلی ارزش ائتلاف بود. در رابطه ایران و آمریکا، لغو تحریم های بینالمللی و امکان فروش نفت (از دید ایران)، کاهش تعارض بین ایران و کشورهای هم پیمان آمریکا در منطقه (کشورهای GCC و اسرائیل از دید آمریکا)، عناصر اصلی ارزش ائتلاف را تشکیل دادند.
کران پایین ایران در این زمینه، لغو تحریم های هسته ای و کران پایین ایالاتمتحده، کاهش نقش ایران در منطقه بود. همچنین، کران بالا و پایین مدنظر هر طرف با توجه به تحولاتی مانند حمله روسیه به اوکراین تغییر کرد. افزون بر این، ایالاتمتحده گزینه مذاکره مشروط یا شرط گذاری به صورت «ابتدا گفتوگو سپس لغو تحریم» را بیشتر ترجیح داد و گزینه میل اتحادیه اروپا به میانجیگری نیز خالی از شرط های جدید نبود. در واقع، لازم بود تا هسته خواسته های هر سه گروه مدنظر قرار گیرد. با وجود این، برآورد نادرست از قدرت چانه زنی موجب شد تا سطح هسته همکاری به صفر میل کند.
به دیگر سخن، برآورد نادرست از قدرت چانه زنی یکی از مهمترین علل شکست مذاکرات هسته ای در دوره بایدن بود. این برآورد نادرست تا حد زیادی از بازیگری روسیه در مسیری متضاد با منافع ملی ایرانیان ناشی شد. گمانه «زمستان سخت» برای اروپا پس از حمله روسیه به اوکراین سبب شد تا هزینه مخالفت طرف غربی با خواسته های مذاکره کنندگان ایرانی، بسیار بزرگتر از واقع برآورد شود. اما در عمل، توسعه زیرساخت های انرژی های نوین در اروپا از یکسو و مدیریت کارآمد انرژی از دیگر سو، سبب شد تا کمبود منابع گازی به زمستان سخت نینجامد.
چشم انداز احتمالی
در حال حاضر، شرایط منطقه و جهان دوباره تغییر کرده است. جنگ روسیه و اوکراین از قِبَل تحدید مسیرهای شمال دریای خزر برای جاده ابریشم نو، به آمریکا نفع رسانده و جنگ غزه نیز از قِبَل تمرکز افکار جهانیان به آن، به روسیه نفع رسانده است. کشورهای منطقه در یک رویکرد موازنه منفی، روابط خود را با آمریکا و چین تقویت میکنند. ایران و اسرائیل وارد درگیری مستقیم شدند و به تبع آن، برآوردها از قدرت چانه زنی ایران و بهخصوص توان موشکی آن نیز تغییر کرده است. اما کشورهای منطقه همچنان از یک ایران تنها و دچار تنش های بیرونی و درونی نفع می برند. در چنین شرایطی اگر سه سناریوی تقابل مستقیم، احیای برجام و ادامه روند را در نظر بگیریم، آنگاه احتمال تحقق آنها فقط به رویکرد دولت جدید آمریکا بستگی ندارد. با وجود این، در هر دو نتیجه احتمالی برد بایدن یا برد ترامپ، سناریوی ادامه روند از احتمال بیشتری برخوردار است.
البته سابقه ترامپ او را فردی نسبتا پیشبینی ناپذیر و با سخت گیری شدید نسبت به برنامه هسته ای ایران نشان داده است. بایدن در نتیجه فشار افکار عمومی در ارسال برخی سلاح های جدید به اسرائیل دست نگه داشت؛ اما ترامپ و نومحافظه کاران به احتمال زیاد چنین رویکردی نخواهند داشت و در صورت تحقق سناریوی ادامه روند در صورت برد ترامپ نیز سطح فشار، بالاتر از حالت برد بایدن میشود.
اما در این میان، در صورت میل ایران و آمریکا به احیای مذاکرات، اینکه چه کسی نقش میانجی چانه زنی را ایفا خواهد کرد نیز موضوع مهم دیگری است و همچنان بازی روسیه در نتیجه مذاکرات، کارگر می افتد. برد احتمالی ترامپ به معنای فشارهای بیشتر برای تعدیل کران پایین و بالای خواسته های ایران و در نتیجه افزایش مساحت هسته احتمالی همکاری است؛ اما بود یا نبود هسته ای جدید برای چانه زنی، به دو عرصه اوکراین و غزه، وابستگی زیادی دارد.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید