سیاسی گری و مضمون گرایی جشنوارهها، خطری مهلک برای سینماست / جامعه هنری را صد سال به عقب راندند تا برگردیم به سال های دهه بیست / یک اثر هنری قبل از هر چیز باید با متر و معیارهای خودش سنجیده شود و نه مضمون و محتوایش!
دیگر مدیران جشنواره ها، نه تنها خجالت نمیکشند که مضمون گرایی و ملاحظات سیاسی جشنواره هایشان را مخفی کنند، بلکه با وقاحت تمام ان را فریاد می زنند. برای چهار دهه آنها ترکیبی نامتجانس و کریه از همه جور کاراکتر فرصت طلب و موج سواری را به جای فیلمساز به جامعه سینمایی غالب کردند.
پس از آنکه آکادمی علوم و هنرهای سینمایی رسما چهار استاندارد محتوایی را برای پذیرش فیلمها، علنی تعیین و اعلام کرد از سال 2024، فیلمهای ارائهشده برای بخش اسکار بهترین فیلم باید حداقل دو مورد از چهار استاندارد اعلام شده را داشته باشد، فرزاد موتمن کارگردان سینمای ایران، به نقد جدی آنچه از گذشته بود و اکنون اسکار به شکل علنی بیان کرده را مطرح کرد و هشدار داد آنچه از گذشته پنهانی و کمابیش رخ میداد و اکنون رسما عملا به فیلمساز تحمیل میشود، سینما را نابود میکند.
به گزارش «تابناک»؛ آکادمی علوم و هنرهای سینمایی به تازگی قوانین وضع کرده که بر مبنای آن، برای نود و چهارمین و نود و پنجمین دوره جوایز اسکار که در سال های 2022 و 2023 برگزار خواهد شد یک فیلم باید برای این که در رقابت بخش اسکار بهترین فیلم، واجد شرایط شناخته شود، فرم محرمانه استانداردهای آکادمی را ارائه بدهد. از سال 2024 برای جوایز اسکار 96، اثر ارائهشده برای بخش اسکار بهترین فیلم، باید حداقل دو مورد از چهار استاندارد اعلام شده را داشته باشد.
برای نمونه، استاندارد A شامل سرفصلی با نام «ارائه روی پرده، مضامین و روایات» است که خود چند زیرمجموعه را در برمیگیرد. یکی از آنها حضور الزامی یک بازیگر (حداقل یکی از نقشهای اصلی یا بازیگران مکمل نقشهای مهم) از نژاد یا قومیتی است که تاکنون کمتر روی پرده تصویر شده؛ شامل آسیایی، لاتین، سیاهپوست، بومی آمریکا، آلاسکا، خاورمیانه و....
مورد دیگر این سرفصل، گروه بازیگران یک فیلم است. در این مورد، دست کم 30 درصد تمام بازیگران نقشهای ثانوی و نقشهای فرعی، باید حداقل دو گروه از این گروهها باشند: زنان، گروههای نژادی یا قومی، الجیبیتی، و آدمهایی با ناتوانیهای فیزیکی یا شناختی، یا ناشنوا یا کمشنوا. مورد دیگر این سرفصل، خط داستانی اصلی و موضوع است که مواردی، چون زنان، گروههای نژادی یا قومی، الجیبیتی، و آدمهایی با ناتوانیهای فیزیکی یا شناختی، یا ناشنوا یا کمشنوا را در برمیگیرد.
به همین منوال، استاندارد B شامل سرفصلی با تیتر "رهبری خلاقانه و تیم پروژه"، استاندارد C شامل سرفصلی با عنوان "دسترسی و فرصتها در صنعت" و استاندارد D شامل سرفصلی با عنوان "گسترش تماشاگران" است که در آنها نیز رعایت موارد ذکرشده در زیرمجموعههای استاندارد A تأکید شده است.
آکادمی چند سال تلاش کرد فیلمهایی را به گونهای نامزد کند که مساله تنوع نژادی و جنسیتی در بازیگران، کارگردانان و دستاندراکاران فنی لحاظ شود. در 2016، وقتی برای دومین سال پیاپی، تمام 20 نامزد جوایز اسکار بازیگری، از بین سفیدپوستان انتخاب شدند و رنگینپوستان در دیگر بخشهای اصلی نیز نادیده گرفته شدند، شریل بون آیزاکس رئیس وقت آکادمی تن به اقدامی تاریخی داد و متعهد شد تا سال 2020 تعداد اعضای زن و اعضای با نژادهای مختلف را دو برابر خواهد کرد.
این اقدام واکنش فرزاد موتمن فیلمساز مولف ایرانی را در پی داشت. موتمن در این رابطه نوشت: «چندوقت پیش کریس مک کارتی، مدیر مراسم اعطای جوایز سینمایی و تلویزیونی ام تی وی ضمن اعلام این نکته که از این پس برای اعطای جایزه بهترین بازیگر، تفکیک جنسی صورت نخواهد گرفت، در مصاحبه ای با سی ان ان رسما اعلام کرد که مراسم انها مضمون گراست. در ضمن او مضمون گرایی مراسمش را با مدرنیسم مترادف دانست!»
این فیلمساز ادامه داد: «و چندی پیش، جشنواره فیلم برلین هم که مراسم بسیار مهمتری است، شبیه چنین تصمیم بی فایده ای را اعلام کرد و البته هیچ یک اعلام نکردند که چرا؟... و چیزی نگذشته بود که دستورالعمل های تراژیک اسکار توسط سی ان ان منتشر شد، مبنی بر انکه از دو هزار و بیست و چهار، نامزدهای بهترین فیلم باید حتما از بازیگران اسیایی، سیاه پوست، لاتین، خاورمیانه ای، آفریقایی و... در ترکیب بازیگران اصلی یا مکمل استفاده کرده باشند و 30 در صد از شخصیت ها باید زنان، اقلیت های قومی، ناشنوایان، نابینایان و... باشند!» کارگردان فیلم «شبهای روشن» تاکید کرد: «واضح است که استفاده از اقلیت های نژادی، زنان و کاراکترهایی از جهان رو به توسعه به خودی خود نه تنها تراژیک نیست که خیلی هم پسندیده است. تراژدی اینجاست که این موارد تبدیل به قانونهایی برای پذیرفته شدن فیلمها در جشنواره ها و مراسم سینمایی شوند، اما بخش مثبت ماجرا این است که، بالاخره پرده ها دارند می افتند و سیاست هایی نامریی که چهار دهه است توسط جشنواره ها اعمال میشوند، دارند چهره نشان میدهند.»
موتمن افزود: «دیگر مدیران جشنواره ها، نه تنها، خجالت نمیکشند که مضمون گرای و ملاحظات سیاسی جشنواره هایشان را مخفی کنند، بلکه با وقاحت تمام ان را داد می زنند. برای چهار دهه آنها ترکیبی نامتجانس و کریه از همه جور کاراکتر فرصت طلب و موج سواری را به جای فیلمساز به جامعه سینمایی غالب کردند. فیلمهایی را ستایش کردند که انباشته از بیانیههای اجتماعی بودند، بیانکه سازندگانشان کمترین بویی از حداقل نوعی ایدیولوژی برده باشند و جامعه هنری را صد سال، به عقب راندند تا برگردیم به سال های دهه بیست که تازه باید بنشینیم و بحث کنیم که چرا یک اثر هنری قبل از هر چیز باید با متر و معیارهای خودش سنجیده شود و نه مضمون و محتوایش!»
این کارگردان سینما خاطرنشان کرد: «سیاسی گری و مضمون گرایی جشنوارهها خطری مهلک برای سینماست. سم است و جامعه جهانی فیلمسازان باید علیه ان متحد شود و قد علم کند. باور کنید که دارند همه چیز را به نابودی میکشند.»